Monday, Mar 14, 2022

صفحه نخست » سرنوشت صدام در انتظار پوتین

saddamp_031322.jpgمجید محمدی - ایندیپندنت فارسی

از روند رخدادهای دو هفته اول تجاوز پوتین به اوکراین سه نتیجه می‌توان گرفت: ۱) ارتش روسیه تصور عمومی در مورد قدرت آتش و ویرانی آن ارتش برای نتیجه‌گیری سریع را تبخیر کرد؛ این ارتش غیر از بمباران با موشک و توپ کارایی اندکی برای جنگ زمینی دارد؛ ۲) واکنش مردم و دولت اوکراین در مقاومت فراتر از انتظار بود؛ ارتش اوکراین یکی از پرهزینه‌ترین ارتش‌های جهان را به‌سرعت در پیشروی خود متوقف کرد؛ و در نتیجه، ۳) این جنگ ماه‌ها طول خواهد کشید. پس از مشاهده رخدادهای این دو هفته، برداشت روس‌ها و غیرروس‌هایی که چشمان خود را نبسته باشند، در مورد پوتین، روسیه، و اوکراین بعد از دو هفته، بسیار واقع‌بینانه‌تر خواهد بود.

با توجه به همسایگی روسیه و اوکراین و آشنایی ارتش روسیه به آن کشور که قبلا بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بوده است، فقط یک جنگ یک هفته‌ای بدون مقاومت عمومی می‌توانست برای پوتین به پیروزی با هزینه‌ای اندک منجر شود، همان اتفاقی که در حمله آمریکا به عراق افتاد. آمریکا در سال ۲۰۰۳ در عرض سه هفته بغداد را تسخیر کرد؛ با توجه به این که تمام تجهیزات نیروی زمینی آمریکا می‌بایست از سراسر دنیا به کویت منتقل می‌شد. آمریکا بیشتر سربازانش را پس از سقوط صدام در سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ از دست داد (سالی حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ نفر) و نه در حین حمله به عراق و تسخیر آن. پوتین در حمله به گرجستان و اوکراین چنین پیروزی‌ای نداشته است. ارتش روسیه همه نقاط آسیب‌پذیر خود را بر رقبای خود نمایان کرد، و مقاومت در اوکراین اکنون تحکیم شده است. پیشروی میلیمتری پوتین در کشوری بسیار بزرگ با منابع بسیار کمتر از روسیه مثل اوکراین، ارتش روسیه را برای ماه‌ها در آن کشور زمین‌گیر خواهد کرد.

ویرانی اوکراین

پوتین با شرط‌های غیر قابل قبولی که برای توقف جنگ تعیین کرد (غیر نظامی کردن اوکراین، نازی‌زدایی، که به معنای سقوط دولت اوکراین است، به رسمیت شناخته شدن اشغال کریمه، و تاسیس دو کشور مستقل در لوهانسک و دونتسک) برای خرد کردن اراده مردم و دولت اوکراین حمله را آغاز کرد. امروزه، بر اثر مقاومت عمومی حدود چهل میلیون اوکراینی، هر روز شاهد ویرانی بیشتر آن کشور خواهیم بود.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

در دو هفته اول، روسیه فقط توانست شهر کرسون را اشغال کند و در بقیه شهرها مقاومت ادامه داشته است. به همین دلیل، تخریب زیرساخت‌ها و حمله به مناطق مسکونی ادامه داشته است. هرچه پوتین بیشتر زیر فشار قرار گیرد، مناطق مسکونی را بیشتر بمباران و موشک‌باران خواهد کرد. به این دلیل، می‌توان کشتار ده‌ها هزار تن از کسانی را که در اوکراین می‌مانند پیش‌بینی کرد.

کشتن غیرنظامیان یکی از راهبردهای اصلی برای به زانو در آوردن ملت‌هاست. خسارات انسانی در جنگ‌ها ناگزیر است. دولت‌های غربی در عراق و افغانستان تا می‌توانستند از این خسارات پرهیز می‌کردند، اما ویرانی شهرها و خسارات انسانی بخشی از راهبرد دولت پوتین برای اشغال اوکراین بوده است، درست همان راهبردی که در گروزنی و سوریه در پیش گرفته شد.

تضعیف روسیه

دو تفاوت جدی میان حمله اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان و حمله روسیه به اوکراین وجود دارد. در رخداد اول، اروپای غربی احساس نمی‌کرد که موجودیتش در خطر است، در حالی که حمله روسیه همه اروپای غربی و شرقی را در اروپای بعد از فروپاشی شوروی متحد ساخته است. همچنین، در سال ۱۹۸۰ اقتصاد اروپا و شوروی در حد امروز به هم گره نخورده بود. روسیه از این جنگ کنونی خساراتی بسیار گسترده‌تر از حمله شوروی به افغانستان متحمل خواهد شد. فقط با بیرون رفتن شرکت‌های آمریکایی و اروپایی صدها هزار نفر در روسیه بیکار شده‌اند و خواهند شد.

ارتش روسیه در حمله به اوکراین نشان داد که از نظر تجهیزات، ارتشی فرسوده و کهنه است. فقط به فیلم‌های خبری که تانک‌ها و نفربرهای روسی را نشان می‌دهند نگاه کنید. تانک‌ها اکثرا به دهه‌های شصت و هفتاد میلادی تعلق دارند. این ارتش از نظر فرماندهی نیز به هم ریخته و آشفته است. در دو هفته اول، سه ژنرال و چند مقام ارشد در میدان جنگ کشته شدند. از حیث تدارکاتی نیز دو عامل فساد و نبود برنامه‌ریزی برای نگهداری تجهیزات، ارتش روسیه را زمین‌گیر کرد. نتیجه این وضع، طولانی شدن جنگ است. جنگ طولانی هزینه‌های انسانی و مالی را بالا می‌برد و تحمل مردم روسیه را به‌شدت کاهش می‌دهد. در جنگ آنچه برای مردم کشورها مهم‌تر از تلفات انسانی و خسارات مالی است، برد و باخت است. پوتین نتوانسته است پیروزی سریع به دست آورد و مردم را با موفقیت خود راضی کند.

پوتین به دنبال تبدیل شهرهای اوکراین به ویرانه است تا اوکراینی مطابق میل خود («اوکراین آزاد شده») شکل دهد، اما این امر روسیه را به قدرتی درجه دوم در دنیا تبدیل می‌کند. دولت چین که می‌تواند پوتین را برای برقراری آتش‌بس تحت فشار قرار دهد، منافع چندانی در توقف جنگ ندارد، و به این علت است که این جنگ ادامه پیدا می‌کند تا منابع روسیه را تا حد ممکن بمکد.

تقریبا تمام شرکت‌های غربی روسیه را ترک کرده و معامله با روسیه را متوقف کرده‌اند. این امر وضعیت صنعتی روسیه را به پیش از ۱۹۹۰ تنزل خواهد داد. وضعیت بازار سهام در روسیه رقت‌انگیر بوده است، و برخی از سهام بالای ۲۰۰ دلاری به صفر تقلیل یافته است. روسیه مانند چین زیرساخت‌های صنعتی ندارد که غرب بدان‌ها نیاز داشته باشد. اما روسیه به غرب نیازمند بوده است، و پس از خروج شرکت‌ها و کالاهای غربی، روسیه نیز همانند ایران به وارد کننده کالاهای چینی بیشتر تبدیل خواهد شد. پوتین دارد منابع ذخیره روسیه را به باد می‌دهد.

شکست هیمنه روسیه

به همان ترتیبی که جنگ طولانی در افغانستان هیمنه قدرت امپراتوری شر را شکست، جنگ طولانی در اوکراین نیز روسیه پوتین را ضعیف خواهد کرد. پوتین می‌خواهد قدرت امپراتوری شوروی را احیا کند (با اهتزاز پرچم شوروی روی تانک‌های مستقر در اوکراین) که این امر روسیه را به شرایط فروپاشی شوروی سوق خواهد داد.

سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، پس از دو هفته بدین نکته اقرار کرد که جنگ ممکن است سال‌ها طول بکشد. جنگ در اوکراین همه کاستی‌ها و ضعف‌های ارتش روسیه در این سال‌ها در عرصه تدارکات و اطلاعات و تاکتیک را عیان می کند. بنا به گزارش یک مقام اطلاعاتی آمریکا، روسیه در دو هفته اول تجاوز خود، حدود ده درصد از توان رزمی خود را از دست داد. طرح دروغین امکان استفاده اوکراین از سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیک از سوی روسیه، در واقع آماده کردن اذهان برای استفاده پوتین از این سلاح‌هاست. این روند نشان دهنده این نکته است که هیولاهای تحت امر پوتین دریافته‌اند که به‌سادگی نمی‌توانند کی‌یف را تسخیر کنند.

ارتش اوکراین مدعی است که نیروهای روسیه در اوکراین طی دو هفته ٨١ هلیکوپتر، ٣١٧ تانک، نزدیک به هزار خودرو زرهی، ١٢٠ عراده توپ، ٢٨ خودرو دفاع هوایی، ۵۶ خودرو راکت‌انداز، ۶۰ کامیون سوخت‌رسانی، ٧ پهپاد عملیاتی و تاکتیکی، و ٣ ناو جنگی از دست داده است. منابع مستقل از انهدام ۱۵۱ تانک روسیه، حدود ٣٠٠ خودرو زرهی، ١٠ هواپیمای جنگنده و ١١ هلیکوپتر و همچنین انهدام ۴۶ تانک ارتش اوکراین، حدود صد خودرو زرهی، ۵ هواپیمای جنگنده و دو ناو دریایی آن کشور خبر داده‌اند. به همین دلیل، پوتین هشت تن از فرماندهان ارتش را اخراج کرده است. اگر اوکراین بتواند تا شش هفته مقاومت کند و پوتین به دیوانگی‌اش ادامه دهد، پیش‌بینی می‌شود تا ۳۰ درصد دیگر از توان رزمی روسیه از میان برود.

در سه دهه گذشته، روابط اقتصادی اروپا و آمریکا با روسیه به‌شدت افزایش یافته است. این امر باعث شده است که روسیه هزینه زیادی برای لگد زدن به دموکراسی و امنیت در اروپا بپردازد. تحریم‌ها در یک سال آینده بسیاری از مجاری اقتصادی در روسیه را خواهد بست. درآمدهای نفت و گاز روسیه در یک سال آینده به یک‌سوم و طی سه سال آینده به‌شدت کاهش خواهد یافت. دوران سرمایه‌گذاری روی کشتی‌های یخ‌شکن، سلاح‌های جدید، و پروژه‌های دهان‌پرکن و نمایشی مثل پل بزرگ روسیه به کریمه به پایان خواهد رسید.

دیکتاتور شکست خورده و ضعیف شده

وضعیت پوتین بعد از نابودی اوکراین همان وضعیت صدام حسین بعد از حمله به کویت خواهد بود. او رهبر کشوری در انزوا و تحت تحریم خواهد بود که فقط به علت نداشتن بدیل در قدرت خواهد ماند، تا آن قدر ضعیف شود که برکناری او برای رقبای داخلی‌اش چندان سخت نباشد. دوستانی که برای پوتین خواهند ماند، در حد بلاروس، ایران، سوریه، و حوثی‌ها خواهند بود. البته جامعه جهانی و روسیه برای تضعیف دیکتاتور روسیه و ماشین جنگی آن هزینه زیادی پرداخت کرده است و خواهد کرد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy