میگویند باید دست از سر آقای زیدآبادی برداشت! میگویم ما دست برداشتهایم اما متأسفانه ایشان حاضر به دست برداشتن از اتهانم زدن به اپوزیسیون خارج از کشور نیست!
حال داستان من و آقای زیدآبادی نیز چنین شده است. تلاش میکنم از کنار نوشتههای ایشان بگذرم با خودم میگویم در بین این همه حکومتیان دزد و فاسد کسی که طعم شلاق و زندان آنها چشیده و به گوشهای پرتاب شده چرا باید به هر نوشته او حساسیت نشان دهم؟ مگر این همه اصلاحطلبان حکومتی ریز و درشت پراکنده در چهار گوشه جهان، این همه اصلاحطلب که سینهخیز بهدنبال حاکمیت روان هستند، کلی مطلب نمینویسند و مشاطهگری حکومت نمیکنند؟ حتماً باید جوابشان داد؟
دلیلش را نمیدانم شاید آن نگاه تحقیرآمیز از بالا که همیشه نوعی منیت و تحقیر در آن خوابیده است باشد که اپوزیسیون خارج را در هر فرصتی با زیر سئوال بردن مواضع آنها به عدم درک شرایط حساس ایران متهم میکند.
یک روز ترس از سوریهای شدن و در این مقاله اخیر خلع قدرت که معلوم نیست چه عواقبی خواهد داشت. اظهارنظرهایی که وادارم میسازد اعتراض کنم. چرا که اگر چنین نکنم در حق خود ظلم کردهام. ظلم از این رو که بیشرمانه نتیجه عملکرد ۴۰ ساله رژیم در کشاندن مردم به دلسردی، نیهلیسم، عصبیت و در نهایت اعتراض را که از طرف آقای زیدآبادی به پای نویسندگان خارج از کشور نهاده شده پذیرفتهام. اتهام سنگین تشویق جوانان به مهاجرت بیزاری از وطن را! واقعاً قباحت دارد اتهام به کسانی که تمام جوانی و زندگی خود را در پای عشق به میهن و مردم آن نهادهاند.
حتی زمانی که خبرگزاری تسنیم از گرانی که روز به روز مردم را به جهنم فقر پرتاب میکند مینویسد آقای زیدآبادی کاسهکوزهها را بر سر نویسندگان و نشریههای خارج از کشور میشکند که دستبهدست هم داده و مشغول خالی کردن دل مردم و دمیدن نفس سرد نیهلیسم به جان مردماند:
«از سوی برخی از این رسانهها تلاش عجیبی برای "جهنم مطلق" نشان دادن شرایط ایران صورت میگیرد. قاعدتاً این تلاشها در بهترین تعبیر، معطوف به تهییج عموم مردم علیه نظام حاکم و برانداختن آن است، اما در شرایط فقدان ابزارهای لازم برای "تغییر رژیم" در ایران فارغ از ارزش داوری در باره اصل این اقدام و پیامدهای احتمالی آن، این نوع تبلیغات صرفاً به تشدید افسردگی بین مردم بیپناه و ترغیب جوانان و فارغالتحصیلان به مهاجرت از کشور و خرید خانه در کشورهای همسایه و بیزاری از وطن خود منجر میشود.» (احمد زیدآبادی)
چنین موضعگیری و اتهامی چارهای نمیگذارد جز چالش و نشاندادن کذب گفتار ایشان و نتیجهگیریهایی که همیشه به نفع رژیم تمام میشود. من در این نوشته تنها به نقل قول شناختهشدهترین خبرگزاریها و سایتهای خود رژیم که وضعیت رقتبار بخش زیادی از مردم آنها را ناگزیر به اعتراف و نشاندادن بخشی از واقعیت جامعه مجبور میسازد اکتفا میکنم و قضاوت را به خواننده میسپارم که در نتیجهگیری نهایی بگوید بقیه آب باقیمانده دریاچه رضائیه را چه کسی باید سربکشد؟
«آمارهای رسمی حکایت از آن دارد که بیش از یک سوم جمعیت کشور زیر خط فقر بوده که قطعاً این آمار محافظهکارانه محاسبه شده و سبد معیشت یک خانوار ۳,۲۴ نفره کشور رکورد ۱۲ میلیون تومان را درنوردیده است. اینکه رقم مخارج ۱۲ میلیون تومان را با میانگین درآمد حداکثر چهار میلیونی یک خانوار کارگری مقایسه نماییم با هیچ منطقی نمیتوان استدلال نمود که این قشر چگونه با یک سوم سبد معیشت میتواند یک ماه زندگی خود را مدیریت نماید؟ بررسیهای میدانی واقعیت را نمایان میسازد که این قشر با دریافتی ماهیانه خود از سر ناچاری اکثر اقلام سبدهای هزینهای خود را حذف نموده و در نهایت به تأمین اجارهای جانپاهی حداقلی برای حفظ حریم خانواده که خود حدود ۸۵ درصد دریافتی این قشر را میبلعد و ۱۵ درصد مابقی برای تأمین مواد غذایی حداقلی برای زنده ماندن رسیده است. در این سبد رؤیت اقلامی همچون گوشت و مرغ و میوهجات و لبنیات برای این قشر دستنیافتنی بوده و خرید مسکن و خودرو و یا اختصاص درصدی از درآمد این قشر جهت تأمین هزینههایی همچون بهداشت و درمان، آموزش، ورزش و تفریحات و مسافرت بیشتر به یک آرزو مبدل شده است.» (حمیدرضا امامقلیتبار، بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران کشور در گفتوگو با خبرنگاراقتصادی خبر گزاری تسنیم ۱۵ آبان ۱۴۰۰)
«قیمت مواد اولیه افزایش چشمگیری داشته و سبب شده تا قیمت غذاها بالا رود و در نتیجه به دلیل کاهش قدرت خرید مردم، شاهد پایین آمدن تعداد مشتریان رستورانها هستیم. میزان فروش رستورانها ۵۰ درصد کاهش یافته است.» علیاصغر میرابراهیمی رئیس اتحادیه رستورانداران تهران در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، با اشاره به این مشکلات از تعطیلی یکچهارم رستورانها بهدلیل گرانی مواد اولیه رستورانها و افزایش مشکلات رستورانداران خبر داد.
