مجید محمدی - ایندیپندنت فارسی
پیش از هر گونه تحلیل و نتیجهگیری در مورد نتایج سیاست دولت بایدن در برابر جمهوری اسلامی ایران، باید تحولات هشت ماه اخیر را با شرایط تحت دولت ترامپ مقایسه کرد. نخست نگاهی بیندازیم به واقعیات مربوط به اقدامات ضدامریکایی جمهوری اسلامی ایران در دوران ترامپ:
۱. بهرغم برداشتن پنج گام از سوی جمهوری اسلامی ایران در دوره پس از خروج ترامپ از برجام، تا پایان دوره ترامپ غنیسازی جمهوری اسلامی ایران در حد ۵ درصد بود. گازدهی در فردو و توقف فروش ذخایر اورانیوم غنی شده و ذخایر آب سنگین، گامهایی جدی در جهت نظامیسازی برنامه هستهای نبودند.
۲. حملات موشکی نایبان رژیم به پایگاههای امریکا در عراق پس از حذف سلیمانی و همراهان و حملات نمایشی به پایگاه الاسد، به حداقل رسیده بود، چون مقامات امریکایی بلافاصله به آن حملات پاسخ می دادند.
۳. نمایش قایقهای تندرو در خلیج فارس و دریای عمان در حول وحوش ناوهای امریکایی بعد از اخطار ترامپ مبنی بر حمله به آنها، دورهای نسبتا طولانی متوقف شده بود.
۴. ربودن کشتیهای نفتکش یا حمله به آنها نیز در سال آخر ترامپ متوقف شده بود.
شجاعتیابی «نظام» با آمدن بایدن
اما با مشخص شدن این که دولت بایدن جای دولت ترامپ را خواهد گرفت، شاهد انواعی از تحولات در برنامه هستهای و رفتارهای یاغیگرانه جمهوری اسلامی ایران در منطقه بودهایم:
۱. غنیسازی نخست به ۲۰درصد (ژانویه ۲۰۲۱) و بعد به ۶۰درصد رسید (آوریل ۲۰۲۱)، قانونی در مجلس برای مهلت دادن به امریکا برای لغو تحریمها به تصویب رسید (دسامبر ۲۰۲۰)، همکاری با آژانس کاهش یافت (از تاریخ اجرای قانون مجلس)، و بعد قصد تولید اورانیوم فلزی با غنای ۲۰درصدی اعلام شد (ژوئیه ۲۰۲۱)
۲. حملات به منطقه سبز بغداد و پایگاههای نظامی امریکا شدت گرفت، تا حدی که با پهپاد به آنها حمله شد و حمله به پایگاه اربیل و عینالاسد و پایگاه امریکا در سوریه در چند شب متوالی و در ماههای متوالی صورت گرفت؛ بدون آن که دولت بایدن به بسیاری از آنها پاسخ دهد.
۳. یک کشتی نفتکش کرهای از سوی سپاه ربوده شد (ژانویه ۲۰۲۱) و به سه کشتی که تصور میشد اسرائیلی هستند، اما یکی از آنها امریکایی بود، حمله موشکی یا با پهپاد انجام شد (آوریل و ژوئیه ۲۰۲۱). در حمله به یک کشتی دو نفر کشته شدند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
۴. در نیمه دسامبر، پس از آن که مشخص شد که بایدن به کاخ سفید خواهد رفت، (یعنی هشت ماه قبل که به گزارش اف بی آی طرح ربودن مسیح علینژاد کلید زده شده است)، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران زمان را برای آدمربایی در ایالات متحده مناسب دید.
۵. قایقهای سپاه برای عملیات ایذایی به ناوهای امریکایی نزدیک شدند (مه ۲۰۲۱).
علل تشدید حملات
در گذار از دوره ترامپ به بایدن، تغییر زیادی در نیروهای امریکایی در منطقه یا توان نظامی جمهوری اسلامی ایران صورت نگرفت (تا ماه ژوئیه که خروج نیروها از افغانستان اعلام شد)، اما مقامات نظام ضعف در دولت بایدن و عزم این دولت را برای بازگشت به برجام به هر قیمت، حس کرده بودند و اقدامات شرورانه خود را آغاز کردند. این تفاوت بارز رفتاری، ناشی از چند برداشت از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران نسبت به دولت بایدن بوده است:
۱. این برداشت که آن قدر برجام برای دولت بایدن مهم است (تا تنها میراث بر باد رفته دولت اوباما در سیاست خارجی را احیا کنند) که دولت امریکا همه اقدامات جمهوری اسلامی ایران را تحمل خواهد کرد و بدانها واکنش نشان نخواهد داد.
۲. این برداشت که حضور لابی جمهوری اسلامی ایران در کارزار بایدن و سپس سمَت گرفتن برخی از آنها در وزارت خارجه، مانع از برخورد دولت امریکا با جمهوری اسلامی ایران، بهرغم یاغیگری و شرارت آن، خواهد شد؛ زیرا پنداشتند که دولت بایدن میخواهد به هر قیمت، حتی کشته شدن صدها امریکایی و ایرانی، نشان دهد که اهل جنگ نیست و اهل دیپلماسی است؛ در حالی که به باور نگارنده، قدرت و نمایش آن مانع از بروز جنگ میشود، نه نمایش ضعف.
۳. این برداشت که نمایندگانی در مجلس و کنگره آمریکا مانند رشیده طلیب یا ایلهان عمر که در میان دمکراتها با سربلندی فعالیت دارند و کاخ سفید از آنها حمایت می کند، مانع از برخورد نظامی با اسلامگرایان تروریست از سوی دولت بایدن خواهد شد.
۴. این برداشت که حضور احتمالی نیروهایی با گرایش سوسیالیستی یا سوسیالدموکراسی در کنگره و پیرامون دولت بایدن مانع از برخورد نظامی با جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت ضدامریکایی و متحد دولتهایی چون چین و کوبا خواهد شد. مواضع دولت بایدن در برابر اعتراضات در کوبا (آنها را اعتراضات ضدحکومتی نامیدن و نه تلاش برای آزادی)، یا دادن اخطار به پناهندگان کوبایی که به امریکا نیایند، یا کاهش تحریمهای ونزوئلا، حاکی از تغییر موضع دولت بایدن نسبت به دولت ترامپ است. شاید به همین دلیل باشد که مایک پمپئو بر این باور است که دولت بایدن میخواهد جمهوری اسلامی ایران را به شریک خود در خاورمیانه تبدیل کند.
به باور نگارنده، ضعف مفرط دولت بایدن در واکنش به حملات جمهوری اسلامی ایران در منطقه، به مقامات نظامی و امنیتی رژیم این شجاعت را بخشیده است که میتوانند با حملات متداوم امریکا را از منطقه بیرون کنند و به هدف اعلام شده خود دست یابند. هیچ یک از دولتهای ایالات متحده، حتی دولتهای دمکرات (کارتر و کلینتون) تا این حد با اقدامات یاغیگرانه و تروریستی و حملات به نیروهای نظامی امریکا در منطقه مماشات نکرده و نیروهای امریکایی را در معرض خطر قرار نداده است. دولت بایدن ضعیفترین کارنامه را در برخورد با جمهوری اسلامی ایران داشته است. میتوان چنین پنداشت که دولت بایدن انگار دارد به وعدههایی که بعید نیست کری در چند بار ملاقات غیرقانونی (بر اساس قانون لوگان) خود با ظریف در طول دولت ترامپ داده باشد، عمل می کند.
مشکل اینجاست که تیم بایدن همانند تیم اوباما هنوز متوجه نشده است که تنها زبانی که اسلامگرایان حاکم در ایران میفهمند، زبان زور است. دیپلماسی صرف بدون دفاع، در برابر حملات جمهوری اسلامی ایران به توافقی لرزان مثل برجام منتهی خواهد شد که رئیس جمهوری بعدی امریکا ممکن است آن را به سطل زباله بیندازد. جمهوریخواهان در طول دوران مذاکرات این نکته را به دولت بایدن یادآور شدهاند.
فهرستی که در ابتدای این نوشته از شرارتها و یاغیگریهای جمهوری اسلامی ایران عرضه شد، تنها هفت ماه اول دولت بایدن را پوشش میدهد. در سه سال و پنج ماه آینده این فهرست فربهتر خواهد شد. علت اصلی هم این است که بهنظر میرسد پنج اصل مهم در مصالحه دولت بایدن و جمهوری اسلامی ایران، یعنی:
۱) مصالحه از موضع قدرت، و به همین دلیل، پاسخگویی بهموقع به تعرضات طرف مقابل در حین مذاکره،
۲) مصالحه برای کاهش تنش و مهار خشونت و کنارهگیری از آن در شرایط تشدید تنش،
۳) لحاظ منافع و امنیت ملی دو کشور در درازمدت (که به همین دلیل مصالحههای موقت بی تاثیر خواهند بود)،
۴) ایجاد وفاق ملی در داخل برای تحکیم مصالحه، تا رهبران بعدی از حزب مقابل آن را لغو نکنند، و
۵) استفاده از همه اهرمها در مذاکرات (و واگذار نکردن کلیدیترین آنها، مثل اموال بلوکه شده، در حین مذاکره)
از سوی دولت بایدن رعایت نمیشوند. وقتی طرف مقابل متوجه شود که یک طرف، خواهان مصالحه به هر قیمت و خشنودسازی است، آغاز شکست هر گونه توافقی خواهد بود.
اسیر یکهتازی، مهران رفیعی