Monday, Dec 13, 2021

صفحه نخست » پایان روح‌الله زم و آغاز دو وحشت، از دید یک بانوی بسیجی

javan_121321.jpgکبری آسوپار، فعال رسانه‌ای اصولگرا در روزنامه‌ی جوان نوشت:

«۲۲ آذر ۹۹ پایانی ابدی برای روح الله زم بود؛ کسی که به عشق امام خمینی (ره) پدرش نام او را «روح الله» گذاشت، اما سلیقه او «نیما» بود. این تغییر، فقط در نام نبود و تنها نشانه‌ای شد از مسیری که او برای خود برگزید و آن ایستادنی تمام قد مقابل نظامی بود که حضرت روح‌الله (ره) بنیان نهاده بود. نیما زم خود اذعان داشت که در مقطعی این اندیشه بر او غلبه کرده‌است که باید نظام دیگری جایگزین جمهوری اسلامی شود. اذعان کلامی او البته مستندی بر علاقه و عزم او برای براندازی اضافه نمی‌کرد. چه آنکه او در عمل، به کمک سرویس‌های اطلاعاتی غربی، همه تلاشش را در این مسیر، انجام داده بود و در دادگاه هم، گرچه بسیاری از اتهامات خود را که در کیفرخواست، لیست شده بود، رد کرد، اما اتهامات «توهین به مأموران دولتی، تحریک مردم به اغتشاش، نشر اکاذیب با ادعای حمایت از محکومان امنیتی و حمایت از خاندان پهلوی» را پذیرفت. او پیش از اینها و در متنی که سال ۹۰ نوشته بود، رهبر انقلاب و شاه سابق -یا به قول زم، شاه فقید- را یکی دانسته بود.

نیما زم که با کانال کذایی «آمدنیوز» معروف شد، مهر ماه ۹۸ طی یک عملیات اطلاعاتی پیچیده، به داخل عراق کشانده شده، در فرودگاه بغداد توسط نیروهای عراقی دستگیر و طبق موافقتنامهٔ استرداد مجرمین میان ایران و عراق، تحویل نیروهای امنیتی ایران شد. همزمان با اعلام خبر دستگیری او، متنی در کانال صدای مردم (آمدنیوز) منتشر شد که خبر از دستگیری او و در دست گرفتن کنترل کانال مذکور توسط نیروهای امنیتی ایران می‌داد. با انتشار این متن، موج ترک کانال توسط برخی اعضا رقم خورد.

صدای دروغ، صدای اغتشاش

آمدنیوز که پس از مسدود شدن توسط مدیریت تلگرام، با اسم جدید «صدای مردم» به تلگرام برگشت، آمیخته‌ای از راست و دروغ بود. جزییاتی دقیق ولی بی اهمیت، که ظن درست بودن خبر را تقویت می‌کرد با آمیخته‌ای از تخیل و بافته‌های نیروهای امنیتی غربی، اخبار آمدنیوز را تشکیل می‌داد. این میان، شم سینمایی نیما زم هم که به لطف حضور پدرش، محمدعلی زم در ریاست حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و شرکت او در دوره‌های تئاتر و سینما در حوزه هنری، شکل گرفته بود، به کمک سناریوپردازی‌های سیاسی- امنیتی‌اش در آن کانال کذایی می‌آمد.

زم البته با کانال «صدای مردم» به تلگرام بازگشت، اما اعتراض آذری جهرمی و واکنش ناگزیر دوروف، سندی همیشگی خواهد بود بر آنکه چطور نیما زم، مهره غربی‌ها در تبدیل کردن اعتراضات به اغتشاشات شده بود و امنیت کشور و ملت را به نام مخالفت با حکومت بازیچه سلایق و اقدامات سیاسی خود کرده بود.

زم دستگیر و اعدام شد، اما آنچه برای طیف حامی او و همکاران و هم‌قطارانش در اروپا و آمریکا -و حتی ایران- بر جای ماند، دو دلهره و ترس جدی و مهم است:

اول آنکه همکاری با سرویس‌های اطلاعاتی غربی باعث ایجاد حلقه امن شکست‌ناپذیر در اطراف یک جاسوس و خائن به منافع ملت نخواهد شد و غربی‌ها آنقدر عملکردشان مبتنی بر منفعت خودشان است که برای یک جاسوس و مهره دست چندم ایرانی حاضر به دادن هزینه نیستند و یا مقابل نیروهای امنیتی ایران نمی‌ایستند؛ آنچنان که پس از دستگری زم چنین نکردند. اعتراضات غربی‌ها پس از دستگیری زم، به محکومیت دستگیری او در بیانیه وزارت خارجه فرانسه محدود شد و آن هم به این دلیل بود که زم تابعیت این کشور را داشت و شهروند فرانسه محسوب می‌شد. اما وقتی اعدام شد و دیگر خبری از او روی کره زمین نبود، همه غرب در محکومیت اعدام او وسط آمدند؛ چه آنکه می‌دانستند دیگر این حرف زدن‌ها هزینه‌ای ندارد.

دوم آنکه جریان رسانه‌ای ضدانقلاب و حتی سمپات‌های این طیف، به درستی دچار وحشت شده‌اند که تا چه میزان نفوذ نیروهای امنیتی ایران در میان آنها حقیقت دارد. این شک، همچون خوره‌ای در میان ضدانقلاب ریشه‌ای عمیق‌تر می‌یابد که آیا دوست و همکار و حتی عضو خانواده من، نفوذی امنیتی ایران نیست؟ آنچنان که شبهات در مورد چگونگی کشاندن زم به عراق متعدد است و دوستان و همکاران نزدیک او، در نگاه حامیان زم، در مظان اتهام جدی همکاری با نیروهای امنیتی ایران هستند. اگر همکار زم که دوست خانوادگی او هم بود، جاسوس و نفوذی بود، چرا دوست من جاسوس نباشد؟ چه کسی زم را به عراق کشاند؟ آیا اتهاماتی که حامیان و خانواده زم به همکار او در این زمینه وارد می‌کنند که باعث فریب زم شده، حقیقت دارد؟ زنی که حتی با همسر زم در ارتباطی دوستانه بود و زم را به عراق دعوت و برای سفر به این کشور، با دروغ دیدار با مرجعیت شیعه در عراق، تشویق کرده بود. یا آن دیگری که به گفته پدر زم با ارسال فرم نادرست مانع از سفر زم به استرالیا شده بود.

این ترس‌ها در کنار باور به اینکه لیدرهای آشوب روانی و خیابانی، مصون از دستگیری به دست سازمان‌های اطلاعاتی ایران نیستند و در صورت دستگیری هم، اشد مجازات در انتظار آنان است، نتیجه ناگزیر ماجرای نیما زم است».



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy