ابراهیم رییسی خطاب به مسوولان اعلام کرده که باید «جلسات و برنامهریزیهای خود را بر محور رفع فقر مطلق تنظیم کنید که در کوتاهمدت و حتی برای همین شب عید بتوانید با اقدامات جهادی، دستگیر فقرا و نیازمندان جامعه باشید.»
صفت جهادی را از چه بابت داده است؟ یعنی خیلی سریع و ضربتی باید عمل کرد و یا اینکه با خشونت تمام باید عمل کرد. هر چه نظرش باشد وقت تعیین کرده و تا شب عید قرار گذاشته که وضعیت مردم بهتر بشود.
در مرداد ماه سال جاری وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی اعلام کرده بود که در سال ۹۹ از هر سه ایرانی، یک نفر زیر خط فقر مطلق زندگی میکند.
با این دستور رییسی برای کاهش فقر مطلق، دولتمردانش باید در این مدت کوتاه چند روز وضعیت معیشتیرا برای حدود ۳۰ میلیون نفری که در فقر مطلق زندگی میکنند، متحول کنند.
چگونه رئیسی میخواهد مردم را از خط فقر مطلق به کرامت مندی و رفاه برساند؟
به آمار اقتصادی وطنمان که از طرف دولت اعلام شده است توجه کنیم. میانگین نرخ تورم پاییز سال جاری ۴۴,۴ و نرخ بیکاری در این فصل نیز ۸,۹ درصد گزارش شده است. با استناد به این آمار نرخ فلاکت در پاییز سال جاری ۵۳,۳ درصد بوده است که قابل ذکر است که بالاتراز آمار در بدترین سالهای دهه ۹۰ میباشد.
شاخص فلاکت مجموع دو عدد نرخ تورم و نرخ بیکاری است. اگر نرخ واقعی این دو عدد در مناطق مختلف کشور را بررسی کنیم به عمق فاجعه بیشتر میتوان رسید. در مناطقی از کشور بیکاری تا ۲۳ درصد است. مثل بخشهایی از خراسان جنوبی، زاهدان، خوزستان و کردستان و... میباشد.
راه حل رئیسی چیست؟ به تیمش میگوید کمکهای معیشتی را بالا ببرد؟ یارانه نقدی را بیشتر کند؟ یا...
در حال حاضر سیاستهای پولی و مالی در خدمت قدرت حاکم میباشد و رانت خواران و مافیای مالی نظامی آزادانه فعال هستند و از رانت اطلاعاتی برخوردارند. و بسط خشونت روزانه همه را درگیر کرده است و حجم پول در گردش با چاپ اسکناس روزانه بیشتر میشود و قرضه از خارج و قرضه از بانکهای کشور و پیش فروش نفت و وابستگی به قدرتهایی چون روسیه و چین و شرکت در جنگهای مختلف نظامی و سیاسی و... سیاست خارجی و اقتصادی را ترسیم میکند و باعث بالا رفتن فقر گردیده و تعداد هموطنان در زیر خط فقر هر روز بیشتر میشود.
شخص رئیسی اگر میخواهد کاری در راستای فقر زدایی و عدالت اجتماعی انجام دهد، باید این معضلات ذکر شده را تغییر ساختار دهد و برای برون رفت از آنها راه حل حقوقمدارانه بیندیشد. آیا او توانا به این کار هست؟ به نظر نگارنده، خیر. زیرا او بخشی از این معضل بزرگ کشور است که نتیجهاش این فقر مطلق در جامعه میباشد. از آدمی که از جوانی تا امروز در بسط خشونت و اعدام و شکنجه دستورات "جهادی" داده است، انتظار تحول بسیار کم میتوان داشت.
فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و فقر سیاسی و فقر اجتماعی را به همراه آورده است. و به عبارتی دیگر فقر اجتماعی و فقر فرهنگی و سیاسی باعث فقر اقتصادی در کشور گردیده است. برای حل معضلی بنام فقر باید دست مافیاهای مختلف که اکثر آنها آقا زادهها و یاران و فامیلها و دوستان آنها هستند را کوتاه کرد. دست مافیای سپاه را باید از روابط اقتصادی و رانت خواری کوتاه کرد.
رئیسی مشکلات سالهای گذشته را بدوش میکشد و مثل رئیس جمهوری هایی چون خامنهای و هاشمی رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی و امروز رئیسی راه حل برای برون رفت از چنبره قدرت و خشونت نظام ندارند بلکه میخواهند استبداد فقیه بماند و شورای نگهبان بماند مجمع تشخیص مصلحت نظام بماند و سپاه بماند و نیروهای سرکوب اضافه بشوند و قدرت خامنهای به عنوان ابر قدرت در کشور بماند و تولید مخارج بکند و بنیادهای مختلف و آستان قدس معاف از دادن مالیات و گزارش باشند و شرکتهای دولتی بدهی بسیار بالا بیاورند و باز رئیسی توصیه کند و دستور و شعار عدم فقر برای فریب مردم بدهد.
رئیسی درمانده در تامین بودجه سال آینده میخواهد نفت بیشتر بفروشد و مالیات بیشتر بگیرد تا بودجهاش کسری نداشته باشد. البته با شعار، کسری بودجه تامین نمیشود. قابل توجه آماری است که در زمینه شرکتهای مختلف که از کار افتادهاند و او میخواهد از آنها مالیات بیشتر بگیرد وضعیت کشور را شفاف میکند.
شرکتهای ورشکسته
در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۴۰۰سید امیرحسین مدنی نماینده معاون اول رئیس جمهور در نهضت احیای واحدهای اقتصادی گفت: در حوزه واحدهای اقتصادی صنعتی در مجموع ۷۳ هزار واحد ثبت شده داریم که از این تعداد ۱۲ هزار و ۶۷ واحد تعطیل هستند یعنی ۱۶ درصد، در حوزه واحدهای معدنی ۱۲ هزار و ۸۷۵ واحد داریم که ۶ هزار و ۹۳۳ واحد تعطیل هستند. یعنی حدود ۵۰ درصد و در حوزه واحدهای کشاورزی ۹۱ هزار و ۵۳۸ واحد داریم که ۱۶ هزار و ۳۷۷ یعنی حدود ۱۸ درصد واحد تعطیل هستند، البته این آمار فقط مربوط به واحدهای تعطیل شده است. به همین نسبت و بیشتر واحدهایی در کشور میباشند که با کم کاری شدید و کم کاری ضعیف مواجه هستند. از این شرکتها چه مقدار مالیات میخواهند بگیرند؟ با این اقتصاد چگونه میخواهند فقر را ریشه کن کنند؟
تورم در ماههای گذشته فقر را دو چندان کرده است.
بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار در سال ۱۴۰۰، نرخ تورم سالانه بهمن ماه به ۴۱,۴ درصد رسیده بود است. قیمت برخی اقلام خوراکی سبد مصرفی خانوادهها مانند غلات و برنج افزایش چشمگیری داشته و هر کیلو برنج درجه یک ایرانی در ماه مذکور تا ۹۰ هزار تومان نیز بالا رفت. حدود ۸ درصدی تورم ماهانه گروه غلات و نان بوده است. نرخ تورم خوراکیها در ماه مورد نظر ۵۴,۲ درصد گزارش شده بود. نرخ تورم بالای ۵۴ درصد برای اقلام خوراکی و آشامیدنی در بهمن ماه در حالی است.
حجم پول در گردش
در یک سال منتهی به اسفند ۱۴۰۰ حدود ۱۳۰۰ هزار میلیارد تومان به حجم پول در گردش اضافه شده است. یعنی ادامه سیاست اقتصادی و همان روند دولت احمدی نژاد و روحانی و امروز رئیسی یکسان میباشد. این حجم از پول بدون پشتوانه تورم و تورم شدید را هدیه جامعه فقیر برای رسیدن به فقر مطلق میکند.
شمای عزیز هموطن توجه میکنید که اقتصاد فلج گردیده است. در این فلج شدن چه کسانی مسئولند؟ آقای رئیسی و "ولی فقیه" چرا نباید به مردم گزارش از فسادها و بی لیاقتیهای خود بدهند. یادمان باشد که ما مردم حق حاکمیت داریم. نه اینکه عدهای بنام ولی فقیه و رئیس جمهور و... بر ما حاکم باشند و فقر را به خانه ما بیاورند.
راه حل در ایران و بیرون از این نظام است
راه حل در تغییر ساختار نظام است. توجه کنید که سرمایه مالی و سرمایه انسانی و علم و فن و ابزار و... مجموعهای است که برای رشد اقتصاد نیاز است و البته این مجموعه با استبداد و خشونت اگر مجموعه بدهد که در ایران داده است بهتر از استبداد فقیه حاصلی جز فقر و فقر مطلق نخواهد داشت. بدین خاطر سال آینده سال فقر بیشتر است. اگر شما و ما به استبداد و فقر اعتراضات گسترده کنیم و خواهان تغییرات اساسی بشویم و حقوقمداری و عدالت خواهی و عدم خشونت را خواهان بگردیم، استبداد یا باید خود را به خواست مردم تغییر دهد و اگر اعتراضات عمومی نکنیم این استبداد تا تخریب کامل حیات وطن پیش خواهد رفت. راه حل برون رفت از استبداد در دستان ما مردم است. وقت تغییر سالهاست که رسیده است. سال جدید را سال تغییر استبداد به دمکراسی بگردانیم و خود و جامعه را و طبیعت ایران را نوروز بگردانیم و از استبداد به دمکراسی تحول کنیم
Golsar57@yahoo.de
بهارانهها، احد قربانی دهناری
زرتشت و پیشگویی کلدانی، مسعود امیرخلیلی