Tuesday, Sep 28, 2021

صفحه نخست » سخنی با علی افشاری و دیگر دوستان محترم جمهوریخواه، عبدالستار دوشوکی

dooshki_092821.jpgویژه خبرنامه گویا

نوشتار "حملات تند علی افشاری به دوران پهلوی خبرساز شد" را در سایت گویا خواندم. و تاسف خوردم که چرا برخی از دوستان جمهوریخواه از جمله جناب آقای دکتر افشاری گرامی در "رژیمی" که دیگر نیست گیر کرده اند تا حواس جمعی ما را از حال به گذشته های دور منعطف کنند.

ما باید همان تغییری باشیم که می خواهیم در ایران پساجمهوری اسلامی مشاهده کنیم. اما افسوس که حداقل برای دو نسل ماقبل و مابعد انقلاب این تغییر بوجود نیامده و درک ما از دمکراسی و مدارای سیاسی و رواداری ایدئولوژیکی بسیار ناقص و تنگ نظرانه است. به مصداق عامیانه باید گفت که ناسلامتی همه ما محصولات فرهنگی خاورمیانه هستیم؛ چه انتظار بیشتری از این می توان داشت؟ حتی اگر دهه ها در غرب زندگی کرده باشیم.

اگرچه جناب آقای دکتر علی افشاری مثل اکثر دوستان محترم جمهوریخواه همواره نسبت به بنده لطف و احترام داشته اند؛ اما اولین و آخرین باری که ایشان را حضوری ملاقات کردم کمتر از دو سال پیش در استودیو تلویزیون ایران اینترنشنال در غرب لندن بود که همزمان با جناب آقای مهندس حسن شریعتمداری از آمریکا و آلمان میهمانان آن رسانه بودند. هر دو را دعوت کردم تا شب در یک رستوران در غرب لندن شام بخوریم و برای همگرایی اپوزیسیون و نجات ایران با هم رایزنی کنیم. جناب آقای علی اصغر رمضانپور سردبیر خبر تلویزیون ایران اینترنشنال نیز به ما پیوستند. غرض از ذکر این مناسبت " بیاد ماندنی" این است که موضع سرسخت و آشتی ناپذیر ایشان علیه هر گونه همکاری یا همگرایی با مشروطه خواهان یا طیف های غیر از "جمهوریخواه" جهت سرنگونی رژیم, نه تنها مایوس کننده بلکه تکان دهنده بود که در نهایت منشا گسیختگی اپوزیسیون و چند پارچگی مخالفان جمهوری اسلامی و طبیعتا به نفع ادامه حیات رژیم می باشد. سیزده سال پیش در مقاله ای تحقیقی و مفصل به زمينه يابی علل ناکامی اپوزيسيون پرداختم که چرا جمهوری اسلامی ما را چندپاره و گسسته می خواهد.

البته شاید لازم باشد برای رفع هر گونه سوءتفاهمی به این نکته اشاره کنم که ٤۳ سال پیش زمانی که جناب افشاری حدود ۵ سال سن داشتند, بنده شبها شعارهایی را بر روی دیوارهای شهر چابهار می نوشتم که روز بعد ضابطین و نمایندگان شهربانی, ژاندارمری, ساواک, فرمانداری و دادگاه شهر در محل وقوع جرم صورت جلسه تشکیل می دادند. در نتیجه این شکوه از منظر مشروطه خواهی یا طرفداری از رژیم گذشته نیست. بلکه فراتر از تاریخ اشکبار نسل های سوخته, برای کشور و ملتی هست که امثال بنده ء دانشجو از ره آرمانگرایی و خام اندیشی و تعصب و توهم آن کاری را با آن کردند که چنگیز مغول نکرد.

حتی اکنون ۲١ سال بعد از آغاز قرن ۲١ که دمکراسی سراسر جهان را فرا گرفته, نگاهی به دور و اطراف خودمان در خاور میانه نفرین شده بیندازیم. در کل آن منطقه از تاجیکستان گرفته تا مراکش در کجای آن سرزمین های نفرین شده دمکراسی جوانه زده است که اکنون می خواهیم بجای اتحاد و مبارزه همسوگرایانه علیه جمهوری اسلامی, با لجاجت هوشمندانه و تفرقه انگیزانه و نبش قبر یقه رضا شاه را بگیریم که چرا صد سال پیش مولفه های دمکراسی را در ایران ء آن زمان پیاده نکرد. در صورتی که, مشفقانه و بی پروا بگویم, فرهنگ خاورمیانه (از جمله ایران) هم اکنون نیز مستعد دمکراسی نیست, چه برسد به آن زمان و آن مکان و آن فرهنگ صد سال پیش. نمونه بارز آن "اپوزیسیون قرن بیست و یکمی" است که بعد از دهها سال زندگی در کشورهای دمکراتیک, هنوز معنی واقعی دمکراسی و رواداری و احترام به "مخالف" را قلبا و عملا نپذیرفته است. بقول برتولت برشت "کسانی که خود نتوانستند مهربان باشند, چگونه می توانند جهان را به جهان مهربانان تبدیل کنند؟" بنده در طی ۲٠ سال گذشته بارها در باره "ضرورت مبرم همگرایی و هم افزایی اپوزیسیون" نوشته ام و به نوبه خویش به همراه دیگران گام های عملی برداشته ام.

شوربختانه تم مشترک برخی از شرکت کنندگان محترم و متعدد و بعضا متضاد "هفتمین همایش سالانه همبستگی‌ جمهوری خواهان ایران", نه ارائه راهکار عملی برای اتحاد "ملت ایران" و سرنگونی جمهوری اسلامی, که انرژی بیشتر آن جهت "پهلوی ستیزی" و بازتولید جنگ های تاریخ مصرف گذشته و "آخوندشادکن" "حیدری نعمتی" تلف شد.

کلام آخر اینکه, زمان آن فرارسیده تا با رئالیسم عقلانی و واقعگرایی نیکخواهانه بپذیریم که در بین اپوزیسیون (از همه نحله های فکری) علاوه بر "سودجویان" زیرک, افراد یا جریاناتی هستند که به دلایل مختلف (از جمله تعصب, تعمد یا تعلق) تحت هیچ شرایطی اتحاد عمل یا همسویی و همگرایی ملی همه مخالفان رژیم را جهت براندازی "نظام" بر نمی تابند. این نوع افراد پلاتفرم های فراوانی در اختیار دارند, یا در اختیار آنها گذاشته می شود, تا مطرح شوند و نگذارند من و تو ما بشویم. یا وگرنه کسی که به دمکراسی باور دارد نیک می داند که در فردای جمهوری اسلامی ملت ایران آزادانه نوع نظام را انتخاب خواهند کرد و این "جنگ های حیدری نعمتی تاریخ مصرف گذشته" در شرایط گذار و "وقت ضرورت اتحاد" موضوعیت عاجل ندارد. تاسف آور است زمانی که مبارزان در داخل زندانهای رژیم شکنجه و اعدام می شوند و هزینه های گزاف می پردازند, ما در خارج از کشور با جناح بازی و منیّت گرایی خواسته یا ناخواسته به تفرقه دامن بزنیم. تعداد بسیاری از هموطنان دردمند از اپوزیسیون دلسرد و نا امید شده اند. اجازه ندهیم بیش از این نومید و مایوس شوند. زیرا کشور با ملتی آرزومند اما اسیر و درمانده در حال نابودی است.

عبدالستار دوشوکی

مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن

چهارشنبه ۷ مهر ١٤٠٠



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy