Wednesday, Mar 9, 2022

صفحه نخست » چپی که ترجیح می‌دهد تا سیمای مدرنیته غرب را امپریالیسم و استعمار ببیند و نه دموکراسی و آزادی، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_3.jpgجلال آل احمد در کتاب "غرب زدگی" و "در خدمت و خیانت روشنفکران" و علی شریعتی در کتاب "امت و امامت"، ما را به داشته‌های ارزشی درون فرا خواندند. در همین رابطه بود که در ذوق و تشویق شرقگرایی به دشمنی با تمدن مدرنیته برخواسته بودند. "تئوری توطئه" که ایرانیان سخت در آن گرفتار آمده‌اند منبعث از همین منشأ است. "روشنفکران" و "نخبگان" ایرانی که از نقد فرهنگ بومی خویش عاجز مانده‌اند هزارماشاالله در "نقد" تمدن مدرنیته همگی علامه دهر شده‌اند. انگار غربی‌ها مدرنیته را آفریدند تا ما شرقی‌های هنوز مدرنیته ندیده و اصلاً بالحاظ نظری و عملی نمی‌توانیم به آن نزدیک شویم، به "نقد" آن بپردازیم که اصلاً هیچگاه با چنین سوءسابقه نظری نمی‌توانستیم نقد را یاد بگیریم. به همین جهت فقط می‌توانیم با رونویسی ناشیانه از دست اندیشمندان پست مدرنیست غرب به روحوضی خوانی سرگرم باشیم. در این روحوضی خوانی‌های دارای دیرینگیِ قدمت، هیچ موضوع خاص مدون شده برای گام نهادن به سوی آینده از ما بر نمی‌خیزد. از اینرو در اشغال "بازگشت به درون خویش" و "تئوری توطئه" که این دومی نتیجه آن اولی ست، باقی می‌مانیم. در حالیکه در ازمنه تاریخی نشان داده شده که دشمن ما از درون ماست و نه از برون ما. در همآغوشی گرم و نرم با ارزشهای درون، برخی رخدادهای برونی مانند حمله خانمانسوزِ دیوانه‌ای چون پوتین به کشور اوکراین به داد مان می‌رسد و در سرخوشی ناب از این همآغوشی هر چه دق دلی از غرب داریم بر سر اوکراین و رهبر سیاسی با اخلاق و با نفوذش خالی می‌کنیم. و بدینوسیله حق مطلب "مبارزه ضد امپریالیستی" نیز ادا می‌شود.

ماجرای شرق و غرب، ماجرای پسرفت و پیشرفت است. ما شرقی‌ها پس رفتیم و به جای اینکه آن را موشکافانه بربرسیم برای خودمان، یقه غرب "امپریالیسم" را می‌گیریم. استعمار کهن و دشمنی با آن را دستاویز قرار می‌دهیم تا ناتوانی از شناخت درون، درز پیدا نکند. از میان این ناتوانی است که هر فاجعه‌ای در جهان معاصر، تو گویی باعث خشنودی ما می‌شود چونکه با پیدا کردن سرنخ هایی از دستان غرب در ماجرا، خوب بلدیم تا با فرافکنی و غوغاسالاری، غرب را مسئول درجه اول معرفی کنیم. بایست تمدن غرب را در "امپریالیسم" و "استعمار" جدید و قدیم ببینیم و با آنها برزمیم تا مبادا هوس آزادی و دموکراسی غربی در ذهنمان رود و چیزی از شرقی بودن ما کم شود! بی آنکه معلوم کنیم مزیت ارزشهای مان شرقی کدام است. به طبع ما شرقی هستیم و محافظه کار. و اینکه مبادا بر ارزشهای شرقی مان خدشه وارد آید ترجیح می‌دهیم تا غرب را به دیده دشمن بنگریم.

در جنگ پوتین و ارتش روسیه علیه کشور اوکراین، تازه اگر آندسته از ما پوتین را بطور صوری محکوم کنند اما بگونه‌ای سخنان مشمئزکننده پوتین را در مورد "نئو نازیسم" معرفی کردنِ دولت و رئیس جمهور قانونی که امروز محبوبیتش به نود در صد هم رسیده بلغور می‌کنند، که محکومیتش به حاشیه رفته و اصلاً گم می‌شود. علاقه داریم تا منافع و بده بستان‌های رایج اقتصادی میان شرق و غرب یا میان خودِ کشورهای غربی یا شرقی و نزاع و کشمکش‌های موجو در این زمینه، در بررسی‌های ما عمده باشد تا مبادا تفارق و تمایز در خصوص الگوی دموکراسی و آزادی یعنی مدنیتِ غرب و منش دیکتاتوری و بربریتِ شرق در جهان معاصر در نزد ملل شرق، معلوم گردد. از این زاویه است که چپ سنتی ایرانی در مقابل تصمیم سیاسی/ اخلاقی رئیس جمهور اوکراین که حاضر نشد کشور و مردمش را ترک کند و دوشادوش ارتش در حال نبرد با متجاوزان روسی است و همچنین چهره‌ای از استقامت و شجاعت ملتی را در رویارویی با یک تجاوز عریان به نمایش گذاشته و به جای تن دادن به دیکتاتوری خشن دولت روسیه، راه آزادی و دموکراسی را پیش گرفته، با صلابت ایستاده و مشغول تخریب وی است. چونکه کشور آزاد و دموکرات اوکراین برای چپ سنتی تداعی نفوذ "امپریالیسم" غرب است. از اینرو چپ سنتی در "نئونازیسم" خواندن دولت و رئیس جمهور اوکراین با پوتین همداستان می‌شود.

نیکروز اعظمی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy