ما وارد قرن جدیدی شدهایم، قرنی که بسیاری از ایرانیها با وجود شرایط دشوار در ایران به تغییر و بهبود در زندگیشان هنوز امیدوارند. قرنی که با وجود این امید بسیاری از ایرانیها از دلایل فرهنگی و اجتماعی که سبب این دشواریها در زندگیشان شده آگاهی ندارند. یکی از این دلایل دشواریهای زندگی هموطنانمان نحوه رفتارشان با کودکان در کشورمان است. متاسفانه این رفتار که همانا بهرهکشی جنسی و روحی از کودکان تحت عنوان کودکهمسری است تبدیل به سنت شده و مردم به این جنایت عادت کردهاند. نه تنها این رفتار زشت و جرم بدیهی بلکه انتظاری که مردم با وجود داشتن چنین رفتاری از زندگی و آیندهشان دارند تعجبآور است.
داشتن رابطه جنسی با کودکان در کشورهای پیشرفته جرم تلقی میشود و پیگرد قانونی دارد، اما متاسفانه در ایران این جنایت نه تنها جرم نیست بلکه به دلیل جهل و خودخواهی برخی از مردم تبدیل به عادتی پذیرفته شده است. دردهای جسمی و روحی کودکانی که طی قرنها در کشورمان متحمل این جنایت شدهاند به مرگ در اثر بیماری و یا خودکشی بسیاری از آنها انجامیده است. نه تنها این نوع جنایت با پرهیز هموطنانمان از این رفتار زشت مورد بازبینی و توسعه توبه واقعی در جامعه قرار نگرفته بلکه هر سال به تعداد این بهرهکشیهای جنسی و روحی افزوده شده است. مردم ایران که انتظار زندگی خوب و پر برکت دارند هرگز درباره گناهانشان که همانا یکی از بدترین و شنیعترینشان همین بهرهکشی جنسی و روحی از کودکان است به درستی فکر نکردهاند و چون از این نوع جنایت توبه نکردهاند، نسل به نسل و سال به سال بیشتر در ورطه جنایت فرورفتهاند.
با بررسی منطقی و عقلانی تجاوزهای جنسی به کودکان در ایران به این نتیجه میرسیم که واقعبینی دیگر جایی در زندگی مردم ما ندارد چون علاوه بر تکرار و گسترش این جنایت در حق کودکان همچنان انتظار زندگی پربار و پربرکت را دارند، انتظاری که تا زمانی که به گناهانشان و از جمله این جنایتها که در حق کودکان کردهاند فکر نکنند و به راستی از این جرمهای شنیع توبه نکنند و روش زندگیشان را تغییر ندهند نمیتواند به ثمر برسد و مسلما زندگی خوب و پربار نصیب مردمی که به کودکانشان تجاوز جنسی میکنند نخواهد شد.
این یک اصل در زندگی است که سطح زندگی هر فرد متناسب با طرز فکر و فرهنگ او میباشد. همچنین سطح زندگی یک جامعه متناسب با طرز فکر و فرهنگ مردم آن جامعه است. نمیتوان انتظار داشت که مردم یک کشور در حق کودکانشان یا جنایت کنند یا جنایتهای هموطنانشان را کتمان کنند یا نسبت به آنها بیتفاوت بگذرند و انتظار داشته باشند که سطح زندگیشان مثل سطح زندگی مردم کشورهای پیشرفته شود که بهرهکشی جنسی و روحی از کودکان را جرم تلقی کردهاند و پیگرد قانونی برایش درنظر گرفتهاند.
اگر تجاوزهای جنسی به بهانه ازدواج با کودکان در ایران تقبیح شود و مردم از این جنایت دوری کنند مسلما از تعداد قتلهای ناموسی در ایران کاسته خواهد شد. کودکانی که به دلیل فقر والدینشان به ازدواج با مردان درمیآیند با تغییر رویکرد جامعه خواهند توانست با تلاش والدینشان برای کارکردن و تامین کردن معاش خانوادههایشان، در مدرسه و دانشگاه تحصیل کنند، کار مناسب پیدا کنند و در زمان مناسب با فرد مورد علاقهشان ازدواج کنند. ضروری است که قانونگذارانی که به احترام گذاشتن به حقوق بشر و اجرای آن معتقدند قوانین مربوط به جرمانگاری و پیگرد قانونی در صورت ازدواج مردان با کودکان را به تصویت برسانند و مردم ایران را ملزم به رعایت زندگی درست و اخلاقی کنند.
وقتی جهل و خودخواهی در جامعه گسترش پیدا میکند نتیجه تلخ آن دوری مردم از واقعیتهای عقلانی است. نمیتوان در این دنیا برای کودکان جهنم ساخت و انتظار بهشت را در یک دنیای دیگر داشت. تصور کردن بهشت دنیای دیگر و خود شایستهانگاری علیرغم جهنمی که مردم ما در ایران برای کودکان ساختهاند تاسفآور و دردناک است. ما باید سعی کنیم همین دنیایی که در آن زندگی میکنیم را برای کودکان مناسب و دلپذیر کنیم، نه این که در حق آنها ظلم کنیم و به فکر بهشت برای خودمان و در جایی دیگر باشیم و یا با فریفتن دیگران با ضایع کردن حقوق کودکان، آن را به آنها وعده بدهیم. ما باید حس انسانیت و مسئولیتپذیری را در هموطنانمان ایجاد و تقویت کنیم و برای جلوگیری از ادامه این فاجعه در ایران تلاش کنیم. اولین مرحله برای تغییر این روند در ایران دوری کردن از جهل و پذیرفتن حس مسئولیت است. کسانی که با جرمانگاری کودکهمسری و قانونی کردن پیگرد قضایی مجرمان تجاوز جنسی به کودکان در ایران مخالفت کردهاند از بهرهکشی جنسی و روحی کودکان استفاده بردهاند. برای این افراد از جهل درآمدن خودشان و کسانی که همانند آنها به کودکان به بهانههای گونان تجاوز جنسی کردهاند نه تنها خوشایند نیست بلکه مانع از ادامه جنایتهایی است که در حق کودکان سرزمینمان انجام دادهاند. به این دلیل آنها راضی به تغییر زندگی خودشان و اطرافیانشان نیستند.
مردم ما باید به این نتیجه منطقی برسند که رعایت حقوق کودکان مهمترین و ضروریترین موردی است که نحوه زندگیشان و نتایج آن را دگرگون خواهد کرد و ضروری است که هر چه زودتر توسط حقوقدانان به طور عملی به آن رسیدگی شود.
پژواک حقیقت فردا از دل تغییرات امروز، امیر امیری
هزار اسم دارد این شاعر! مسعود نقره کار