ایران وایر - رقیه رضایی
همه گیری ویروس کرونا در ایران از کنترل خارج شده و مقامات وزارت بهداشت از ابتلای روزانه ۲۲۰ هزار نفر به ویروس کرونا سخن میگویند. در این شرایط، برخی از صاحبنظران اجتماعی، احتمال در جریان بودن پروژه «نیستیآوری» یا تعمد حکومت در کشتار ایرانیان به وسیله کرونا را مطرح میکنند. آنها معتقدند حکومت به عمد و برای جلوگیری از اعتراضات جلوی شیوع کرونا را نگرفته است. نیستیآوری در ایران توسط کرونا تا چه اندازه جدی است و آیا میتواند وضعیت وخیم کرونا در ایران را توضیح دهد؟
در این باره با «پیام طبرسی»، رییس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری، «ناصر کرمی»، فعال محیط زیست و پژوهشگر در زمینه ابعاد سیاسی بحرانهای محیط زیستی و یک پزشک بخش اورژانس یکی از بیمارستانهای تبریز گفتگو کردهایم..
مقامات وزارت بهداشت ایران، در توضیح چرایی عدم کنترل ویروس کرونا در ایران، دورهمیهای خانوادگی، تحریم دارو و واکسن، مسافرت و رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی توسط مردم را مطرح میکنند. اما، «ناصر کرمی»، پژوهشگر و فعال محیط زیست در مجموعه توییتی سوالات و فرضیاتی را درباره عمدی بودن عدم کنترل و مدیریت بحران کرونا در ایران، به منظور سرکوب مردم معترض مطرح کرده است. او این سوالات را در قالب شروع دیرهنگام واکسیناسیون کرونا، تاکید بر تولید واکسن داخلی در حالیکه کشورهای بزرگی مانند ژاپن، کانادا و استرالیا، اصولا وارد این حوزه نشدهاند و عدم اجرای پروتکلهای قرنطینه، مطرح کرده و پرسیده است که آیا جمهوری اسلامی عمدا و با وجود علم به اینکه جان صدها نفر در روز قربانی پروژه ساخت واکسن داخلی خواهد شد و از روی بیکفایتی در اجرای پروتکلهای قرنطینه، این چنین با جان مردم بازی کرده است؟
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
وضعیت کرونا در ایران بسیار وخیم است
در میانه برگزاری مراسم عزاداری محرم در شهرهای مختلف ایران، روز دوشنبه، ۲۵ مردادماه، ایران ایران رکورد مرگ و میر خود از شروع عالم گیری ویروس کرونا از اسفندماه ۱۳۹۸ را شکست. مقامات وزارت بهداشت اعلام کردند که ۶۵۵ روز در ۲۴ ساعت منتهی به روز ۲۵ مردادماه جان خود را در اثر ابتلا به ویروس کرونا از دست دادهاند.
سهشنبه ۲۶ مردادماه نیز آمارهای رسمی از یک رکورد جدید برای ایران خبر دادند؛ آمار مبتلایان روزانه در ایران در ۲۴ ساعت منتهی به آن روز برای اولین بار از مرز ۵۰ هزار نفر گذشت و به ۵۰ هزار و ۲۲۸ نفر رسید.
بنا بر دادههای سایت «ورلدمتر»، ایران، بعد از اندونزی، مکزیک، روسیه و آمریکا، هماکنون پنجمین کشور در دنیا از نظر تعداد جان باختهگان روزانه کرونا است. این در حالیست که جمعیت این کشورها به ترتیب ۳.۵، ۱.۶، ۱.۸ و۴ برابر جمعیت ایران است.
پیش از این بیبیسی فارسی در گزارشی گفته بود که تعداد مرگ و میر در ایران از آغاز شیوع ویروس کرونا تا نیمه تابستان ۱۴۰۰، نسبت به دوره مشابه قبل از آن، ۲۰۰ هزار نفر بیشتر بوده است. بنابر این تخمین، احتمالا این تعداد مرگ و میر اضافی به دلیل شیوع این ویروس بوده است. این گزارش که بر مبنای دادههای موجود در سایت سازمان ثبت احوال ایران تهیه شده، همچنین گفته بود که فقط در پاییز سال ۹۹، ۶۱ هزار نفر نسبت به میانگین ۵ سال قبل، بیشتر فوت کرده اند که تنها عامل منطقی برای آن می تواند مرگ شهروندان در اثر ابتلا به ویروس کرونا باشد.
علاوه بر این آمار و ارقام دردآور، روز چهارشنبه ۲۷ مردادماه، «ایرج حریرچی»، معاون کل وزارت بهداشت، با اشاره به ثبت ۲۳۰ هزار تست مثبت کرونا در یک هفته گذشته، گفته است که با در نظر گرفتن افرادی که تست نمیدهند، احتمالا روزانه تا ۲۲۰ هزار نفر از مردم به کووید ۱۹ مبتلا میشوند.
همزمان با این موضوع نیز، شبکه خبری «ایران اینترنشنال»، جزییات سندی را منتشر کرده که بر مبنای آن اداره آمار و اطلاعات وزارت بهداشت نسبت به چند ده برابر بودن آمار ابتلا و مرگ افرادی که دو هفته از دریافت دوز دوم واکسن کرونای آنها گذشته، نسبت به استاندارد بینالمللی هشدار داده است.
در این گزارش مرکز آمار و اطلاعات وزارت بهداشت آمده است که در حالیکه در دنیا از هر یک میلیون نفری که دو هفته قبل از ابتلا دو دوز واکسن کرونا را دریافت کردهاند، فقط ۱۰ نفر در اثر ابتلا به این ویروس جان باخته اند، در ایران این رقم ۷۵۳ نفر است.
این مرکز همچنین گفته است که «فاصلهبندی نامنظم بین دوزهای اول و دوم و بیتوجهی به نوع واکسن استفاده شده درباره افراد عامل افزایش مرگ است.»
بنا بر گزارش این مرکز در وزارت بهداشت، «تاکنون بیش از ۹۱ هزار نفر از کسانی که دوز اول واکسن را دریافت کردهاند بعد از دو هفته به کووید-۱مبتلا شده و به بیمارستانها مراجعه کردهاند. میانگین سن این افراد بین ۶۰ تا ۹۰ سال بوده و از بین بستریشدگان حدود هشت هزار و ۵۰۰ نفر فوت کردهاند.»
این در حالیست که در ترکیه با جمعیتی تقریبا مشابه ایران، در ۲۴ ساعت منتهی به ۲۷ مردادماه، ۱۶۸ نفر جان خود را در اثر کووید ۱۹ از دست داده اند. این رقم برای پاکستان، جمهوری آذربایجان، عراق و ارمنستان، به ترتیب، ۶۶، ۲۰، ۷۱ و ۳ نفر بوده است.
سیاست نیستیآوری چیست؟
«ناصر کرمی»، فعال محیط زیست و پژوهشگر در زمینه رابطه نظامهای تمامیت خواه و دیکتاتوری و بحرانهای محیط زیستی که برای اولین بار فرضیه اجرای سیاست نیستیآوری در زمینه کنترل ویروس کرونا در ایران را مطرح کرده، به ایران وایر میگوید: «من درباره رابطه توتالیتاریسم و محیط زیست کار میکنم و اصولا در زمینه کووید ۱۹ و بیماریهای عفونی تخصصی ندارم. بنابراین نمیخواهم وارد جزییات مساله کرونا شوم. اما تا جایی که حوزه کار من است، حکومتهای توتالیتاریستی بعد از مدتی، برای سرکوب تودههای مردم که از ایدئولوژی آنها جدا شده اند، از فمینوجنسیس یا قحطیزایی یا ترجمه بهتر برای آن نیستیآوری استفاده میکنند.»
