ایران وایر - فرامرز داور - شش دور از مذاکرات احیای برجام در وین سپری شده و «عباس عراقچی» مذاکرهکننده ارشد جمهوری اسلامی گفته است «به اندازه کافی مذاکره شده» و اکنون زمان تصمیمگیری کشورهاست. به گفته او ایران قبلا تصمیم خود را با باقی ماندن در برجام گرفته و حالا نوبت دیگر کشورها یعنی آمریکاست که «تصمیمهای سخت» بگیرند تا توافقی که ایالات متحده توسط «دونالد ترامپ» از آن خارج شد، احیا شود. تصمیم سختی که مذاکرهکننده ارشد اتمی جمهوری اسلامی میگوید، چیست؟
***
بیش از سه سال است که جمهوری اسلامی با یکی از سختترین رژیمهای تحریم ایالات متحده روبهرو است. با پایان ریاستجمهوری ترامپ و آغاز دوره «جو بایدن» مقامهای ایران به رفع تحریمهای آمریکا امیدوار شدهاند و با کاهش تعهدات اتمی خود و سرعت دادن به جنبههای نگرانکننده آن همانند غنیسازی در سطح ۶۰ درصدی و ایجاد «سیاست وحشت اتمی»، خواستههای خود را به آمریکا تحمیل میکند.
غنیسازی اورانیوم در ایران به سطحی رسیده است که «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفته است فقط کشورهایی که بمب اتمی تولید میکنند، در این سطح فعالیت دارند.
قرار است اگر توافق نهایی برای احیای برجام به دست بیاید، ایران دوباره به محدودیتهای اتمی بازگردد و ایالات متحده هم با برگشت به توافق برجام، آن بخشی از تحریمهای دوره ترامپ را که مانعی برای اجرای توافق بوده، رفع کند؛ اما جمهوری اسلامی چیزی فراتر از این از آمریکا میخواهد.
مقامهای جمهوری اسلامی انتظار دارند که دولت جو بایدن تعهد دهد که دولتهای بعدی ایالات متحده دوباره از برجام خارج نخواهند شد و همه تحریمهایی هم که در دوره ترامپ اعمال شده، ولو اینکه مانع اجرای برجام نباشد، هم رفع شود.
مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
این دو خواسته تا به امروز یکی از موانع جدی در رسیدن به توافق نهایی بوده است.
علت بروز این وضع این است که دولت فعلی آمریکا حتی اگر مایل به دادن تعهد سیاسی در این زمینه به جمهوری اسلامی باشد، قادر به تضمین اجرای آن نیست.
دولت بعدی ایالات متحده هیچ الزامی به اجرای تعهدی سیاسی که دولت قبل از خود داده، ندارد. حتی ممکن است دولت فعلی بنابر ضرورتهای ملی تصمیم به خروج دوباره از برجام بگیرد؛ در این صورت دادن تعهد به جمهوری اسلامی عملا فاقد تضمین عینی برای اجرایی شدن است.
رییسجمهوری فعلی آمریکا نمیتواند دولت بعدی خود را متعهد به اجرای یک توافق سیاسی (و نه حقوقی) کند و رییسجمهور بعدی هم بر اساس اختیارات و وظایفی که برای اداره کشور دارد، الزامی به تصمیمات سیاسی دولت قبل از خود ندارد.
وسیعترین اختیاراتی که قانون اساسی ایالات متحده در اختیار رییسجمهور گذاشته است، در زمینه سیاست و روابط خارجی است. بر مبنای همین اختیارات است که «باراک اوباما» توافق برجام را با ایران امضا کرد و باز بر اساس همین قدرت است که «دونالد ترامپ» بدون نیاز به مصوبه کنگره از آن خارج شد.
جمهوری اسلامی بر اساس شیوه حکمرانی خود تصور میکند، قدرت قاهرهای در ایالات متحده همانند آیتالله «علی خامنهای» وجود دارد که میتواند دولتهای فعلی و بعدی این کشور را «مجبور» به اقدامی کند که ممکن است به آن متمایل نباشند.
دولت بایدن اگر بتواند تضمینی نزدیک به آنچه جمهوری اسلامی میخواهد ارائه کند، چیزی جز این نخواهد بود که توافق احیای برجام را به تصویب کنگره برساند تا ماهیتی حقوقی به آن بدهد.
در این صورت دولت ایالات متحده هم خواستار اقدام مشابهی خواهد بود که ایران در زمان مذاکرات برجام به سرپرستی «محمدجواد ظریف» حاضر به پذیرش آن نشده بود و احتمال آن در حال حاضر کمتر هم شده است. دوما مطرح شدن توافق احیای برجام در کنگره آمریکا آن را وارد دستانداز طولانی و زمانبری در ساختار داخلی ایالات متحده میکند که ممکن است نتیجه آن چیزی نباشد که جمهوری اسلامی به دنبال آن است.
توافق احتمالی احیای برجام ماهیتا یک توافق غیرحقوقی خواهد بود که حداکثر دولتی که آن را پذیرفته ملزم به اجرای آن است. اگر دولت بایدن از جانب دولتی که جانشین آن خواهد شد، تضمینی به ایران بدهد؛ قطعا فاقد اعتبار و اثر خواهد بود. بنابراین اصرار جمهوری اسلامی به گرفتن این تضمین و محدودیت حقوقی دولت بایدن در اینباره یکی از موانع احیای توافق شده است.
مساله دیگری که عباس عراقچی میگوید آمریکا باید «تصمیم سخت» درباره آن بگیرد، رفع همه تحریمهای دوره ترامپ حتی تحریمهای غیرمرتبط با برجام است که در آن دوره اعمال شده است. یکی از اینها، فرمان اجرایی ترامپ در تیرماه ۱۳۹۸ در تحریم بیت رهبری، شخص آیتالله «علی خامنهای» و نزدیکان و منصوبان اوست.
این تحریم هیچ ارتباطی با توافق هستهای برجام ندارد و زمانی صادر شد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک فروند هواپیمای بدون سرنشین آمریکا را بر فراز خلیج فارس سرنگون کرد. ترامپ در فرمان اجرایی خود آیتالله خامنهای را «مسئول اصلی همه تصمیم گیریها» در ایران عنوان و شخص وی همراه با بیت رهبری را تحریم کرد.
بر اساس این تحریم شماری از اشخاص نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی همچون فرزندش «مجتبی خامنهای»، «وحید حقانیان» معاون اجرایی بیت رهبری، «غلامعلی حداد عادل» پدر همسر مجتبی خامنهای و از منصوبان رهبر، «علی شمخانی» دبیر و نماینده رهبر در شورای عالی امنیت ملی، «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه و شماری دیگری از مقام های سیاسی و نظامی هم تحریم شدند.
این افراد و خانواده درجه یک آنها امکان گرفتن ویزای ایالات متحده را نخواهند داشت و اموال احتمالی ایشان توقیف خواهد شد. وضعیتی دردسرساز که به طور مثال میتواند خانواده حدادعادل را که دخترش به واسطه وصلت با یک آمریکایی ایرانیالاصل ساکن آمریکاست، دچار پیامدهای حقوقی کند. داماد دیگر آقای حداد، فرزند آیتالله خامنهای است.
مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی در مذاکره غیرمستقیم با آمریکا تحریم «قدرتمندترین شخص ایران» را «توهینآمیز» خوانده و خواستار رفع آن شدهاند؛ اما دولت بایدن برای برداشتن تحریمهایی که ارتباطی با برجام ندارد، باید دلیل قانعکنندهای در برابر رقبای داخلی خود داشته باشد.
این خواسته جمهوری اسلامی به اندازه درخواست تضمین باقی ماندن دولتهای بعدی آمریکا در برجام، غیرممکن نیست و به دلیل اینکه مبنای آن فرمان اجرایی رییسجمهور بوده با یک فرمان اجرایی دیگر قابل لغو است؛ اما پذیرش آن دولت ایالات متحده را در وضعیتی دشوار خواهد داد. عباس عراقچی بدون اشاره حتی به کلیات این درخواست، از آن با عنوان «تصمیم سخت» برای آمریکا یاد کرده است.
اگر دولت بایدن با این خواسته جمهوری اسلامی و در واقع مطالبه آیتالله خامنهای که مذاکره اتمی را هدایت میکند، موافقت کند؛ فارغ از مشکلاتی که برای توجیه داخلی آن خواهد داشت، رهبر جمهوری اسلامی را به دستاوردی رسانده است که سال گذشته در چنین روزهایی حتی تصوری هم از امکان تحقق آن نداشت.