آیدا قجر - ایران وایر
هرهفته، ساعت هشت و ۳۰ دقیقه شب به وقت ایران، «شهرزاد پورعبدالله»، رواندرمانگر در گفتوگوی زنده در صفحه اینستاگرام «ایرانوایر» درباره یکی از مسایل مربوط به «سلامت روان» صحبت میکند. در این هفته بنا به سوالات و درخواستهایی که دریافت کردیم، به «بیمیلی جنسی» پرداختیم.
آنچه میخوانید خلاصهای از این گفتوگو است:
با سوال مخاطبان شروع کنیم. پرسیدهاند: «وقتی یکی از طرفین نسبت به رابطه جنسی بیمیل است، آیا باید به رابطه ادامه داد؟» نظر شما چیست؟
نداشتن میل جنسی، کم بودنش یا از دست دادن ناگهانی آن یکی از دلایل مراجعه افراد به ما است. از این موقعیت استفاده کنم بگویم وقتی با این مشکلی مواجه هستید فکر نکنند خودشون تنها هستند و این مساله طبیعی است و افراد در برهههای مختلف زندگی ممکن است مشکلات جنسی داشته باشند. مثل سلامت جسم و سلامت روحمان، مسایل جنسی هم همین طور است. مسایل جنسی تحت تاثیر بدن و روان ما هستند. هر کدام دچار مشکل شوند بازتابش در زندگی جنسی دیده میشود. در این مواقع هر دو طرف با هم بایستی راهحل پیدا کنند و در غیر اینصورت به متخصص مراجعه کنند. اولین سوال ما این است که آیا افراد به پزشک مراجعه کردهاند؟
از کجا میتوان متوجه بیمیلی جنسی شد؟ به دفعات رابطه جنسی مربوط است؟ سن در آن نقش دارد؟
ممکن است در رابطهای باشید که یک طرف بیشتر و طرف مقابل کمتر میل جنسی دارند. کسی که میل بیشتری دارد فکر میکند طرف مقابلش بیمیل است. در حالیکه همان شخص ممکن است در رابطهای دیگر، موقعیتی متفاوت داشته باشد. هیچ وقت دو نفر مثل هم نیستند. همیشه در زوجها یک نفر میلش نسبت به دیگری کمتر است. یک مسالهای که در رابطه به آن تاکید میکنند که اگر طرف مقابل کممیل یا بیمیل است، مشکل را در رابطه ببینند و نه فردی. چون اگر مشکل را فردی ببینید و به زور بخواهید با طرف مقابل رابطه جنسی داشته باشید یعنی آزار.
خب این که یعنی آزارجنسی و در نهایت تجاوز!
بله یک طرف ممکن است احساس کند تحت فشار قرار دارد. این فشار باعث میشود که ناخودآگاهش به او اجازه ندهد وارد رابطه جنسی شود. در مواردی هم البته زنان به مردها فشار میآورند و همیشه برعکس نیست. مواردی به من مراجعه میکنند که مردها شکایت دارند از میزان توقعات و تحقیرهای جنسی که مواجه میشوند و از طرف زنان احساس غیرطبیعی بودن میکنند. به این نوع از اضطراب، اضطراب خوب عمل کردن، میگوییم که میتواند باعث اختلالات جنسی شود. مثل دیر انزالی یا مشکلات نعوظ.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
چه مواقعی میتوان گفت یک نفر بیمیلی جنسی دارد؟
شاید شنیده باشید برخی میگویند ما خاموش هستیم. یا مدتی است که میل ندارند. در این مواقع ما یک سری سوالهایی میپرسیم مثل اینکه آیا فقط نسبت به پارتنرشان بیمیل هستند؟ آیا در خانه میل جنسی ندارند و در سفر با پارتنرشان میلشان برمیگردد؟ آیا در دوره خاصی هستند؟ مثل بعد از زایمان.
از طرفی این مساله ممکن است به رابطه فرد با بدنش باشد. کسی که بدنش را دوست ندارد. مثلا زایمان کردهاند یا به خاطر تصادف عمل جراحی شدهاند، چاقی و لاغری اذیتشان میکند. یا در نمونههای دیگر عضوی از بدنشان را از دست دادهاند. مثلا پستانشان را به خاطر سرطان بریدهاند. البته از دست دادن عضو بدن، سوگواری لازم دارد اما میتواند نسبت به مساله جنسی، تاثیرگذار باشد.
میزان رضایت ما از بدنمان، نداشتن حس خجالت از برهنگی مقابل یک فرد دیگر هم میتوانند تاثیر بگذارند. مثلا ممکن است ما در محیطی بزرگ شده باشیم که رابطه جنسی در آن بد و کثیف و غیراخلاقی توصیف میشود، این هم نقش خواهد داشت. بعضی از زنان با اینکه میل جنسی دارند اما از ابراز آن دچار شرم و خجالت میشوند و میترسند که مورد قضاوت اخلاقی قرار بگیرند.
مساله آزارجنسی و تجاوز در کودکی هم از عوامل مهم در بیمیلی جنسی است و ما در این موارد میپرسیم. از سوی دیگر، اولین تجربه جنسی هم میتواند در آینده جنسی افراد تاثیرگذار باشد. همچنین نبود آموزش نقش مهمی دارد.
چه دلایل دیگری میتواند در بیمیلی جنسی نقش داشته باشد؟
استرس مهم است؛ آنهم در زندگی امروزه. تغییرات هورمونی مثلا بعد از زایمان. تغییرات هورمونی پس از یائسگی. میزان بالا یا پایین بودن هورمونات. مصرف دارو. برخی داروهای ضد افسردگی از جمله مواردی هستند که میتوانند افراد را نسبت به رابطه جنسی بیمیل کنند. از طرفی دارو را بایستی با توصیه پزشک مصرف کرد. از طرفی قطع کردن داروها هم بایستی در مشورت با پزشک باشد. مصرف دخانیات، مواد مخدر و الکل هم میتوانند بیمیلی جنسی ایجاد کنند.
مساله دیگر که باز هم به آن برمیگردم ترس از خوب نبودن و کافی نبودن است. برای بسیاری از مردها موفقیت در رختخواب توصیف دارد و مهم به شمار میرود.
اتفاقا چند سال پیش مقالهای در همین رابطه سر و صدا کرده بود که توقع از مردها در رابطه جنسی، فشار مضاعفی روی آنها قرار میدهد و در گره با مردسالاری، تصویر آن مرد همیشه قهرمان را باید بازسازی کنند.
مراجعهکنندگانی با همین مشکل داشتم. میترسیدند که به اندازه کافی نتوانند شریک جنسیشان را راضی کنند. در حال حاضر جوانان به این مساله مبتلا شدهاند. یکی از مشکلات هم این است که افراد مختلف وقتی با بیمیلی طرف مقابلشان مواجه میشوند، به دنبال مشکل در خودشان میگردند. مساله دیگر، برداشتهای اشتباه از تمایل است. مثلا یک نفر نوازش و بوسه دارد به معنای آن نیست که حتما میخواهد وارد سکس شود.
آیا این مساله با دارو برطرف میشود؟
بستگی به علت آن دارد. مثلا برخی به خاطر رابطه طولانیمدت و چون هیچوقت لذت نمیبردند، دچار بیمیلی شدهاند برای اینکه همیشه تحمل میکردهاند. بعضیها هنگام دلخوری و خشم میل ندارند. در بسیاری از مواقع باز کردن گرههای احساسی میتواند میل جنسی از بین رفته دوباره بازگردد. البته اگر مساله مربوط به احساسات و کیفیت باشد.
آنچه خوبی یک رابطه جنسی را تعریف میکند، دفعات آن نیست بلکه کیفیت آن مهم است. دو نفر بایستی در رابطه جنسی راحت باشند، احساس امنیت کنند و لذت ببرند. نه به شکل صد در صد اما میتوان گفت به شکل عمومی زنان وقتی میل درشان ایجاد میشود که تحریک شده باشند ولی مردها با میل جنسی وارد رابطه جنسی میشوند.