او ادامه میدهد: «همه حکومتهای تمامیت خواه پروسه ای دارند که از یک حکومت ایدئولوژیک به یک حکومت میلیتاریستی تبدیل میشوند. ایدئولوژی اولیه آنها به تدریج مثل یخ در آفتاب آب می شود و سیستمی باقی میماند که چون نمیتواند اطاعت محض را داشته باشد، ناچار است به سمت میلیتاریسم برود. وقتی رابطه حکومت با مردم فقط نظامی است و به زود سرنیزه و سرکوب بر مردم حکمرانی میکند، علاوه بر سرکوب به شکل معمول که خانه به خانه دنبال فعالان بیافتند و آنها را دستگیر کنند و معترضان را بکشند، گاهی حکومت مانند یک طبقه جدا از مردم، با ایدئولوژی متفاوت از مردم و پول و قدرت عمل میکند و بنابراین دست به حذف فیزیکی شهروندان میزند.»
کرمی با اشاره به اتحاد جماهیر شوروی، میگوید: «از یک جایی به بعد مردم شوروی کمونیست نبودند، فقط اعضای حزب کمونیست بودند که کمونیست بودند. مردم ایران هم از یک جایی به بعد دیگر دلمشغول حکومت اسلامی نبودهاند و فقط حاکمان هستند که به فکر اسلامگرایی هستند؛ یعنی اقلیت حاکمان در برابر اکثریت مردم.»
این پژوهشگر بحرانهای محیط زیستی و ارتباط آنها با قدرت سیاسی، به منشا تئوری نیستی آوری اشاره کرده و میگوید: «حکومتهای توتالیتر گاهی برای سرکوب از ابزاری استفاده می کند که دیوید مارکوس اسم آن را "فمینوجنسیزم" یا "قحطیزایی" میگذارد ولی بهترین ترجمه فارسی برای آن "نیستیآوری" است، چون خود مارکوس هم فقط آن را به قحطی محدود نکرده و سایر بلایا را نیز مشمول آن دانسته است.»
اشاره کرمی به نظریه «دیوید مارکوس»، حقوقدان آمریکایی است که در زمینه پیگیری حقوقی بینالمللی حقوقی جرایم مربوط به قحطیهای عمدی و بلایای طبیعی که عمدا توسط حکومتها کنترل نمیشوند تا بخشی از جمعیت کشته شوند، است.
مارکوس در این نظریه و در مقالهای تحت عنوان «جرایم قحطی در حقوق بین الملل» که در سال ۲۰۰۳ در نشریه آمریکایی حقوق بین الملل منتشر شده، به قحطی دستساز حکومت در شوروی ۱۹۳۲ و کشته شدن ۵ میلیون نفر اوکراینی که حاضر به تبعیت از حکومت شوراها نبودند، اشاره کرده است. او همچنین، قحطی سالهای ۱۹۸۳-۱۹۸۵ در اتیوپی، کشته شدن ۲ میلیون نفر در کره شمالی از سال ۱۹۹۶ در اثر قحطی که حکومت میتوانسته مانع آن شود و قحطی سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ در چین را که منجر به مرگ ۵۰ میلیون نفر در این کشور شد را مثال زده و میگوید که این بلایا اگرچه قابل کنترل و پیشگیری بودند، اما حکومتهای غیردموکراتیک حاکم بر این سرزمینها، به عمد از بروز و عدم گسترش آن خودداری کردند تا بتوانند، جمعیت مخالف خود را حذف کنند.
«ناصر کرمی»، همچنین به فروش ذخیره گندم کشور سوریه توسط «بشار اسد»، دیکتاتور سوریه، در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ نیز اشاره کرده و میگوید: « با وجود نبود بارش و اطمینان از اینکه محصول دیم کشاورزان کفاف خورد خوراک مردم را نخواهد داد، بشار اسد ذخیره گندم کل کشور را فروخت و قحطی تعمدی ایجاد کرد تا بالاخره در یک جنگ داخلی، تمام جمعیتی را که رو در رویش بودند را آواره کرده یا از بین برد.
این محقق محیط زیستی همچنین با توضیح درباره سطوح مختلف نظریه نیستی آوری، به ایرانوایر میگوید: «مارکوس چهار سطح را تعریف کرده است. اول اینکه عمدا حکومت ایجاد بحران میکند؛ دوم، پذیرفتن و تن دادن به فاجعه به عنوان نتایج اجتناب ناپذیر اجرای یک هدف ایدئولوژیک. مثلا بحران خشکیدگی ایران که در اثر تاسیس سد بر رودخانههای بزرگ ایران است، به دلیل پروژه خودکفایی در کشاورزی بود که خود حکومت هم میدانست که باعث خشکاندن طبیعت میشود، اما چون می خواستند پروژه خود را اجرا کنند، به خشکاندن طبیعت ایران هم رضایت دادند. سطح سوم این است که حکومت در مقابل گسترش فاجعه بیتفاوت است، میداند که دارد قتل عام میکند ولی به بهانه های مختلف روی آن چشم میبندد و میگذارد که اوضاع وخیمتر شود.سطح چهارم نیز تحمیل عواقب فاجعه به سرزمین بهواسطه ناکارآمدی و بی کفایتی است. مارکوس معتقد است که حتی مورد چهارم هم باید توسط جامعه جهانی قابل مداخله و رسیدگی قضایی باشد.»
پیش از طرح پرسشهای کرمی درباره عمدی بودن تعلل مقامات جمهوری اسلامی در کنترل ویروس کرونا، شماری از فعالان مدنی و حقوقبشر، از جمله ۸ وکیل دادگستری، به دنبال اعلام شکایت از وزارت بهداشت و شخص علی خامنه ای برای مرگ روزانه صدها نفر در ایران بودند. «نرگس محمدی»، فعال حقوق بشر و ۶ وکیل دادگستری و دو فعال مدنی که هفته پیش توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شدند، قصد شکایت از علی خامنهای را داشتند.
با اینحال، طرح این فرضیه و پرسشها از سوی کرمی، نظر بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرده و شماری با آن همصدا شدهاند. البته همه هم با این نظریه موافق نیستند.
نظریه عمدی بودن گسترش کرونا در ایران، «بیپایه و اساس» است
«پیام طبرسی»، رییس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری تهران، در گفتگو با ایران وایر طرح این موضوع را «بی پایه و اساس» خوانده و در همین رابطه میگوید: «عمدی چیست؟ نه این قضیه اصلا عمدی نیست.»
طبرسی «تحریم دارو و واکسن» را از جمله دلایل از کنترل خارج شدن همهگیری ویروس کرونا دانسته و میگوید: « تحریم عامل اصلی بود. بهخاطر تحریمها ما حتی نمیتوانستیم دارو وارد کنیم، چه برسد به واکسن.»
او در پاسخ به این سوال ایرانوایر که تا چه حد تحریم ها برای ورود واکسن تاثیرگذار بوده وقتی که رمدیسیور، یکی از داروهای بهکارگرفته شده در درمان کرونا، ماههاست وارد ایران میشود، میگوید: « داروها در ایران ساخته میشود. شما اطلاعاتتان غلط و جهتدار است و میخواهید از من حرف بکشید و من همچین حرفی را نمیزنم و با شما صحبتی ندارم.»
طبرسی در حالی ایران وایر را متهم به ارائه اطلاعات جهتدار کرده است که «علیرضا زالی»، عضو کمیته ملی واکسن کرونا در روز چهارشنبه ۲۰ مردادماه گفته بود که چون واکسن گران بوده مقامات آن را وارد نکردهاند ولی در عوض ۷۲۰ میلیون یورو داروی رمدیسیور وارد کشور شده که حتی در درمان بیماران مبتلا به کرونا موثر هم نیست.
او همچنین گفته بود: «کمکهای جهانی و پزشکان بدون مرز را از فرودگاه برگرداندیم در حالی که اطلاعات چندانی درباره ویروس نداشتیم و از مشاورههای بینالمللی استفاده نکردیم.»
نه فقط ایران، بلکه همه دنیا غافلگیر شدند!
در کنار پیام طبرسی، پزشکان دیگری نیز هستند که در خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا قرار داشتهاند و با فرضیه ناصر کرمی مبنی بر عمدی بودن گسترش فاجعه کرونا، مخالفند.
ایران وایر با پزشک بخش اورژانس یکی از بیمارستانهای تبریز که ترجیح میدهد او را « دکتر اصغری» خطاب کنیم نیز در اینباره گفتگو کرده است.
دکتر اصغری معتقد است که طرح عمدی بودن گسترش فاجعه کرونا، موضوع خطرناکی است، زیرا مردم را به سیستم بهداشت و درمان بی اعتماد میکند. او در همین رابطه میگوید: «همه دنیا در میانه یک جنگ است و مهمترین چیز حفظ اعتماد شهروندان به سیستم بهداشت و درمان است. وقتی شما بگویید که وزارت بهداشت و حکومت از قصد برای کرونا کاری نکرده، مردم دیگر به واکسن که میتواند ما را از این وضعیت نجات دهد، اعتماد نخواهند کرد. همینطوری هم خیلیها نمیخواهند واکسن بزنند و اینطور اظهارنظرها آن را تشدید میکند.»
این پزشک عمومی که خود در چند ماه اول همهگیری ویروس کرونا، به این ویروس مبتلا شده و تاکنون دو دوز واکسن «استرازنکا» را دریافت کرده، همچنین میگوید: «آنطور که من برداشت کردهام، وزارت بهداشت از اول بنا را گذاشته بود که جمعیت آسیبپذیر را از کانون خطر دور کند. برای جوانها و افراد سالم برنامهای نداشت چون وضعیت اقتصادی اجازه نمیداد همه جا را تعطیل کند. اما، خوب همه ما غافلگیر شدیم. این ویروس رفتارهای بسیار عجیبی دارد و این را همه از جمله دکتر فائوچی(رئيس موسسه ملی بیماریهای عفونی) هم گفتهاند. همین حالا آمریکا با جمعیت واکسینه شده بالای ۵۰ درصد، روزی بیشتر از ۷۰۰ نفر کشته دارد. اسرائیل که زمانی همه جا را باز کرده بود و ماسک را هم برداشته بود، مجبور شد دوباره ماسک را اجباری کند.»
دکتر اصغری همچنین درباره واکسنهای تهیهشده به روش «ام آرانای»، مانند «فایزر» و «مادرنا»، میگوید: «این اولین باری است که شرکتهای واکسنسازی در چنین مقیاسی دارند واکسن «امآرانای» تولید میکنند. بنابراین، هیچکس دقیقا از خطرهای این نوع واکسن روی سنین مختلف، مطلع نیست. خود شرکتها هم درست نمیدانند که برای افرادی که مشکلات متفاوت سلامتی دارند، این واکسن چقدر میتواند امن باشد. در عوض واکسنهای ویروس ضعیف شده یا غیرفعالشده، مانند سینوفارم و اسپوتنیکوی جواب خود را پس دادهاند. حتی واکسنهای ویرال وکتور که استرازنکا به این شیوه واکسن کووید را تولید کرده برای جمعیت زنان زیر ۵۰ سال هم خیلی امن نیستند، چه برسد به واکسنهای «امآرانای». آمریکا چند وقت پیش بود که احتمال بروز نسبتا بالای التهاب قلبی را برای نوجوانان و جوانان اعلام کرد. این نوع واکسنها، خصوصا وقتی که جمعیتی که در حال واکسینه شدن است اینقدر زیاد است، بیشتر آزمایش هستند تا ایمنسازی واقعی.»
بیکفایتی حکومت در کنترل کرونا هم نوعی از نیستیآوری است
برخلاف طبرسی که پرسش عمدی بودن عدم کنترل کرونا در ایران را «بیاساس» میداند و محمد اصغری که آن را «خطرناک» خطاب کرده، ناصر کرمی معتقد است که دست کم در سه سطح نظریه دیوید مارکوس، مقامات جمهوری اسلامی به صورت عمدی و بهمنظور سرکوب جمعیتی که از دیماه ۹۶ در مقابل آنها ایستاده، درباره ویروس کرونا کاری نکردهاند.
از نظر او، جمهوری اسلامی با بیکفایتی و ناکارآمدی در اجرای پروتکلهای قرنطینه، بی تفاوتی در برابر گسترش ویروس و البته پذیرفتن و تن دادن عواقب این فاجعه بهمنظور پیشبرد اهداف ایدئولوژیک خود که همان خودکفایی در ساخت واکسن کرونا است، سیاست نیستی آوری را در مورد شهروندان ایران اعمال کرده است.
او در توضیح همین موضوع میگوید: « بین کشورهای همسایه مثل پاکستان، افغانستان، ترکیه و عراق، ایران بدترین وضعیت را در زمینه کرونا دارد. این خود نشان دهنده ناکارآمدی و بیکفایتی جمهوری اسلامی است.»
برخلاف کرمی، «پیام طبرسی» معتقد است که مقایسه ایران با کشورهای همسایه مانند پاکستان و عراق درست نیست. او در اینباره به ایرانوایر میگوید: «نمی شود اینطور مقایسه کرد چون آنها زیرساخت لازم را برای دادن آمار درست ندارند و وقتی آمار واقعی و درست نباشد، مقایسه درستی انجام نمیشود.»
در پاسخ به این ادعای طبرسی، ناصر کرمی میگوید که وضعیت بیمارستانهای این کشورها و آنچه در رسانههای بینالمللی و شبکههای اجتماعی درباره اوضاع کرونا در این کشورها میآید بیانگر وضع موجود است، نه ادعای مقامات ایران مبنی بر نبود امکانات در این کشورها.
کرمی همچنین میگوید: «ما زندگی را در این کشورها میبینیم. اینترنت را بالا و پایین کنید، آیا تصاویری مشابه بیمارستانهای ایران که مریض روی ویلچر پذیرش شده یا در راهروی بیمارستان خوابیده باشد از بیمارستانهای هیچیک از این کشورها دیده میشود؟ مثلا پاکستان یا ترکیه آیا تصاویری از ازدحام جمعیت برای دریافت کمک پزشکی به شکلی که در ایران هست، میبینیم؟»
اصرار برای تولید واکسن داخلی، قتل عامدانه شهروندان ایران بود؟
«ناصر کرمی»، پژوهشگر و فعال محیط زیست با اشاره به پافشاری مقامات ایران برای تولید واکسن در داخل ایران و خودداری از خرید واکسنهای خارج تا مدت ها بعد از تایید این واکسنها در اغلب کشورهای دنیا، میگوید: «تعمدی بودن و اصرار جمهوری اسلامی مبنی بر تولید واکسن کووید ۱۹، قابل بررسی است. جمهوری اسلامی برای مدت طولانی از خریدن واکسن خودداری کرد و تاکید میکرد که واکسن را در داخل تولید خواهد کرد. آنها میدانستند که این واکسن شاید جواب ندهد، چون کشورهای بزرگی مثل استرالیا و ژاپن را دیده بودند که حتی وارد مقوله ساخت واکسن نشده بودند. واکسن ساختن به این آسانی نیست. زمانی که پاندمی کرونا شروع شد بسیاری از شرکتهای داروسازی و واکسنسازی دنیا، از همان ابتدا خود را کنار کشیدند چون میدانستند به این سادگی نیست. حالا سوال اینجاست که با وجودی که میدانستند چرا اجازه دادند چنین اتفاقی بیفتد؟»