ناکامی های پرزیدنت ولادیمیر پوتین در جنگ اوکراین، باید به خامنه ای نشان دهد که او به روی برگ بازنده قمار کرده است
ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه
منشه امیر: ناکامی نظامی پوتین در اوکراین، ناکامی سیاسی علی خامنهای در ایران را در پی خواهد داشت. هنوز معلوم نیست که جنگ روسیه و اوکراین چگونه خاتمه خواهد یافت اما نمی توان تردید داشت که حکومت ایران به دلیل دنباله روی از روسیه متحمل لطمات سنگینی شده است. ای بسا این صدمات بعد از توافق برجام، علی خامنه ای را وادار سازد که به سیاست "نه غربی" یا در حقیقت غرب ستیزی خود خاتمه بدهد یا دستکم آن را قدری تعدیل کند. این مسئله در هر حال به ضرورتی مهم در رسانه های داخل ایران تبدیل شده ست.
ماشین جنگی ولادیمیر پوتین در اوکراین از قرار به گل نشسته است و اکنون خود او تلاش می کند از این بن بست که موقعیت روسیه و آیندۀ سیاسی وی را به چالش کشیده خارج شود. آثار این ناکامی فرای مرزهای روسیه برای حکومت ایران و به ویژه رهبر آن علی خامنه ای، کدام ها خواهند بود که تحت عنوان "نگاه به شرق" در این سال ها و حتی با موضعگیری اخیرش در قبال جنگ اوکراین کوشیده با چتر حمایت مسکو و پوتین قدرت خود را در ایران تحکیم کند و به ستیز خود با غرب ادامه بدهد.
در پاسخ به این پرسش و پرسش های دیگر، منشه امیر، کارشناس مسائل ایران و خاورمیانه در اورشلیم، از جمله گفته است :
"برغم شعار اولیه حکومت اسلامی ایران، "نه شرقی، نه غربی"، علی خامنهای همانند روح الله خمینی به سرعت دریافت که بدون اتکاء به یک بلوک قدرت جهانی، یا به قول خود خامنهای، "نگاه به شرق"، یعنی روسیه و چین، جمهوری اسلامی نمی تواند سیاست ضد غربی و ضدآمریکایی خود را در صحنۀ بین المللی پیش ببرد، هر چند نه چین نه روسیه هرگز از این رویکرد رژیم اسلامی ایران حقیقتاً استقبال نکردند. مصداق این عدم استقبال تلاش نافرجام ایران برای عضویت در معاهدۀ شانگهای بوده است. اما، این همه مانع از وابستگی فزایندۀ رژیم اسلامی ایران به شرق نشده است. علت آن چیست؟ چرا این همه تمایل به وابستگی به چین و روسیه در نزد رژیم اسلامی ایران برای ستیز با غرب و آمریکا وجود دارد؟
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه
علت آن این است که تمدن و آئین و فرهنگ غرب کشش بسیاری برای مردم ایران دارد و اگر رژیم ایران بخواهد در همسویی با این کشش، به غرب نزدیک بشود، در واقع کل هویت و موجودیت خود را به خطر می اندازد.
بخش بزرگی از این تمایل حکومت اسلامی ایران به روسیه و چین در اصل مقابله با ارادۀ مردم ایران برای استقرار آزادی و دموکراسی در کشورشان است زیرا در نظر مردم ایران آزادی و دموکراسی بیشتر با ارزش های غرب منطبق و قابل تحقق است تا دیکتاتوری های مسکو و پکن.
زیان هایی که حکومت ایران و به تبع جامعۀ ایران از این ستیز دائمی با غرب طی بیش از چهار دهۀ اخیر متحمل شده بسیار بزرگ بوده اند و شدت آنها پس از آنکه حکومت اسلامی تمام تخم مرغ هایش را در سبد روسیه و چین چید و به ویژه با ناکامی امروز روسیه در اوکراین چندین برابر شده است.
واضح است که چین و روسیه هیچ هدفی جز بهره برداری از منابع ایران در سر ندارند. اما، آنچه در این بین خطرناک تر شده است این است که حکومت ایران دارد منافع ایران را به تأمین منافع روسیه گره می زند. بی دلیل نیست وقتی که پوتین به اوکراین حمله می کند، ابراهیم رئیسی اولین کسی است که با او تماس می گیرد و از او حمایت می کند و باز بی دلیل نیست که هر آنچه که رئیس جمهوری روسیه می گوید حکومت ایران از آن پیروی و اطاعت کامل میکند. از یاد نبریم که حکومت ایران سرنوشت و منافع ملی این کشور را به روسیه ای که یک کشور فقیر و از برخی جهات عقب مانده است گره زده است. به خاطر داریم که حکومت ایران قصد داشت پنج میلیارد دلار از پوتین وام بگیرد. آیا ولادیمیر پوتین امروز در موقعیتی هست که بتواند این پول را به ایران بدهد؟ قطعاً نه.
در هر حال، نتیجۀ این پیروی و اطاعت از روسیه، زیان های بزرگ ایران در تمام حیطه ها بوده است : چه در عرصۀ اقتصادی و فن آوری، چه در عرصۀ بین المللی و چه در حوزۀ خاورمیانه.
هنوز معلوم نیست که جنگ روسیه و اوکراین چگونه خاتمه خواهد یافت؟ آیا روسیه و پوتین صدمات و زیان های سنگینی متحمل خواهند شد؟ آیا برای پایان دادن به جنگ اوکراین، امتیازهایی به پوتین داده خواهد شد؟ اما، نمی توان تردید داشت که حکومت ایران به دلیل دنباله روی اش از روسیه متحمل لطمات سنگینی شده است. ای بسا این صدمات به ویژه بعد از توافق برجام علی خامنه ای را وادار کند که به سیاست "نه غربی" یا در حقیقت غرب ستیزی خود خاتمه بدهد یا دستکم آن را قدری تعدیل کند. این مسئله در هر حال به ضرورتی مهم در رسانه های داخل ایران تبدیل شده ست. به این معنا : حالا که از روسیه نومید شده اید، بیایید به آمریکا نزدیک شوید و به ستیز با این کشور خاتمه دهید."
نیم نگاهی به ایران در گذار یک قرن