مراحل برای زنان اینگونه است: خواستن رابطه، برانگیختگی جنسی، لذت، ارگاسم (نه همیشه)، ارامش بعد از ارضای جنسی است. اما برای مردها این روند همیشه با میل جنسی شروع میشود.
البته شاید بد نباشد از گروه جنسی آ صحبت کنیم. چون خیلی از افراد ممکن است تحت فشار قرار داشته باشند بدون آنکه بدانند در این گروه هستند.
بله برخی از افراد خودشان را به عنوان "آ سکشوال" تعریف میکنند یعنی میل جنسی ندارند. نت وورک دارند و در رابطه عاطفی متعهد هم وارد میشوند. اگر هر دو نفر به این شکل باشند مشکلی ندارند اما مشکل وقتی ایجاد میشود که یکی میل جنسی داشته باشد.
به سوال اول بحث برگردیم. خب در شرایطی که میل جنسی همخوانی ندارد چه باید کرد؟
این تصمیم شخصی است که در ارزیابی موفق باشند. بعضی اوقات آدمها زندگی را انتخاب میکنند و بعضی اوقات افراد نمیتوانند. سبک سنگین میکنند. خیلی شخصی است و نسخهای برای آن وجود ندارد. ولی اگر قبول کردهاید با یک فرد بیمیل جنسی وارد رابطه بشوید دیگر نمیتوانید او را تحت فشار بگذارید. مراجعهکنندگان بسیاری داشتم که مردان همجنسگرا بودند اما ناچار شده بودند که ازدواج کنند. خب این افراد هم خودشان دچار آزار شدهاند هم طرف مقابلشان.
یکی دیگر از عوامل بیمیلی جنسی که لازم است اشاره کنم، رابطه فرازناشویی است که باعث میشود افراد با پارتنر خودشان دچار بیمیلی شوند. بایستی دنبال دلایل بیمیلی جنسی بود و آنها را پیدا کرد.
به سوالهای قبل برگردیم. از تاثیر آزارجنسی خصوصا در کودکی بر رابطه جنسی در بزرگسالی گفتید. چه خطراتی میتواند این افراد را تهدید کند؟
ببینید الگوی رفتاری دارد. معمولا افرادی که آزارجنسی دیدهاند از رابطه جنسی اشمئزاز دارند. افرادی هستند که وارد رابطه ازدواج میشوند اما نمیتوانند وارد رابطه جنسی شوند. دخول دردناک دارند یا موارد اینچنینی که مشکل پیش میآورد. یکسری از این افراد از رابطه جنسی خوششان نمیآید و یکسری دیگر فکر میکنند تنها راه نزدیکی به آدمها استفاده از برگه سکس است. این افراد معمولا رفتار جنسی پرخطر دارند. مثلا از توی رستوران با یک نفر به رختخواب میروند یا کاندوم استفاده نمیکنند. معمولا چنین افرادی بیشتر دچار بیماریهای مقاربتی و بارداریهای ناخواسته میشوند.
آیا تن دادن به رفتارهای جنسی که تمایلی به آن نداریم میتواند باعث بیمیلی جنسی در آینده شود؟
خب شما چرا یک کار را تکرار میکنید؟ یک شکلاتی را خوردید و دوست داشتید که باز هم میخورید. غذایی را که دوست دارید هوس میکنید. اما وقتی چیزی را خوردی که مسموم شدی و بیمارستان رفتی، هر بار که غذا یادت میآید حالت بد میشود. وقتی اولین تجارب رابطه جنسی آزاردهنده باشد توقع زیادی است که بخواهیم در آینده از آن لذت ببرد. اولین تجربه اهمیت بالایی دارد.
در عینحال، نداشتن آگاهی جنسی یکی از مهمترین مسایلی است که باعث میشود افراد از رابطه لذت نبرند. بخش از آن آموزش در مدارس و گره زدن رابطه جنسی با عاطفه است. یک طرف دیگر خانواده قرار دارد که بایستی محیط خانه را طوری برای کودک امن کند که اگر سوالی داشت، جرات بیان و اعتماد دریافت پاسخ داشته باشد.
آیا خمینی مرده است؟
یک جواب سنگین به عربده کشی های سعید قاسمی