به اعتراف بسیاری، نخستین ظهور ابراهیم رییسی در مصاحبه مطبوعاتیاش به عنوان رییس جمهور منتخب مصاحبهای ضعیف و نشان فقر واژگانی او و فاقد وجه اقناعی بود. در مقابل، طرفداران او این نقیصه را قابل جبران دانستهاند.
اما، در این میان یک نکته قابل جبران و قابل اغماض نیست و آن اینکه ابراهیم رییسی دراین مصاحبه دوبار خود را «حقوقدان» توصیف کرد. حقوقدان دانستن خود یا دروغ آشکار اوست یا نشان آن که او فرق میان «فقیه» و «حقوقدان» را نمیداند. در فرض دوم، اینکه فردی در جایگاه رییس قوه قضاییه و اینک در جایگاه رییس جمهور منتخب فاقد قوه تمایز میان فقه و حقوق باشد، فضاحت بزرگی است.
فقه در معنای اصطلاحی عبارت است از احکام دین برای افراد. به عبارت دیگر، فقه علم شریعت است. احکام فقه از ۴ منبع یعنی قران، سنت (شامل سیره و حدیث)، اجماع و عقل استنباط میشود. به کسی که در این رشته از علم دین تبحر پیدا میکنند فقیه یا مجتهد گویند.
در مقابل، علم حقوق مجموعه قواعدی است که از طریق موسسات اجتماعی یا دولتی، جهت تنظیم رفتارفرد، جامعه یا نظام بین الملل ایجاد و اعمال میشود. قواعد حقوقی در نظامهای جهان مختلف است. این قواعد لزوما از دین برگرفته نمیشوند بلکه گاه از طریق قوه مقننه، و گاه از طریق صدور آئیننامهها و بخشنامههای دولتی در قوه مجریه، و گاه از طریق تصمیمات قضایی الزامآور در قوه قضائیه و.. وضع میشوند. بدین ترتیب روشن میشود که منشا وضع قواعد و قوانین حقوقی لزوما شریعت و دین نیست اگرچه قانونگذار میتواند برای وضع قانون به احکام فقهی نیز مراجعه کند. برای مثال در ایران بسیاری از قوانین داخلی در حوزه حقوق خصوصی یا حقوق خانواده (مانند ارث، طلاق، بیع و...) برگرفته از فقه است. اما، دایره حقوق به مراتب گسترده تر از فقه است. برای درک گستره حقوق کافی است بدانیم که برخی شاخههای رشته حقوق عبارتند از حقوق جزا و جرم شناسی، حقوق بین الملل، حقوق تجارت بین الملل، حقوق دادرسی اداری، حقوق محیط زیست، حقوق شرکتهای تجاری، حقوق بشر، حقوق مالکیت فکری، حقوق اقتصادی، حقوق دریاها و حقوق ثبت و اسناد و...
همچنان که روشن است برخی از این رشتههای حقوق اساسا تازه تاسیساند و قوانین فقه عموما در این رشتهها ساکت است. مثلا در سرتاسر قوانین فقه بحثی از حقوق دریاها و حقوق ثبت اسناد نیست.
کسی که در رشتهای از حقوق تخصص مییابد، حقوقدان نامیده میشود. نه چنین است که اگر کسی رشته از رشتههای حقوق را آموخت حقوقدان است. حقوقدان «نظریه پرداز» حقوق است. او کسی است که در زمینهٔ دانش نظری حقوق به مطالعه و پژوهش میپردازد و یافتههای علم حقوق را جهت تدریس آکادمیک تدوین میکند. (ویکیپدیا)
با تمایزی که میان فقیه و حقوقدان است، اعضای شورای نگهبان قانون اساسی به دو گروه فقها و حقوقدانان تقسیم میشوند. این خود گواه روشنی است که فقیه را نمیتوان حقوقدان دانست اگرچه شاید یک حقوقدان آگاه و متبحر در فقه نیز باشد.
حال آنچه محل پرسش است اینکه ابراهیم رییسی بر اساس کدام موازین خود را حقوقدان دانسته است؟ آنچه از تحصیلات او میدانیم اینکه او در مدرسه عالی شهید مطهری در رشته فقه و حقوق خصوصی تحصیل کرده و از رساله دکتری خود با موضوع «تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق» دفاع کردهاست.
با این توصیف، اورا میتوان دانش آموخته فقه و حقوق خصوصی دانست. اما، بنا به تعریفی که از حقوقدان (نظریه پرداز حقوق) داده شد، او به هیچ وجه حقوقدان نیست. هیچ پیشینهای از او در زمینه تدریس حقوق خصوصی در دانشگاه نیست همچنان که هیچ اثر مکتوب از او در زمینه حقوق خصوصی در دست نیست که او را به مرتب یک نظریه پرداز حقوقی رسانده باشد. آری شاید او را بتوان فقیه دانست همچنان که اوقطعا قاضی بوده است. اما، حقوقدان و یک نظریه پرداز حقوقی هرگز.
حقوقدانی مدافع حقوق بشر
به شرحی که گفته شد، اطلاق عنوان حقوقدان به ابراهیم رییسی نادرست است. اما، در فرض اینکه او حقوقدان باشد مسئولیت او در صیانت از حقوق بشر بیش از رییس جمهوری است که این پیشنه را ندارد.
اگر در دوران ریاست او نقض حقوق بشر رخ دهد، او نمیتواند مدعی شود که قوه قضاییه (که خود در راس آن بود) مستقل است. از او خواسته میشود که به عنوان یک حقوقدان در پاسداشت از حقوق بشر چه اقدامی کرده است. او در مصاحبه خود تصریح کرد که «من به دفاع از حقوق بشر خود را موظف میدانم.»
با چنین توصیفی، باید دید آیا دردوران او نقض حقوق بشر کاهش مییابد؟ آیا او راه را برای دیدار گزارشگر ویژه حقوق بشر خواهد گشود تا دیداری از ایران داشته باشد؟
هرکس به دین خود! شیرین سمیعی