دستگیری، دستگیری، دستگیری، دستگیری
هادی خرسندی - ایندیپندنت فارسی
دو تابعیتی، یک تابعیتی، محیط زیستی، شاعر، نویسنده، سینماگر، آمارگیر، عکاس، فیلمبردار، پزشک، کارشناس، زن، مرد، کودک، دوجنسیتی، یک جنسیتی... هرکس هرجا، نفس کشید به منظور اقدام علیه نظام!، یا توهین به رهبری!، دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی بلافاصله دستگیرش کردند... «دستگیری»، یک معجزه حکومتی استَ!
دستگیری
دستگیری، دستگیری، دستگیری، دستگیری
دستگیری میکنی با هر بهانه، ای بمیری
تا بیابی بهر زندان کردن مردم بهانه
از جماران میروی تا کهکشان راه شیری
هرکه را خواهی بکش حالا که داری در کنارت
خیل مداحان لُمپَن، واعظان هفت تیری
هرچه میخواهی بکن وقتی فرستادی به خارج،
ناطقان روزمزدی، ماله کشهای اجیری
پاچهخاران را به پاس پاچهخاری، پاچهمالی
یا رئیس قوهای کن یا بده پست وزیری
دستگیری را بکن مدلول قانون اساسی
لحظهای غافل نشو از دستگیری، دستگیری
دستگیری، دستگیری: جرم این بابا چه بوده؟
روی خط رادیو، این شکوه کرده از فقیری
این دو تا اهل قلم اینجا چرا هستند؟ سیّد
این به تقصیر نوشتن، آن به جرم سردبیری
دستگیری: این چرا شش مرتبه شلاق خورده؟
چون ته انبار خانه، داشته یک «پنج سیری*»
دستگیری: این چرا افتاده اینجا مثل میّت؟
این میان سفرهاش نان مرده است از بیپنیری!
دستگیری: این چرا زیر شکنجه گشته ناقص؟
این حقوق کارگرها را بخواهد با دلیری