Monday, Nov 15, 2021

صفحه نخست » بریده گفتارهایی در توضیح تفکر و مفاهیم ساخته شده آرامش دوستدار، بریده سوم: «درخششهای تیره» آراء میرزا فتحعلی آخوندزاده، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_2.jpg«درخششهای تیره» دیگر اثر آرامش دوستدار است. این اثر نشان می‌دهد که برخی نخبگان و روشنفکران به برخی مشکلات فرهنگ ما وقوف پیدا کرده بودند و در بیان آن کوشیدند و درخشیدند اما تیره. میرزا فتحعلی آخوندزاده نمونه‌ای از روشنفکر تیره درخشیده ماست که دوستدار بطور مفصل آراء وی را بررسیده است. آخوندزاده که بطور مشخص گفته «اسلام عرب را بدبخت و ایرانی را بیچاره کرده» (نقل به معنی) اما همو نتوانسته درک کند که رویداد اسلام در سرزمینی بشدت عقب مانده و با خون و شمشیر و راهزنی اتفاق افتاده که نمی‌توانسته همان رویداد مسیحیت در سرزمینی باشد که در میان زندگی شهرنشینی روم رخ داده است. آخوندزاده این دو رویداد را یکی گرفته بود یا می‌خواست «پلتیک بزند» و افکار عامه پسند را نسبت به دین‌شان حساس نکند و نرنجاند، ولیکن، در هر صورت به دست انداز «پرتستانیسم» اسلامی پرتاب شد که سرانجام نداشته است. آخوندزاده در صورتی می‌توانست خوش و روشن بدرخشد که، به نقب و نقد فرهنگ اسلامی بسنده می‌کرد و نشان می‌داد که در چنین فرهنگی حتا منصور حلاج که صرفاً «اناالحق» گفته، تحمل نمی‌شده. خطای دیگر آخوندزاده در این بود که به جای ارائه درست مفهوم آزادی که از آنِ غرب است آن را در «حریت» اسلامی یا اسلام عرفانی بی یال و دُم و اشکم می‌کند. وی «حریت» را با آزادگی غربی برابر معرفی می‌کند و برایش به همین میزان ارزش قائل می‌شود!

در آثار آخوندزاده به تقلید از پرتستانیسم مسیحیت، «پرتستانیسم» اسلامی جای مهم را اشغال می‌کند. توصیه وی برای پرتستانیسم کردن اسلام معلوم می‌کند که وی، یا رویداد پرتستانیسم و دین مسیحیت در اروپا و تفاوت آن با اسلام را خوب نشناخته یا شناخته بود اما می‌خواسته الگوبرداری اسلامی کند تا به خیالش از این طریق بتوان از صلابت اسلام کاهید. همانطور که توضیحش رفت، دین مسیح در روم باستان و در میان مناسبات جامعه شهری پا به عرصه جدی گذاشته بود و کتاب مسیح هم تماماً منحصر است به نحوه زندگی و آموزه عیسی و هیچ دستورالعمل برای تعمیم و تحمیل آن به دیگران در آن وجود ندارد. در حالیکه اسلام در مناسبات بشدت عقب مانده عرب و در میان شمشیر کشی و راهزنی و غارتگری‌های محمد و پیروانش سر برکشید و مملو از دستورالعمل برای نحوه زندگی است. اسلام بعنوان آخرین دین در تجاوز به سایر قلمروها، جهت مسلمان کردن همه آنها خود را محقق می‌داند و کُشتار کافران را تجویز کرده است. نوع انسان هیچ حقوقی در اسلام ندارد مگر بندگی (عبد) و اگر زن باشی مطیع مطلق مرد. کجا دین مسیح اینگونه است؟

آرامش دوستدار در کتاب «درخششهای تیره» و بعدها در کتاب «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» تمایز این دو دین را به ایضاح نشان می‌دهد. وی تئوری «پرتستانیسم» اسلامی و «حریت» آخوندزاده را به باد نقد روشنگرانه گرفته و نشان می‌دهد آخوندزاده روشنفکری بوده که درخشید اما تیره. دوستدار در توضیح این مسائل نشان می‌دهد که رویداد مسیحیت و برآمدن رنسانس و رفرماسیون از دل آن، رویداد منحصر بفرد اروپایی بوده که از موضوعات فرهنگ خاص اروپایی سرچشمه گرفته‌اند و نمی‌توانند همان موضوعات فرهنگ ما ایرانیان باشند. دوستدار ایرانی را به شناختنِ موضوعات و امور فرهنگ بومی خویش ترغیب می‌کند. چونکه چنین امری می‌تواند گام نخست باشد در فهم و درک از تباهی فکر در هر دو رویداد زردتشتی و اسلامی در ایران، رویدادهایی که در آنها هیچگاه مجال و مأمن برای تفکرکردن و پرسیدن نبوده است. آرامش دوستدار مقید به ارائه راه حل نیست آنگونه که «روشنفکران» ایرانی شش دانگ حواسشان بدان است و ناشیانه وارد عرصه اندیشه‌های فرهنگ غرب می‌شوند که اصلاً استعداد آن را هم ندارند که اگر می‌داشتند قبل از هر چیز بایست، به تبیین اندیشه‌های دو اندیشمند بومی خود ابن مقفع و زکریا رازی می‌پرداختند. موفقیت، ممتاز و سربلندی آرامش دوستدار در این بوده که با جرئت بینظیر و بدون واهمه از بزرگان و صاحبان دین داخل اعماق درونیِ ارزشها و رویدادهای تلمبار شده و کسل کننده فرهنگ ما شده، در آن رسوخ کرده و با ژرفنگری از رویدادهای دینیِ برآمده از آن فرهنگ، آنها را در برابر دیدگان ما قرار داده است و نشان داد از درون فرهنگ دینی اگر اندیشمندانی همچون رازی و مقفع سربرآوردند استثنایی بیش نبوده و در قاعده اندیشه کُشیِ این فرهنگ، اندیشه‌هایشان دود می‌شد و می‌رفت به هوا. آرامش دوستدار در نقب و نقد فرهنگ دینی هزاران ساله ما - فرهنگی که هر نوع فکر حتا سطح «انالحق» هم که باشد در آن مغضوب و محکوم است و نمی‌تواند جان سالم به در بَرد - تسلیم مصلحت هایی نظیر «حریت» و «پرتستانیسم» اسلامی نشد و خوش و روشن درخشید.

بریده سوم این سلسله گفتارها مربوط است به «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» و بی مایگی و بیهودگی سخن محمد رضا نیکفر نسبت به آن.

نیکروز اعظمی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy