۱. فرانسیس فو کویاما اندیشمند پر آوازه امریکایی پس از فرو پاشی شوروی که هنوز مهمترین رویداد سیاسی پس از جنگ دوم جهانی ارزیابی میشود به درستی " لیبرال دموکراسی "را فاتح در جدال با کلیه اندیشههای چپ گرایانه به ویژه "غول کمونیسم" خواند که با وعده برابری و برادری به جای خلق بهشت، جهنمی غیر قابل باور بنا کرد. از سوی دیگر مادلین آلبرایت وزیر خارجه وقت امریکا به این نکته اذعان کرد که پس از فرو پاشی شوروی به مثابه دشمن شماره یک امریکا و پیش از تبدیل شدن چین به ابر قدرتی در هیات کنونی، دستگاه دیپلماسی امریکا فاقد برنامه تهاجمی برای حفظ هژمونی خود در جهان بوده است. برخی نظریه پردازان توطئه که طراحی حملات یازده سپتامبررا به امریکا نسبت میدهند در واقع معتقدند امریکا برای حفظ برتری خود پس از فرو پاشی شوروی در جهان، ناچار از معرفی دشمنی به نام "بنیاد گرایی اسلامی "در ابعادی بسیار بزرگتر از آنچه واقعا وجود دارد بود و به همین دلیل جنگ با تروریسم را با رونمایی از محور شرارت (ایران، عراق، کره شمالی) آغاز کرد.
۲. پس از فرو پاشی شوروی امریکا ضمن تقویت حضور نظامی خود در خاور میانه هیچ گاه از گسترش ناتو به سمت شرق برای پیشگیری از آنچه در جریان جنگ سرد و توسعه طلبی روسیه رخ داد غافل نشد. در سالهای ناتوانی و ضعف شدید اقتصادی فدراسیون روسیه که رئیس جمهور فعلی آن یعنی پوتین و مامور سابق ک. گ. ب به تاکسیرانی مشغول بود جمهوریهای تازه استقلال یافته که به تازگی یوغ کمونیسم را از گردن خود باز کرده بودند با سرعتی قابل توجه نخست اقتصاد خود را به اروپا گره زدند و پس از آن به گسترش سایر مناسبات از جمله مناسبات نظامی و تسلیحاتی خود با اروپا پرداختند.
۳. در بازه زمانی ۱۹۹۹تا ۲۰۰۴ بیش از ده کشور سابقا کمونیستی به ناتو پیوستند و تعداد اعضای ناتو ابتدا به ۲۶ و سپس به ۳۰ کشور گسترش یافت. گرجستان از جمهوریهای کمونیستی سابق هم اکنون عضو ناظر نا تو است و به زودی به ناتو خواهد پیوست و سلاحهای آن به روز خواهند شد. حقیقت این است که با پایان جنگ سرد و فرو پاشی شوروی و اعلام طرح ابتکار دفاع استراتژیک توسط ریگان که در محافل رسانهای به جنگ ستارگان مشهور شد و ابتکاری جهت مقابله با موشکهای دور برد شوروی سابق بود، امریکا به عنوان رهبر ناتو و جهان سرمایه داری برتری بلامنازع خود را بر روسیه تثبیت ساخت و نه تنها فروش سلاحهای روسی را در جهان با بحران مواجه کرد بلکه حیثیت سیاسی آن را بیش از پیش به چالش کشید.
۴. نسبت گسترش ناتو به شرق به عنوان یک تهدید امنیتی برای مسکو با سخنان پر سوز و گداز پوتین درباره اتحاد جماهیر شوری و اینکه روز گاری اوکراین بخشی از روسیه بوده وهمه آنچه اوکراین دارد ساخته و پرداخته روسیه است چیست؟ به عبارت دیگر تضمین امنیتی که روسیه (قدرتی هستهای) از امریکا (نخستین قدرت هستهای جهان) در خصوص عدم پیوستن اوکراین (کشوری مستقل) به ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) میخواهد از کجا نشات میگیرد و چرا به خود حق میدهد تا درباره سیاست خارجی اوکراین چنین گستاخانه اظهار نظر کرده، به مداخله نظامی تهدید و سرانجام آن را عملی کند؟
۵. به نظر میرسد پوتین تصور میکند امریکا پس از خروج از افغانستان و عراق به منظور متمرکز کردن توان خود برای رویارویی با چین توانی برای مهار دوگانه چین و روسیه به شکل توامان ندارد و از سوی دیگر نیز فکر میکند به دلیل شکاف میان امریکا و اروپا برسر پیوستن اوکراین به ناتو و کشیده شدن شعلههای جنگ به به مرزهای اروپا، امریکا با فشار اروپا از اوکراین دست خواهد کشید. اما آیا پیوستن اوکراین به ناتو برای مسکو قصه مرگ و زندگی است؟ قطعا پاسخ منفی است اما پوتین که بیش از ۲۰ سال است قدرت را در روسیه در دست دارد و با بحران مشروعیت داخلی نیز مواجه است مستاصل از محاصره نظامی، سیاسی و فرهنگی ناتو در حالی بدون مجوز شورای امنیت به اوکراین و بدون هیچ توجیهی حمله کرده است که علاوه بر تجاوز حالا به دروغ گویی (اصرار بر اینکه قصدی برای حمله ندارد) نیز شناخته میشود و بدین ترتیب اروپا حاضر خواهد بود تا از سرما بلرزد و تنگناهای اقتصادی را تحمل کند اما متجاوز دروغ گوی خواب نما شده را با تحریم هایی کمر شکن سر جای خود بنشاند چرا که حالا حیثیت امریکا و اروپا توامان به چالش کشیده شده و خدشه دارشده است.
حامد آئینه وند (روزنامه نگار و دانش آموخته دکترای روابط بین الملل)
وقتی داشتن لهجه افتخار است، هرمز عابدی