جمهوری اسلامی شاید عجیبترین نظام دیکتاتوری جهان باشد چون در طول چهل و سه سال گذشته تلاش کرده که همه عرصه-های زندگی را در ایران کنترل کند. اعمال قدرت در ایران فقط محدود به سیاست، اقتصاد و جامعه نمیشود بلکه حتی جزئیترین جنبههای زندگی فردی را هم در بر میگیرد. نه تنها آنچه میپوشید، میخورید و مینوشید توسط این حکومتِ "شترگاوپلنگ" کنترل میشود، بلکه حتی زبان روزمره هم از عرصه تاخت و تاز و محدودیتهای آن محرومنمانده است بطوریکه چند دهه است که بر اساس بخشنامههای دولتی دیگر گویندههای رسانههای جمعی سلام نمیکنند بلکه "سلام دارند". گویی سلام کردن عمل رکیکی بود که در رژیم گذشته انجام میگرفت و امروز باید سلام را مانند نقل و شیرینی در جیب داشت و هر از گاهی بین مردم پخش کرد. بنابراین اعمال قدرتِ این نکبت چهل و سه ساله محدود به عرصه سیاست نیست و همه جنبههای زندگی فرهنگی، فردی و اجتماعی ما را در بر میگیرد. به همین شکل مبارزه علیه آن در همه عرصهها در طول این چهل و سه سال جریان داشته است. موسیقی زیرزمینی و رپ اعتراضی، چهارشنبههای سفید، تلاشهای روزنامهنگاران و وبلاگنویسها در گزارش اخبار، مبارزه علیه حجاب اجباری، حرکتهای اعتراضی مالباختگان، تظاهرات مطالبهگرانه کارگران و دیگر اقشار اجتماعی و مبارزات مسلحانه علیه جنایتکاران جمهوری اسلامی بویژه در استانهای مرزی کشور، همه اشکال متنوع مبارزه بودهاند که در شرایطی خاص علیه اعمال قدرت جمهوری اسلامی شکل گرفتهاند. با این توجه، سئوال "کدام شیوهی مبارزه درست است؟" در کل بیمورد و بیاساس است. همه اشکال مبارزه علیه اعمال قدرت جمهوری اسلامی در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فردی مشروع هستند و باید از آنها دفاع کرد. بنابراین دفاع از همه شیوههای مبارزه علیه جمهوری اسلامی و تشویق مقابله با اعمال قدرت آن در همه عرصهها باید جزو حداقلها در ائتلاف بزرگ اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران باشد. نباید هیچ شیوه مبارزه نفی و یا خوار شمرده بشود.
آن چیزی که خارج از چارچوب حداقلی ائتلاف بزرگ اپوزیسیون قرار میگیرد پاسخ به این سئوال است که چه شکلی از مبارزه در نهایت به سقوط این جمهوری اِدبار خواهد انجامید. آیا مبارزات مدنی و سقوط اقتصادی در نهایت منجر به فروپاشی جمهوری اسلامی و پیدایش یک حکومت سکولار و دمکرات خواهد شد؟ آیا رژیم آخوندی در نهایت مانند سران اتحاد جماهیر شوروی ابزار قدرت را به مخالفینش واگذار خواهد کرد و یا مانند کره شمالی تمام جامعه را در فقر و بدبختی همیشگی اسیر کرده و نخبگان مزاحم را همچنان به خارج از کشور فراری میدهد؟ پاسخ به این سئوال برای تعیین استراتژی سازماندهی اشکال متنوع مبارزه در ایران اهمیت حیاتی دارد ولی به دلیل نبود یک اجماع عمومی خارج از محدوده حداقلی برای یک ائتلاف بزرگ است.
قبل از هر چیز باید اشاره کرد که در همه عرصههای زندگی همه چیز ممکن است ولی همه چیز محتمل نیست. این امکان وجود دارد که من جایزه لاتاری چند صد میلیون دلاری آمریکا را ببرم و شما دیگر خبری از من نشنوید ولی وقوع آن بسیار نامحتمل است. بنابراین وقتی فرایندی را پیشبینی میکنیم موارد ممکن دیگر را نفی نمیکنیم بلکه احتمال یک تحول را بیش از ممکنات دیگر محسوب میکنیم.
به نظر ما برای ایران، مدل انتقال قدرت مسالمتآمیز آنطور که در روسیه اتفاق افتاد و منجر به انحلال اتحاد جماهیر شوروی شد حداقل به دو دلیل بسیار روشن نامحتمل است. دلیل اول این است که اتحاد جماهیر شوروی دارای پشتیبان خارجی نبود که در حفظ ساختار آن و جلوگیری از متلاشی شدنش کمک کند؛ درحالیکه جمهوری اسلامی دارای حامیان بینالمللی است که در همه عرصههای خارجی و داخلی از آن حمایت میکنند. تجهیز نیروهای امنیتی ایران با پیشرفتهترین وسایل سرکوب از طرف دولتهای روسیه و چین فقط بخشی از کمکهای بینالمللی هستند که رژیم جمهوری اسلامی دریافت میکند. جمهوری اسلامی از همان ابتدای تاسیس خود که از نیروهای افغان برای سرکوب جنبش دانشجویی و انقلاب فرهنگی استفاده کرد تا زمان انقلاب سبز که نیروهای لبنانی را برای سرکوب معترضین وارد کرد، نشان داده است که در لحظات حساس این امکان را دارد تا نیروی مسلح با تجربه و بیرحم برای سرکوب مردم ایران وارد کند. بنابراین به لحاظ داشتن پشتیبانی بینالمللی، تفاوت بسیار زیادی بین اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری اسلامی وجود دارد. تفاوت مهم دوم، مسئله عقلانیت است. اتحاد جماهیر شوروی به رغم همه بی-خردیهایش حداقل مدعی پیروی از یک سری اصول عقلانی بود. وقتی متوجه شد که بعد از هفتاد سال حکومت و رقابت با غرب همچنان از آن عقب ماندهتر است و توان رقابت با غرب را ندارد ماستها را کیسه کرد و سکان حکومت را به طور مسالمتآمیز به مخالفینش واگذار کرد. جمهوری اسلامی که در واقع سندیکایی از باندهای جنایتکار است اساساً فاقد چنین عقلانیتی است. نه تنها در داخل رژیم چنین عقلانیتی وجود ندارد بلکه حاکمان آن بسیار هدفمند در حال تقلیل عقلانیت در بستر جامعه هستند. از یک طرف جمعیت بزرگی از نخبگان کشور را وادار به مهاجرت کردهاند. و از طرف دیگر طبق مصاحبه محمد هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی در سال ٢٠٢٠ ، جمهوری اسلامی آنطور که تصمیم گیرندگان اصلی آن در گفتگوهای داخلی خود ابراز کردهاند بطور عمدی در حال کاهش جمعیت طبقه متوسط است تا دوام و بقای خود را از طریق کاهش عقلانیت در جامعه تضمین کند . طبق آمار رسمی وزارت امور خارجهی جمهوری اسلامی ایران بیش از چهار میلیون نفر ایرانی در خارج از کشور هستند، و گاه از زبان مسئولین جمهوری اسلامی شنیده میشود حدود ده درصد جامعه ایران خارج از ایران زندگی میکنند . این چهار میلیون نفر یا هشت میلیون ایرانی تقریباً همه از طبقه متوسط یا بالای جامعه هستند که به دلیل توقعات زیادشان برای جمهوری اسلامی موی دماغاند و همان بهتر که خارج از ایران زندگی کنند و گاهی برای خرج کردن پول و کمک به خانوادههای خود به ایران بیایند. تهی کردن جامعه از یک نیروی اجتماعی خردمند و رقیق کردن عقلانیت یکی از شگردهای خطرناک جمهوری اسلامی برای تداوم بقای خود است که از سوی دیگر به ناهنجاریهای اجتماعی و بزه کاری دامن میزند. بطوریکه امروز دزدیدن گارد ریل جادهها ، هندریل پل عابر پیاده ، دکل فشار برق و حتی درختها و صندلیهای پارکها امری رایج شده است.
بنابراین در صورت پیدا نشدن یک آلترناتیو سیاسی قدرتمند و موثر، مدل استحاله کره شمالی و یا حتی بدتر از آن برای ایران بسیار محتمل خواهد بود. مدل تغییر رژیم از طریق حمله نظامی مانند عراق هم در ایران بسیار نامحتمل است. چون شرایط بین-المللی امروز برخلاف سال ٢٠٠٣ است که دولت صدام را سرنگون کرد. آمریکا و تمام کشورهای غربی امروز با دوچالش عمده نظامی از سوی چین و روسیه روبرو هستند و ارادهای برای حمله نظامی به ایران جهت تغییر رژیم ندارند.
[2] https://virgool.io/@amirmojiry/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%B3%D9%85%DB%8C-%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%87-1399-wjkdbipopxve
آن چیزی که خارج از چارچوب حداقلی ائتلاف بزرگ اپوزیسیون قرار میگیرد پاسخ به این سئوال است که چه شکلی از مبارزه در نهایت به سقوط این جمهوری اِدبار خواهد انجامید. آیا مبارزات مدنی و سقوط اقتصادی در نهایت منجر به فروپاشی جمهوری اسلامی و پیدایش یک حکومت سکولار و دمکرات خواهد شد؟ آیا رژیم آخوندی در نهایت مانند سران اتحاد جماهیر شوروی ابزار قدرت را به مخالفینش واگذار خواهد کرد و یا مانند کره شمالی تمام جامعه را در فقر و بدبختی همیشگی اسیر کرده و نخبگان مزاحم را همچنان به خارج از کشور فراری میدهد؟ پاسخ به این سئوال برای تعیین استراتژی سازماندهی اشکال متنوع مبارزه در ایران اهمیت حیاتی دارد ولی به دلیل نبود یک اجماع عمومی خارج از محدوده حداقلی برای یک ائتلاف بزرگ است.
قبل از هر چیز باید اشاره کرد که در همه عرصههای زندگی همه چیز ممکن است ولی همه چیز محتمل نیست. این امکان وجود دارد که من جایزه لاتاری چند صد میلیون دلاری آمریکا را ببرم و شما دیگر خبری از من نشنوید ولی وقوع آن بسیار نامحتمل است. بنابراین وقتی فرایندی را پیشبینی میکنیم موارد ممکن دیگر را نفی نمیکنیم بلکه احتمال یک تحول را بیش از ممکنات دیگر محسوب میکنیم.
به نظر ما برای ایران، مدل انتقال قدرت مسالمتآمیز آنطور که در روسیه اتفاق افتاد و منجر به انحلال اتحاد جماهیر شوروی شد حداقل به دو دلیل بسیار روشن نامحتمل است. دلیل اول این است که اتحاد جماهیر شوروی دارای پشتیبان خارجی نبود که در حفظ ساختار آن و جلوگیری از متلاشی شدنش کمک کند؛ درحالیکه جمهوری اسلامی دارای حامیان بینالمللی است که در همه عرصههای خارجی و داخلی از آن حمایت میکنند. تجهیز نیروهای امنیتی ایران با پیشرفتهترین وسایل سرکوب از طرف دولتهای روسیه و چین فقط بخشی از کمکهای بینالمللی هستند که رژیم جمهوری اسلامی دریافت میکند. جمهوری اسلامی از همان ابتدای تاسیس خود که از نیروهای افغان برای سرکوب جنبش دانشجویی و انقلاب فرهنگی استفاده کرد تا زمان انقلاب سبز که نیروهای لبنانی را برای سرکوب معترضین وارد کرد، نشان داده است که در لحظات حساس این امکان را دارد تا نیروی مسلح با تجربه و بیرحم برای سرکوب مردم ایران وارد کند. بنابراین به لحاظ داشتن پشتیبانی بینالمللی، تفاوت بسیار زیادی بین اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری اسلامی وجود دارد. تفاوت مهم دوم، مسئله عقلانیت است. اتحاد جماهیر شوروی به رغم همه بی-خردیهایش حداقل مدعی پیروی از یک سری اصول عقلانی بود. وقتی متوجه شد که بعد از هفتاد سال حکومت و رقابت با غرب همچنان از آن عقب ماندهتر است و توان رقابت با غرب را ندارد ماستها را کیسه کرد و سکان حکومت را به طور مسالمتآمیز به مخالفینش واگذار کرد. جمهوری اسلامی که در واقع سندیکایی از باندهای جنایتکار است اساساً فاقد چنین عقلانیتی است. نه تنها در داخل رژیم چنین عقلانیتی وجود ندارد بلکه حاکمان آن بسیار هدفمند در حال تقلیل عقلانیت در بستر جامعه هستند. از یک طرف جمعیت بزرگی از نخبگان کشور را وادار به مهاجرت کردهاند. و از طرف دیگر طبق مصاحبه محمد هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی در سال ٢٠٢٠ ، جمهوری اسلامی آنطور که تصمیم گیرندگان اصلی آن در گفتگوهای داخلی خود ابراز کردهاند بطور عمدی در حال کاهش جمعیت طبقه متوسط است تا دوام و بقای خود را از طریق کاهش عقلانیت در جامعه تضمین کند . طبق آمار رسمی وزارت امور خارجهی جمهوری اسلامی ایران بیش از چهار میلیون نفر ایرانی در خارج از کشور هستند، و گاه از زبان مسئولین جمهوری اسلامی شنیده میشود حدود ده درصد جامعه ایران خارج از ایران زندگی میکنند . این چهار میلیون نفر یا هشت میلیون ایرانی تقریباً همه از طبقه متوسط یا بالای جامعه هستند که به دلیل توقعات زیادشان برای جمهوری اسلامی موی دماغاند و همان بهتر که خارج از ایران زندگی کنند و گاهی برای خرج کردن پول و کمک به خانوادههای خود به ایران بیایند. تهی کردن جامعه از یک نیروی اجتماعی خردمند و رقیق کردن عقلانیت یکی از شگردهای خطرناک جمهوری اسلامی برای تداوم بقای خود است که از سوی دیگر به ناهنجاریهای اجتماعی و بزه کاری دامن میزند. بطوریکه امروز دزدیدن گارد ریل جادهها ، هندریل پل عابر پیاده ، دکل فشار برق و حتی درختها و صندلیهای پارکها امری رایج شده است.
بنابراین در صورت پیدا نشدن یک آلترناتیو سیاسی قدرتمند و موثر، مدل استحاله کره شمالی و یا حتی بدتر از آن برای ایران بسیار محتمل خواهد بود. مدل تغییر رژیم از طریق حمله نظامی مانند عراق هم در ایران بسیار نامحتمل است. چون شرایط بین-المللی امروز برخلاف سال ٢٠٠٣ است که دولت صدام را سرنگون کرد. آمریکا و تمام کشورهای غربی امروز با دوچالش عمده نظامی از سوی چین و روسیه روبرو هستند و ارادهای برای حمله نظامی به ایران جهت تغییر رژیم ندارند.
[2] https://virgool.io/@amirmojiry/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%B3%D9%85%DB%8C-%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%87-1399-wjkdbipopxve