جرات می خواهد از اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفتن!
جسارت می خواهد از ابروی لنگه به لنگه ی این اپوزیسیون انتقاد کردن!
کمترین اثر انتقاد از اپوزیسیون این است که به گوینده بگویند هیس! سخن نگو! جمهوری اسلامی می شنود، سوءاستفاده می کند!
شدیدترین اثرش هم این است که به تو خواهند گفت مامور جمهوری اسلامی هستی که می خواهی اپوزیسیون را بی اعتبار و بی اثر کنی!
تو گویی جمهوری اسلامی کور است و نمی بیند و کر است و نمی شنود و منتظر نظر منِ یک لاقبا ست تا از آن سوءاستفاده کند!
من خوشبختانه ترسی از این اثرات ندارم و نظرم را مثل همیشه صریح بیان می کنم.
حال کسانی هستند که می خواهند مثل کبک، سرشان را در برف فرو کنند این مشکل من نیست.
امروز را برای نوشتن این مطلب انتخاب کردم چون این روزها سکون مطلق در میان اپوزیسیون مشاهده می شود.
اپوزیسیون ما منتظر است تا اتفاقی در ایران و جهان بیفتد و چُرت اش پاره شود و مطلب و مقاله و بیانیه صادر کند و بعد از چند روز دوباره به چُرتِ ملیح اش ادامه دهد.
ما، کننده ی هیچ کاری علیه حکومت نکبت نیستیم؛ ما فقط واکنش نشان دهنده هستیم و بس.
آیا کسی را که فقط واکنش نشان می دهد و هیچ «عمل» مستقلی انجام نمی دهد می توان اپوزیسیون نام نهاد؟
ما نهایتا «معترض»یم. مثل اکثریت مردم ایران. معترض یم با این تفاوت از معترضان داخل ایران که آن ها اثر بدکاری های حکومت را با پوست و گوشت خود احساس می کنند و ما که در خارج نشسته ایم احساس نمی کنیم.
ممکن است از من سوال شود چه باید کرد؟
این سوال را باید از موثران اپوزیسیون سوال کرد. سوال من هم از آن ها به عنوان یک «نویسنده» سیاسی دقیقا همین است.
اپوزیسیون ایرانی، رده های مختلفی دارد.
در جایگاه اول شخص شاهزاده رضا پهلوی ست. در جایگاه اول بودن او به خاطر عوامل مختلفی ست مثل شناخته شده بودن او در جامعه ی ایرانی، و یاد و خاطره ای که از سازندگی پدر و پدر بزرگ اش در خاطره ی جمعی ایرانیان باقی مانده است.
ایشان در صدر جدول اپوزیسیون هیچ کاری انجام نمی دهد. حداکثر ماهی سالی یک مرتبه پیامی صادر می کند. یعنی هیچ. حتی اگر ایشان به کار تئوریک سیاسی می پرداخت باز می شد امتیازی به او از نظر فعالیت داد ولی همین کار را هم صورت نمی دهد. این که من با ایرانیان از طرق خاص در ارتباط هستم، با عرض معذرت یعنی کشک.
دیگر سرشناسان اپوزیسیون را هم حقیقتا نمی دانم آیا می توان اپوزیسیون نامید یا صرفا حرّاف های حرفه ای؟
به همین لحاظ رده بندی کردن شان امکان پذیر نیست.
تازه در این میان باید با افراد و گروه های چند نفره ای که اسم سازمان و حزب یدک می کشند و قصدشان از تغییر حکومت نه بهبودی حال ایران و بهروزی مردم است بلکه می خواهند ما از چاه متعفن حکومت اسلامی بیرون بیاییم و درون چاه عمیق آن ها بیفتیم مبارزه کنیم.
دروغگویانِ لاشخور صفتی که حرکت های اعتراضی مردم را با بی حیایی، مربوط به خود می کنند و می خواهند از نمد این اعتراضات برای خود کلاهی بدوزند.
و ما مردم جان به لب رسیده حیران و سرگردان به این وضعیت نگاه می کنیم و امیدمان به مردمی ست که ناگاه به خروش آیند و بنیاد حکومت ننگ و نفرت را بر اندازند -که خواهند انداخت-. و بعد از آن چه خواهد شد؟ این سوالی ست که دستکم کسانی که خود را فعال سیاسی می دانند باید به آن پاسخ دهند.
نماینده قم در مجلس سکته قلبی کرد