نبرد و مبارزه همه جانبهای که علیه رژیم اسلامی در جریان است امر سرنگونی و براندازی را در فضای عمومی به گفتمانی مسلط تبدیل کرده است. همگانی شدن اندیشه براندازی تنها رژیم منفور اسلامی را دچار تناقض گویی و دستپاچگی نکرده است؛ شعبه فرومایهتر ارتجاع سرخ و سیاه را بیشتر سراسیمه و تندگو تر کرده است و میرود تا مرزهای فرومایگیاش ثبت جهانی گردد.
هماهنگ شدن بسیاری از عوامل داخلی و تغییرات در تعاملات بینالمللی باید ما را بیشتر به اهمیت موضوع در این لحظات سرنوشت ساز ملی حساس کرده باشد که هرگونه خودمحوری و تمرکز بیش از اندازه بر سلیقههای سیاسی میتواند آهنگ براندازی را کندتر و هرگونه همگرایی و تمرکز بر اهداف و وظایف ملی شیب سرنگونی و براندازی را تندتر میکند. ملت ایران راه دراز و دشواری را پشت سر نهاده و خونها و جانهای بسیاری در این مسیر طولانی داده است تا ابتدا از دوگانه «اصلاح طلب ـ اصولگرا» و در امتداد آن از بازی «بد و بدتر» عبور کند و به تقسیمبندی درست سیاسی اردوگاهها، یعنی باورمندان به براندازی رژیم نکبت اسلامی در برابر مدافعان وضع موجود برسد که نباید گذاشت در جدلهای کودکانه آسیبی بدان وارد آید. پیکار برای سرنگونی رژیم دزدسالار اسلامی و بازیابی هویت تاریخی و ملی، ناگزیر و یک ضرورت سیاسی است، ولی به همان اندازه باید نگران نگرشهای بازدارنده و افکار انحرافی بود.
در حالی که اعتراضات مردمی در کف خیابانهای کشور در جریان است و رژیم ستمگر اسلامی در محاصرهای از چالشها و بحرانها قرار گرفته و نشانههای از هم پاشیدگیاش به تنگی فضای تنفسیاش در درون و به محدودیت میدان مانور سیاسیاش در برون، منجر گشته است، با این حال، هر بار و با آغاز اعتراضات مردمی مجبور است که برای ایجاد شکاف در اراده مردمی با به خدمت گرفتن توجیه گران وضع موجود و مداحان بال دیگر انقلاب شوم اسلامی، یعنی ارتجاع سرخ، با انتشار گسترده اطلاعات تحریف شده افکار عمومی را آشفته و خیزش مردمی را با بحثهای تفرقه افکنانه به بیراهه بکشاند.
اکنون کسانی از اردوگاه بی شوکت نسل پنجاه و هفت با خرده گرفتن و کینه توزی فطری از شعار محوری «رضا شاه، روحت شاد»، نه تنها کمبودهای نظری و سستی دلایل خود را نمایان میسازند، بلکه بار دیگر پیوندهای تاریخی و ایران بر بادده ارتجاع سرخ و سیاه را در ویترین سفاهت در معرض دید همگان قرار دادهاند. آنها مانند همیشه با عبور از واقعبینی و درنوردیدن مرزهای ضد ملی و رسیدن به منطقه خیالبافی در حال در جا زدن و خوش خدمتی به سفاک ترین حکومت تاریخ ایران هستند. مبارکشان باد!
اعتراضات سیاسی همیشه پیرامون چند شعار کلیدی و مورد پذیرش همگانی که در برابر و نفی ایدئولوژی حکومت مستقر است در سپهر سیاسی متولد، متشکل و تداوم مییابند. این شعارها صرفنظر از اینکه شیوههای مبارزه و ماهیت هدفها را مشخص و ترسیم میکند، بیشتر عامل همبستگی و بسیج مردم میباشد. بی جهت رژیم دغلکار اسلامی خود را به هر دری نمیزند تا این شعار را مانند جن و بسم الله به تصویر بکشد. غرض ورزان آزادند قرائتهای انحرافی و کینه توزانه خود را از این شعار داشته باشند، ولی به جایی نخواهند رسید، هر چند که این دست و پا زدنها، پنداربافان برون مرزی را چند گاهی به عالم هپروت رهنمود میکند تا با نشئگی ذهنی خویش خوش باشند.
همزمان اتاق فکر رژیم شیاد برای کنترل اعتراضات مردمی و کم رنگ نشان دادن سویه ساختار شکنانه مبارزات مردم در تلاش است با تقلیل قیام مردم به «شورش گرسنگان»، با کمک ورشکستگان سیاسی برونمرزی، از بار براندازانه اعتراضات بکاهد و آن را در جهت مطلوب کانالیزه کند.
یادآوری نمونههای تاریخی از «شورش گرسنگان» در دیگر کشورها، آن هم بدون در نظر گرفتن انگیزهها، شعارها و ابعاد آن رویدادها، ره به جایی نمیبرد و تنها یک شبیه سازی دروغین و بی محتواست و بیشتر رد پای بازوی مشورتی اتاقهای فکر رژیم اسلامی را آشکار میکند. اعتراضات آبان ماه ۹۸ هم ابتدا «اعتراض به مشکلات معیشتی» نامیده میشد. لابد اعتراض کارتون خوابها را باید «شورش برای تخت خواب» نامید؟
درک کردن و رسیدن به واقعیت، بخشی از دانش تدبیر و مدیریت برای شناخت جهان پیرامون خود و ابهام زدایی است. شناخت واقعیت، نگاه ژرفتری میطلبد؛ نگاهی که ما را از خیال پردازی و رویاسازی دور میکند و پروژهها و اندیشهها را به سمتی هدایت میکند که نتیجه آن کاربردیتر و قابل دیدهشدن باشد.
اینجاست که ما وارد مقوله شناخت اولویتها میشویم و باید از تجربیات کسب کرده در این چهار دهه استفاده کنیم و بدانیم که رژیم آخوند ـ پاسدار ـ ماله کش استاد گمراه سازی و جهتدهی به بحثهای انحرافی است. شناخت اولویت به معنی بیرون آمدن از روزمرگی سیاسی و درگیر نشدن با بحثهای تکراری و خستهکننده و بی حاصل است که ما را از واقعیتهای اصلی دور و درون دایره بسته اولویتهای حاشیهای زندانی خواهد کرد.
اعتراضات کنونی که از دی ماه ۹۶ آعاز و سپس در آبان ماه ۹۸ در قامت یک جنبش ملی تجلی یافت، نه تنها برای تغییر وضع موجود میجنگد و خون میدهد، بلکه هدفش دفع تنشهای همه جانبه ملی و پایان دادن به بحرانهای ساختاری در جامعه با نابودی ارزشهای پست مستقر و حذف نظام فاسد و ضد ملی جمهوری اسلامی در قالب مجموعهای از آرمانهای هماهنگ و بازنمایی هویت ملی با پیوستگی شعارها، از طریق یک انقلاب ملی ـ سیاسی است.
در این شرایط حساس باید هوشیار بود و بدانیم که براندازی از اولویت بالاتری نسبت به نوع نظام آینده ایران دارد. شگرد و هدف دستگاهای امنیتی رژیم نکبت، ایجاد اختلاف و گسترش تفرقه میان گرایشهای گوناگون سیاسی از طریق درستکاری در مفاهیم سیاسی و در برابر هم قرار دادن سامانههای سیاسی بوده است. سیاست موذیانه حکومت فاسد در همه این سالها جلوگیری از همگرایی مخالفان با یکدیگر به شیوههای گوناگون و به هر وسیله ممکن بوده است؛ گاه با خرید و به خدمت گرفتن برخی از عناصر سست اراده و ناتوان با پرواز «پرستوها» بر آشیانه آنها، و گاه با نفوذ برخی از عوامل خودی به درون نیروهای مخالف به عنوان کارشناس و تحلیل گر.
هویت امروز ما نه با گرایشهای سیاسی مان که با براندازی تعریف میشود. دامن زدن به بحثهای بی پایان سیاسی که پس از سرنگونی رژیم سفاک و از طریق صندوق رأی مشخص خواهد شد، نباید به بحثهای روزانه سیاسی ما تبدیل شود. تقلیل دادن اولویت ملی به اولویت حزبی ما را به ناکجاآباد چهل و سه ساله خواهد برد.
پیوند زدن یک شعار کلیدی، که گرانیگاه مردم و سپر حفاظتی هسته مرکزی مبارزه در به چالش کشیدن رژیم رو به اتمام است، به انواع مزخرفات و جفنگیات، از جدیدترین محصولات اتاقهای فکر رژیم اسلامی برای منحرف کردن افکار عمومی از اصل براندازی است.
این تله گذاری و دام اندازی دست پخت دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی است، و این زمین، زمین بازی آنهاست که در آن بسیار با مهارت هستند. وارد این بازیها نباید شد. آنها در تلاش هستند که در اردوگاه براندازان شکاف اندازند و هدف اصلی را به قلمرو فرعیات بکشانند. این اجازه را نباید به آنها داد.
شعار محوری «رضا شاه، روحت شاد» نه تنها مبدأ و مبانی سیاسی در مبارزه با وطن فروشان را هماهنگ و استوار میسازد، بلکه هم وحدت نظری را میان مردم با نگاههای متفاوت سیاسی ایجاد میکند و هم مقصد و جهت مبارزه با غارتگران فاسد و ویرانگران ایران را به نمایش میگذارد.
اگر امکانات رسانهای از براندازان دریغ میشود باکی نیست، ما تدبیر مدنی و درایت سیاسی را در اختیار داریم و به پیش خواهیم راند. اولویتها را بشناسیم؛ اولویت امروز ما فقط و فقط براندازی است و نه هیچ چیز دیگر!
شهربندی و خدابندی، اکبر کرمی