«ما را به دم پیر نگه نتوان داشت
در حجرهی دلگیر نگه نتوان داشت
آن را که سرزلف چون زنجیر بود
در خانه به زنجیر نگه نتوان داشت»
هشتم مارس امسال، صد و چهاردهمین سالی ست که اندیشهی شکل گیری «روز جهانی زن» در شهر نیویورک آمریکا متولد شد. روزی که بیش از پانزده هزار زن که بیشتر زنان کارگر وگروه هایی از زنان فمنیست و برابری خواه بودند، در شهر نیویورک دست به تظاهرات زدند. خواست اولیه این زنان، حق رای، و کار کمتر و دستمزد بیشتر برای کارگران بود. دو سال بعد از آن، زنان فمنیست هفده کشور جهان در کنفرانسی گرد هم آمدند و خواستار برگزاری سالانه روز زن شدند. پیشنهاد همزمانی این روز با تظاهرات زنان نیویورک را خانم کلارا زتکین فمنیست ـ سوسیالیستِ پرتلاش آن روزگار، مطرح کرد.
اما نام گذاری این روز بدان معنا نیست که مبارزه برای «برابری و آزادی» زنان از ۱۱۴ سال پیش شروع شده باشد. گذشته از تلاشها و حتی تظاهراتی که هر چندین سال یکبار زنان آمریکایی و اروپایی، و برخی کشورهای دیگر از دهههای اول قرن نوزدهم داشتند، تاریخ جهان شهادت میدهد که زنان از شروع دورهی برده داری، که استثمار انسان به طور کلی و استثمار زن به طور خاص آغاز شد، تا همین قرن بیست و یکم و همین امروز و اکنون، برای خواستهای طبیعی و انسانی خویش تلاش و مبارزه کردهاند. البته نه همیشه با شیوهها و مفاهیمی امروزین، که با زبانها و شیوههای ساده دیگری؛ درست همانند بردگان، که نه در قرن نوزدهم که قرنهای قرن برای آزاد شدن از بردگی تلاش کردهاند.
یکی از کشورهایی که زناناش، به ویژه، بیش از ۱۴۰۰ سال است که برای به دست آوردن اندکی آزادی تلاش کردهاند زنان ایراناند. زنانی که ناگهان از جامعهای که از پیشرفته ترین کشورها بود، و آنها (به نسبت زمانهی موجود) از خوشبخت ترین زنان آن روزگار؛ ناگهان به اعماق بدبختی و عقب ماندگی و ذلت فرو افتادند.
فروپاشی امپراتوری ساسانیان به دست اعراب مسلمان اگر چه برای ایران و ایرانی فاجعهای هولناک بود؛ اما کاملا روشن است که این فاجعه زنان را بسیار بیش از مردها از نظر فرهنگی هدف قرار داده بود.
زنان ایران ظرف ۱۴۰۰ سال جز در دوره هایی خاص از جمله دوران مغولها، که در مورد زنان قوانینی نسبتا پییشرفته تر از قوانین اعراب مسلمان داشتند، و آنها میتوانستند گاه اندک آزادی هایی داشته باشند. آزادتر بپوشند، آزادتر در اجتماعات ظاهر شوند و حتی مشاغلی حکومتی به دست آورند، و زمان هایی کوتاه در دوران صفویهی قبل از شیعی شدن، و بالاخره چند دهه در دوران پهلویها که صاحب حقوق با ارزشی شدند؛ مدام با واپسگرایی و تبعیض و نابرابری جنگیدهاند.
بدون تردید بدترین دورانی که زنان ایران داشتهاند همین ۴۳ سال دوران حکومت اسلامی ست؛ زیرا پسرفت موقعیت زن ایرانی از نظر قانونی در این دوره، در مقایسه با پیشرفتهای زنان در بسیاری از کشورها، عمیق بودن این فاصلهها را بیشتر نشان میدهد و طبعا بیشتر آزاردهنده هستند؛ به ویژه وقتی حقی را که داشتهای از تو بگیرند، لطمه آن بیشتر از نداشتن حقی ست که در تلاش برای گرفتناش هستی.
با این حال زنان دانا و آزاده ایران، همچنان چون مادرانشان در دورانهای تلخ و سخت، مدام در حال باز کردن زنجیرهایی هستند که قیبلهای پیر دل و تاریک ذهن بر دست و پای آنها پیچیدهاند.
توانشان فزون باد!
روز جهانی زن بر همهی باورمندان به آزادی زن خجسته باد!
جنایت پوتین در یورش به اوکراین، کوروش گلنام