اوایل آذرماه سال گذشته، صادق بشیری عضو انجمن حمایت از حقوق مصرفکنندگان با اشاره به گرانیهای اخیر لبنیات گفته بود: «مصرف مواد لبنی متأثر از افزایش قیمتها و کاهش قدرت خرید مردم طی ماه گذشته (مهرماه) ۲۰ درصد کاهش یافته است.»
بشیری ضمن اشاره به اینکه بیشتر صنایع لبنی کشور در حال حاضر با کمبود و گرانی شیر خام مواجه هستند، افزوده بود: «هیچ تولیدکنندهای امروز در بازار نمیتواند شیرخام را به قیمت مصوب پیدا کند. وی ضمن اشاره به وجود ۱۵۰۰ واحدهای لبنی کوچک و بزرگ در ایران اظهارداشته بود: «از این تعداد در حال حاضر تنها ۵۰۰ واحد فعال است.» این بررسی مربوط به سال ۹۸ است و بخش اقتصادی سایت «الف» آن را انجام داد.
«در سه ماهه ابتدایی سال ۲۰۲۱ نیز شمار خریداران ایرانی همچنان بالاست. در این دوره زمانی ۱۵۹۹ ملک توسط ایرانیها در ترکیه خریداری شده است اما دلیل اقبال گسترده ایرانیها به خرید ملک در ترکیه چیست؟
رضا کامی، عضو و دبیر هیأت رئیسه اتاق بازرگانی تبریز در گفتوگو با خبرآنلاین تأکید میکند، خرید ملک توسط ایرانیها چندان ربطی به اصل موضوع ندارد، منظور این است که ایرانیها با هدف داشتن خانهای در ترکیه دست به خرید نزدهاند بلکه هدف اصلیشان از این اقدام، دریافت پاسپورت ترکیه و حق شهروندی در این کشور است.»
به گزارش خبرگزاری مهر، «در سال ۱۳۵۸، جمعیت ایران ۳۶ میلیون نفر و عده زندانیان در حدود هشت هزار نفر بوده است؛ اما اکنون، در حالی که جمعیت ایران دو برابر سال ۵۸ شده است میزان زندانیان ۲۷ برابر گردیده! جمهوری اسلامی ایران جزو ۱۰ کشور اول دنیا از لحاظ تعداد زندانی است.»
«فرار مغزها از ایران، مانند خونریزی پیوسته از بدن بیمار، کشور را ضعیف و ضعیفتر میکند. ایران در حال از دست دان بهترین سرمایههای انسانی خود است. بر اساس آمار و اطلاعات بنیاد ملی نخبگان و صندوق بینالمللی پول، ایران اولین کشور در بین ۹۱ کشور است خروج نخبگان و تحصیلکردگاناند. بر اساس اظهارات وزیر آموزش عالی جمهوری اسلامی، ایران سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار از بابت فرار مغززیان میکند.»
کودکان و نوجوانان ایران تا پیش از حاکمیت جمهوری اسلامی روزانه در حدود ۲۴۰ سیسی شیر به عنوان تغذیه رایگان دریافت میکردند و جزو بیشترین مصرفکنندگان شیر در جهان بودند؛ اما امروزه مردم ایران در حدود یکچهارم مردم کشورهای پیشرفته شیر میخورند. به علت گرانی و فقر روزافزون، مصرف شیر در ایران از کشور پاکستان کمتر است. به سیاهه فقر بیکاری، اعتیاد، دزدی، فساد عظیم دستگاه حکومت، سرکوبها، اعدامها و کشتوکشتار در آستانه سالگرد آبان ۹۸ نمیپردازم و با گزینهای از نوشته شما نوشته را به پایان میبرم.
«زندگی همچنان جریان دارد. مردم با وجود تورم کشنده و افزایش روزافزون قیمتها همچنان پارک میروند، مهمانی میگیرند، رستوران میروند و هزاران کار روزمرۀ دیگر. بنابراین، معرفی شرایط کشور بدتر از شرایط سومالی و وخیمتر از جوامع قرون وسطی جز ایجاد افسردگی برای مردم نتیجهای ندارد. طبعاً معدود کسانی که تاب تحمل این قبیل انتقادات را ندارند و پاسخ به پرسشهای ساده هم در توانشان نیست، همین موضوع "رستوران میرویم" را عَلَم کردهاند تا اصل ماجرا را نادیده بگیرند. بله ما اینجا در ایران در حد بضاعت خود رستوران هم میرویم. هر کس از این ناراحت است میتواند باقیماندۀ آب دریاچۀ ارومیه را بنوشد.» (احمد زیدآبادی)
شما قضاوت کنید! چه کسی الباقی آب شور و مخلوط شده با نفرین میلیونها ایرانی را باید سربکشد؟ آقای زیدآبادی باز هم آدرس غلط دادید!
ابوالفضل محققی
حماسهی توهم، مهران رفیعی