Thursday, Aug 19, 2021

صفحه نخست » چه شد که ما اینقدر نادان شدیم؟ ویژه خبرنامه گویا

nashenas_081821.jpgواقعیات:

- مردمی هستیم که معتقدیم بسیار باهوش هستیم

- معتقدیم که از همه فرهنگ های دیگر برتریم

- در همه مسایل نظر داریم و بر نظرمان بسیار پا فشاری میکنیم

- در عین حال بیشترین جمعیت ما یا در ایران در فلاکت زندگی میکنند یا در خارج دست و پا میزنند

- معتقدیم ایران زیبا ترین٬ غنی ترین٬ و استراتژیک ترین کشور دنیاست. ولی کمتر ایرانی وجود دارد که بیشتر از ۲۰ کشور دنیا را دیده باشد!

- وقتی در خارج از ایران زندگی میکنیم و از امکانات آنها بهره برداری میکنیم احساس میکنیم که چقدر این مردم خنگ و نادان هستند و چقدر ما زرنگ و دانا. بجای اینکه فکر کنیم چگونه است که کشور اینان برای زندگی از کشور ما بهتر است؟

قصد من از نوشتن این چند خط توهین به شما یا نشان دادن عصبانیت خودم نیست. میخواهم از شما دعوت کنم به واقع گرایی. نگارنده از نسل سوخته دهه شستی هاست! نسلی که پدرانشان با گوش کردن یواشکی به رادیو اسراییل و بی بی سی فارسی بر روی رادیو موجی اوج دانش سیاسی خود را به رخ میکشیدند. همان پدرانی که ۹۸٪ شان رای مثبت به جمهوری اسلامی داده بودند و بعدها حتی زندان ها کشیده بودند.

من از نسلی هستم که تا چشم باز کردم به ما آموختند تمام مشکلات ما بدلیل ترسو بودن شاه و انگلیسی بودن آخوندها و احمق بودن حزب دموکرات آمریکا و نادان بودن جیمی کارتر و هزاران بهانه دیگر است. به ما گفتند که مشکلات ما ریشه در مسایلی دارد که تقصیر ما نیست. مشکلات ما ساخته دیگران است و ما مظلوم ترین مردمان زمینیم.

به ما میگفتند "اعراب ملخ خور" حمله کردند و ما را بدبخت کردند. بعد میگفتند به خدایی که اعراب برای ما تعریف کرده بودند دعا کنیم تا اوضاع بهتر شود. هرچه دعایمان با لهجه تر بود مقبول تر بود.

میگفتند از افغانیها بترسیم و با تحقیر با آنها صحبت می کردند و حالا قلبشان می تپد که چرا آمریکای جنایت کار فقط ۲۰ سال در افغانستان ماند و هزینه کرد.

برای دختران ۹ ساله جشن بلوغ میگرفتند و حالا عصبانی هستند که طالبان دختران ۱۲ ساله را به اسم همسر می دزدند. در حالی که وقتی اعراب صدر اسلام دختران ۱۲ ساله ما را با تجاوز باردار میکردند به بچه هایشان گفتیم سید. (قصد توهین به سید های این دور و زمان را ندارم).

از قلدری ترامپ و بوش لذت میبرند و همزمان ادعای حقوق بشر دارند و از منشور اولیه حقوق بشر به دست کوروش سخن می گویند.

هیچوقت فکر نکردند که شاید تعریف بهشت در دین اسلام٬تنها سقف آرزوهای اعراب آن زمان بوده باشد. نهر عسل؟ عسلی که نمیتوان بیش از یکی دو قاشق خورد؟ ۷۲ حوری؟ شراب؟ خوب همه اینها که در این روزگار همین جا هم هست!

واقعیت اینست که ما از نسلی هستیم که همه اطرافیانمان "confused" و احساساتی بودند. همیشه برای همه چیز دلیلی بسیار موجه داشتند که با واقعیت فاصله زیادی داشت. منطق و واقعیت مهم نبود و سفسطه و مغلطه هنر بود.

همیشه در توجیه کردن٬ افتخار دیده ایم٬ و در قبول کردن اشتباه٬ شرم. کلک زدن زرنگیست و راستگویی سادگی!

واقعا که چشمها را باید شست و جوردیگر باید دید.

آیا تا کنون فکر کرده اید که شاید ایراد از ماست؟

شاید این ما هستیم که بجای اسلام٬ به اشتباه اعراب را نشانه گرفته ایم.

شاید این ما هستیم که اجازه دادیم عکس امام در ماه برود و هنوز بدنبال نفر بعدی هستیم که از او امام بسازیم.

شاید این ما هستیم که طالبان را افرادی احمق وپا برهنه میبینیم وقتی آنها در مسلمان بودنشان دروغ نمی گویند. آنها مشروب نمیخورند. نماز میخوانند. قوانین اسلام ناب محمدی را به مراتب بهتر از اکثر مسلمانان رعایت میکنند.

شاید تقصیر آمریکا نیست که حتی ۱۰۰۰ نفر از ارتش ۳۷۰٬۰۰۰ نفری افغانستان برای دفاع از کشورش نمی میرد و مردم کابل با طالبان عکس یادگاری می گیرند. دلتان میسوزد برای کاماندوهایی که تیربار میشوند؟ کاماندو (زبده ترین و بهترین نیرو ارتشی) باید سلاح زمین بگذارد و اسیر شود؟

آیا مطمئن هستید که سیاست های کثیفی پشت پرده به قدرت رسیدن طالبان وجود دارد؟ همانطور که معتقد بودید سیاست های کثیف خمینی را آورد سر کار؟‌ (شما را هم حتما همان سیاستهای کثیف به صندوق رای برد؟) آیا فکر نمیکنید که پیام طالبان همانند پیام خمینی در بطن جامعه آن زمان خریدار داشت؟ آیا فکر نمیکنید که سیاست های کثیف حتی اگر وجود داشتند فقط وقتی قابلیت اجرا داشتند که مردمان ما اینقدر بی دانش و نادان بودند؟ البته حتما آن هم تقصیر شاه بود که مردم را در خفقان نگاه داشته بود!‌ :)

واقعیت اینست که از ماست که بر ماست. تا زمانی که بزدلی و ترس اجازه میدهد که مشکلاتمان را توجیه کنیم و بر گردن دیگران بیاندازیم (همان دیگرانی که امید داریم ما را نجات بدهند) تا آن زمان٬ داستان همین است و بس.

در پایان میخواهم از شما نسل خوب و دلسوز قبل از خود دعوت کنم و خواهش کنم که دیگر زیاد سیاسی نباشید. شما کاری که از دستتان بر می آمده را انجام داده اید. اکنون موقع سیاحت است و استراحت!

نسل من و بخصوص نسل بعد از من که از اسلام و دین و تئوری توطئه و همه تخیلات مرتبط به آن جداست٬ شروع جدیدی برای آینده ما در نظر دارد. شروعی که در آن منطق و واقع گرایی ارجح است بر با سیلی صورت سرخ کردن و آبرو داری و تعریف و تمجید و تزویر و همه خصوصیاتی که قبلا هنر بود و آداب.

- ناشناس، ویژه خبرنامه گویا



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy