پيروزي ائتلاف چپ در شیلی هيچ نسبتي با مخالفین مدلهای سوسيال دموكراتیک در میان چپهای ایرانی ندارد و این اصلا مهم نیست که آنها حود را چپ نو و یا طرفدار سوسیالیسم دموکراتیک تعریف کنند و یا متعلق به حزب توده ایران و بقیه باشند. آنها، محصوصا، نباید این پیروزی را به خود تبریک بگوبند و بکوشند آن را از آن خود معرفی کنند. پیروزی ائتلاف چپ در شیلی یک دنیا با "خیالات" و رفتار آنان فاصله دارد. كسيكه در شيلي پيروز شد یک سوسیالیست منتقد حکمرانی های خود کامه در کوبا ،وئزوئلا و نیکارا گوئه است و نه ستایشگر آنها ، مدلهای سوسیال دموکراسی در کشورهای اسکاند یناوی چیزی است که وی به دنبال آن است. در عین حال، ائتلاف چپ در شیلی بدون انتخابات آزاد و حكميت صندوق رای به پیروزی نمیرسید و پيروزي چپ ها در شيلي مدیون وجود دموکراسی هم هست، یعنی مقوله ای که هنوزبسیاری از چپهای ایرانی، تکلیف خود را با آن روشن نکرده اند.
درست در روز پیروزی ائتلاف چپ در شیلی، چراغ یکی از دموکراسیها در آسیای جنوب شرقی به دست دولت چین خاموش شد و جو غالب بر فضای جامعه چپ ایرانی آن را با سکوت کامل برگزار کرد. بعید است دلیل این بی اعتنایی چیزی کمتر ازتعلق خاطربه دولت چین به عنوان رقیب سرمایه داری غرب و خصوصا آمریکا در میان آنها بوده باشد. دولت چين موفق شد89 نفر از افراد وابسته به خود را با انتخاباتي ضد دموكراتيك ومهندسي شده به مجلس 90 نفره هنگ کنگ، تحمیل کند و فقط به یک نفر غیر خودی اجازه ورود بدهد. در این انتخابات البته فقط 30 در صد از افراد صاحب رای شرکت کرده بودند، چون انتحابات توسط اکثریت مردم تحریم شده بود. آیا هیچ نيروي چپ ايراني را سراغ داريد كه از این واقع اظهار تاسف کرده باشد؟
آنچیزی که در شیلی پیروزی چپ را تضمین کرد، ائتلاف و اتحاد آنها پیرامون حد اقلهایی فراگیری بود که شباهتی به رفتار و اولویتهای فرقه گرایانه بخش بزرگی از محافل وابسته به چپ ایرانی نداشت.