Wednesday, Mar 23, 2022

صفحه نخست » اولویت‌ها و مشارکت‌ها، امیر امیری

Amir_Amiri.jpgآونگی که ویژگی‌های کنشگران مطرح سیاسی را در زمان‌های آشفته و دشوار سیاسی، اندازه‌گیری می‌کند، شجاعت اتخاذ تصمیمات به هنگام آنهاست. تصمیماتی آگاهانه مبتنی بر شناخت منطق درونی فراز و نشیب‌های جامعه و چالش‌های پیش رو که بتواند به از بین رفتن رفتارهای واکنشی و برآمدن راهکارهای کنش محور منتهی گردد. اتخاذ چنین تصمیم هایی، مانند همه تصمیمات سیاسی، خوشایند همگان واقع نخواهد شد و همه را راضی نخواهد کرد، اما راه و روش‌ها را آشکار و کنش‌های سیاسی را برجسته می‌کند. اساساً میدان سیاست جایی برای راضی نگه داشتن همه نیست.

سیاست را باید از دیدگاهی مجموعه‌ای از کارکردها برای تصمیم سازی و تصمیم گیری به منظور برطرف کردن تضادها و چاره‌جویی برای اختلافات میان گروههای گوناگون با هدف دستیابی به خیر عمومی در نظر گرفت که بر اساس واقع‌گرایی و عمل گرایی تنها در پی دست یافتن به آنچه خوب و درست و به سود کل جامعه است، می‌باشد. با نگاهی موشکافانه می‌توان پی برد که نفس تصمیم سیاسی هرگز در منطقه بی‌ارادگی و محدوده توضیحی و توصیفی سودبخش نخواهند بود و تصمیمات، چنانکه جایگزین‌های سیاسی، همیشه در میدان عمل و حوزه اجرایی امکان‌پذیر هستند و نباید با ساده سازی‌ها و برداشت‌های آرمان گرایی مفهوم سیاست و جوهره تصمیمات سیاسی را آلوده کرد.

شوربختانه جامعه سیاسی با وجود تغییرات محیطی و زیستگاهی و داشتن بسترهای لازم و شرایط مناسب و دسترسی به منابع کافی، هنوز نتوانسته است به تکوین اندیشه ورزی سیاسی به صورتی روشمند و با اتکا به مبانی معرفتی دست یابد تا با دستیابی به سیاست‌ورزی خلاقانه، به سطح تقاضای جامعه برسد.

اگر کوشش‌ها و تلاش‌ها برای رسیدن به اجماع ملی همیشه ناموفق و بی نتیجه بوده است، بدین سبب است که باشندگان در این نشست‌ها، شناخت دقیقی از مفاهیم سیاسی ندارند، و با نگرش‌های ناسازگار از نفس مشارکت سیاسی، هنوز بدنبال کشف «حقیقت» هستند و می‌خواهند واقعیتهای جامعه را با نگاهی عقیدتی و برداشت‌های سلیقه‌ای تفسیر و توجیه کنند. این رویکرد نه تنها گرایش به عملگرایی را کمتر و تمایل به مجادله گری را بیشتر کرده است، بلکه به رویکردهای جمع‌گرایانه آسیب‌های جدی رسانده و مانع از برخورد خلاق و روزآمد در سیاست شده است. راهکارهای سیاسی تنها با بررسی موقعیت کنونی و چگونگی روند آینده، بر اساس شرایط جامعه و مقتضیات زمان و مکان، طرح ریزی و برنامه‌ریزی می‌شوند و به اجرا در می‌آیند، وگرنه به صورت آشفتگی در تحلیل‌های سیاسی و شلختگی در تعیین اولویت‌ها نمایان می‌گردند.

هنگامی که آشفتگی فکری و شلختگی راهبردها بصورت یک روال و شیوه درآمد، اصل ضرورت گرایی، یعنی آنچه که اکنون واجب ترین و ضروری ترین نیازهای جامعه است، از نظر دور و گرایش به حداکثرگرایی پدیدار می‌گردد که هدفهای اصلی و بنیادی را از چشم انداز دور میسازد و بر نامحتمل ترین و انتزاعی ترین نیازها تأکید می‌شود که به فاصله گرفتن بیشتر از واقعیات و دور شدن ذهن از قدرت تشخیص برای بازشناخت مهم‌ترین کارها منجر می‌شود.

برای پی بردن به چالش‌ها و افزایش بهره وری از سیاست‌های کارآمد، وظیفه کنشگر حوزه سیاست، شناسایی دقیق اولویت‌ها و تفکیک کارهای شدنی از ناشدنی است. برخی از موضوعاتی که در حوزه سیاست به عنوان امور با اهمیت برداشت می‌شوند، با توجه به محیط و شرایط کنونی جامعه، ابداً بخشی از واجب ترین مسایل برای پیگیری نیستند و اساساً توجیه عقلانی برای آن‌ها در موقعیت کنونی ایران وجود ندارد.

نگرش به واجب ترین‌ها و شدنی ترین‌ها به معنی چشم‌پوشی از حداکثرها نیست، بلکه تنها به بعد زمانی موضوع و مرتبه بندی اولویت‌های امروزی برای رسیدن به ضرورتهای آینده تأکید دارد. پافشاری بر آنچه امروز لازم و ضروری است تنها از این رو است تا با تمرکز بر شناخت درست نیازهای واقعی امروز جامعه، رسیدن به هدف‌های فردا را که نیازمند شرایط مساعد و زمان مناسب هستند، فراهم آورد.

در حالیکه نیازهای جامعه ما به سمتی روشن و هدفمند پیش می‌روند، نباید اجازه داد بدون توجه به زمان و شرایط حاکم، غیرممکن‌های امروز با تسلط گفتمانی مانع دستیابی به ممکن‌های ضروری امروز شوند. اولویت کنونی ما «دموکراسی» نیست، بلکه حیاتی ترین وظیفه امروز ما براندازی رژیم مستعمره است تا فردا تکه خاکی از وطن باقی‌ مانده باشد تا دلواپسان دموکراسی بتوانند آن را تحقق ببخشند.

دموکراسی یک فرآیند بلندمدت و روند دگرگونی‌های بی پایان با آهنگی آهسته و پیوسته است و بیش از هر چیز یک روش مشارکتی و حکومتی است که سازوکار توزیع قدرت سیاسی را فراهم می‌آورد تا خطاهای مدیریت جامعه به حداقل و گستره تصمیم گیری‌های سیاسی به حداکثر برسد. محیط و شرایطی که پیش شرط‌های تحقق یک دموکراسی هستند در حال حاضر و تا اطلاع ثانوی آماده و هموار نیستند. روش پخت (دموکراسی) آش رشته هم تا زمانی که مواد لازمش مانند حبوبات و سبزی (ابزار و اسباب) تهیه و آماده نشده باشد چندان اهمیت و تفاوتی ندارد و اصلاً کار به پختن نمی‌رسد.

کسانی که دموکراسی برایشان همچون «اهل تهلیل» شده است، ولی با رفتارهای غیر دموکراتیک خود، هر کوشش مشترکی را به بن‌بست و شکست می‌رسانند، و هنوز به قدرت در قالب‌های تنگ‌نظرانه شخصی می‌اندیشند، آیا می‌توانند حاملان دموکراسی برای ایران آینده باشند؟

بهتر نیست پیش از جانبداری از روش‌های حکومتی دست کم آن‌ها را مورد مطالعه دقیق و جدی قرار داد تا در بحث‌های سیاسی «پای استدلالیان چوبین» نباشد؟

برای برنامه‌ریزی و مدیریت یک مشارکت سیاسی که هدفش فراهم‌کردن مقدمات اجماع سیاسی است، ابتدا باید چارچوب‌های چنین مجموعه‌ای را روشن کرد. نخست باید دانست که آیا باشندگان چنین گردهمایی‌هایی باید بر پایه مفهوم عمومی سیاست گرد آورده شوند که توانایی‌ها و باورهای سیاسی‌شان هرگز زمینه‌های برنامه‌ریزی و تصمیم‌سازی و فرآیندهای اجرایی را فراهم نخواهد کرد و خروجی‌اش همیشه در حد هیچ بوده است، یا اینکه اساس کار باید بر پایه مفهوم خاص (نخبه گرا) سیاست تنظیم گردد تا با کمک سرآمدان و کارشناسان صلاحیت دار، که گستره اندیشه ورزی و ظرفیت بینش و دانششان، راهبردهای راه حل محور تولید و پدید می‌آورد، برنامه‌ریزیها مقدور، تصمیم‌گیریها ممکن و رویکردهای اجرایی کنشگرایانه شوند.

در سیاست هم، مانند رشته‌های دیگر، یک سری معیارهای اصولی و گزینش نظام مندی وجود دارد که در چارچوب‌های بهینه سازی تعریف شده است تا با کاهش فرسایش و افزایش بازدهی، فرایند چرخه مشارکت سیاسی به پیشرفت برسد و سبب ساز دستیابی به اهداف تعیین شده گردد.

گردهمایی برای فراهم‌کردن شرایط مناسب به منظور رسیدن به یک اجماع سیاسی و کارآمد، بیش از هر چیز نیازمند فضیلت‌های شرکت کنندگان میباشد تا جهت یابی به سوی منافع مشترک و جهت‌دهی به رویدادها شدنی گردد. بدون حداقلی از مهارت و آگاهی به امور سیاسی، آن هم امور پیچیده سیاسی کشور، موفقیت کاهش می‌یابد و وضعیت بسته فعلی را از آنچه که هست، بدتر خواهد کرد. با کسانی که دانش مورد نیاز جهت انجام مسئولیت خود را ندارند و عوامل انضباطی میان آن‌ها از کمیاب ترین کالاهاست، و با درک نادرست از مناسبات قدرت و باورهای دست و پا گیر، روند رویکردهای اجرایی ممکن نمی‌شود و هرگز نمی‌توان قابلیت‌های بالقوه را به فعلیت رساند و به هدف اصلی دست یافت.

برای آنکه مشارکت کنشگران سیاسی انتظار دستیابی به یک اجماع سیاسی را افزایش دهد، ابتدا باید با تغییر در رویکردهای راهبردی، نگرش‌های گذشته را با روش‌های تازه و ساختارهای سازمانی سنتی را با مدل‌های کارآمد جابجا کرد. کار ما دیگر تنها با شستن چشم‌ها ممکن نخواهد شد، مغزها را باید تطهیر کرد و قطار سیاست که کماکان خالی می‌رود، باید نجاست زدایی شود.

(ادامه دارد)



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy