عرفان قانعی فرد [تویتر: @EQfard]
درست، ۳۳ سال پس از روز دفن لاشه منفورترین مُلای وحشی جهان [خمینی] در قبر؛ محبوب ترین چهره اُپوزیسیون متمدن با مردمان ایران، سخن میگوید. سخن نوه رضاشاه کبیر، در این موسم عسرت و سیه روزی روزگار وانفسا، مرهم ساده دل هاست و شاید، برانگیزنده شوق برای دفن کردن اُختاپوس جمهوری اسلامی مُلایان و نیز به ایران اندیشیدن!
شاهزاده رضاپهلوی: سخن از بیت فساد گفت، آن هم با روضه خوان های بی کفایت و ماشین سرکوب رژیم.. و با ادبیات قاطع گفت: این رژیم درمانده، رفتنی است!
و به درستی گفت که در مقابل فرقه تبهکار، ما ایرانیان، یار و یاوری نداریم! با این سخنان، شاهزاده به برخی قمپوزیسیون - نوع متوهم و فاسد اپوزیسیون که یا با توهم مدعی رهبری اند یا در تاریکی اتاق های امنیت خانه ، مامور بی اعتبار جریانی اند!- پیام تلویحی داد: "بروید سراغ یک شغل آبرومندانه و مانع و مزاحم تصمیم نسل جوان نباشید!". درباره دشمنان پهلوی، باید به نسل جوان گفت:" فریبت می دهد ، بر آسمان این سُرخی بعد از سحرگه، نیست! "
انعکاس سخنان گسترده شاهزاده؛ برخی را آشفته و پریشان و گروهی از برخی دلقکان بی ریشه را هم به اهانت واداشت. در دوران قبل از زمستان بی بهار 1357، مُد روز فحاشی به شاه بود و یا بگویند"جاروکش توئیم خمینی...خمینی عزیزم بگو که خون بریزم!" و قبیله شرکت کنندگان در جنایت و مکافات خلق گروه های تروریستی، یا به فرمان خمینی، ایرانی کشتند یا به دستور اجنبی.
عصاره سخن شاهزاده، توجه به آینده ایران بود و رهایی از شر استبداد دینی. شاهزاده در این برهوت عرصه سیاسی ایران معاصر، سرمایه اجتماعی امروز ماست. ادعایی هم ندارد. در عین حال که مشهورترین و پرنفوذترین ومحبوب ترین چهره سیاسی 4 دهه اخیر ماست. نه دستش به خون کسی آلوده است و نه به تحقیر کسی پرداخته و نه در اوهامش، بجای مردم تصمیم گرفته. به همین سادگی دغدغه اش - اهمیت توجه به ایران- را در مقابل مردم اش با احترام بازگفت! به قول فردوسی ما به یک مگر دلخوشیم. "وز آن پس فرستیم یک یک پیام / مگر شهریاران بیابند کام " ما مردم ایران هم به همان مگر دل خوشیم!
در خیابان های شهر و روستاهای ایران، تنها کسی است که مردم می شناسند، نام اش را می برند و این نکته، هراس استبداد دینی دستگاه خلافت اسلامی و نیز کهنه تروریست ها و یا تجزیه طلب های قومی را برانگیخته است. همان هایی که همسو با استبداد دینی، مزاحم نهادینه شدن دمکراسی در ایران امروز ما هستند!
یک خودعلامه پندار در تلویزیونی گفت که "شاهزاده، آزادیخواه نیست"... باید گفت: وقتی میخواستند شاهزاده_ را بدزدند و به بعث عراق تحویل دهند؛ اسمش وطن دوستی بود؟ بانک زنی و ترور کور مبارزه بود؟ در اوهام بودن و مملکت را به آشوب کشیدن؛ آزادیخواهی بود؟... اما کو گوش شنوا!؟
شاهزاده ، بابت چه باید عذرخواهی کند زیرا ساواک زیر نظر پدر فقید او، جان مردم ایران را از وحشی های تروریست نجات داده؟ درافشانی و عقده گشایی یک کهنه تروریست پیرو مبارزه قهرآمیز که با شروع مبارزه مسلحانه شان با حمایت شوروی؛ به قول خودشان "رژیم شاه را سرنگون کردیم" چه اعتباری برای نسل جوان دارد؟ تروریست ها شده اند آزادیخواه!؟ یا فلان تجزیه طلب در اوهامش، احترام به شاهزده، جرم است ما نوکری صدام حسین و اجنبی، مبارزه است؟ برخی از شرکت کنندگان بلوای۵۷ بعنوان پتک سیاسی علیه نظام شاهنشاهی دروغ می بافند!
نشسته اند دور هم و برای شاهزاده بی ادعا، تعیین تکلیف می کنند که چرا شاهزاده جمهوری خواه و رئیس جمهور نمی شود و شاهنشاهی را تعطیل نمی کند؟
روز بعد، خامنه ای از لانه اش بیرون آمد تا مشعشعات فکری اش را به امت اسلام نشان دهد. این عنکبوت مقدس بیت فاسد بر قبر خمینی - روضه خوان جلاد و خالق فرقه تبهکار- دهان گشود. البته،صحبت حاکم نادان بیهوده سخن یاوه دهان، اعتبار و ارزشی ندارد! به قول فردوسی بزرگ: زبان پر ز یاوه، روان پرگناه ، همه خام و همه سُست
۳۳سال پیش، خمینی در ۱۳خرداد ۱۳۶۸ مُرد. از آن روز، خامنهای بر صندلی قدرت چنگ زده و با تقدس عنکبوتی و جعلی، قصد کناره گیری هم ندارد. خودش را مقدس می داند! تقدس و مشروعیت و صلاحیت وی در کجاست؟ تاالان، در دوران پر محنت و نکبت و شوم او، که ۴سال از دوران فتحعلی شاه قاجار کمتر است، کسی در ایران جز حلقه فرقه تبهکار، خیر و خوشی ندید!
این هیتلر زمانه ما، مانند دیگر دیکتاتورهای جهان، بر قبر جبار قبلی، یاوه گفت. «گرایش امروز مردم به انقلاب و دین از روز اول انقلاب یقیناً بیشتر است» قطعا، اگر دین چیز خوبی می بود، خامنهای و خمینی از آن تعریف نمیکردند! جامعه را خرافی و مذهبی گیر آورده اند تا دکان داری دین شان، برقرار باشد. یک فایده یا سود حضور مُلای شیعه دُکاندار دین در سیاست و امور کشور نداشته اند. فایده خرافات و موهومات و امام زمان جعلی و حکومت الله بر زمین، شد امروزه ایران!
فیلسوف آلمانی هاناآرنت می گوید:" نظامهای توتالیتر در طول حیات خود 3 فاز دارند. فاز1 اکثریت مردم سرمست از ایدئولوژی و به دنبال رهبران خود،انگار بهشت گمشده را یافتهاند. ایدئولوژی را دربست میپذیرند و خواهان کوچکترین تغییری در آن نیستند. فاز2 واقعیات چهره خود را نشان داده و هیچکدام از وعدههای فریبنده رهبران تحقق نیافته. مردم از نظام دلزده و مایوس میشوند.اما گروهی به فکر اصلاحات میافتند ولی به دلایل متعدد از جمله عدم توان در تغییر اصول ایدئولوژی، اصلاحات راه به جایی نمیبرد. فاز3، پایان نظامهای توتالیتر. و سعی متولیان تمامیت خواه در استفاده از خشونت عریان" امروزه ایران، فاز سوم است!
یک بار در تابستان ۱۳۸۷ در منزل شاهزاده، گفتگو کردیم که چنین گفت:
"ایران ما نیازمند دوران گذار به دمُکراسی است و ضروریترین کار هم همین کمک به جامعه آسیب دیده و زجردیده ایران است که قدم بقدم به دمکراسی و آزادی نزدیک بشود. بزبان روشن بایدگفت که رهایی از استبداد،تصمیم ایرانیان است. وقتی اساس و مبنای حرکت؛ دمکراسی خواهی و احترام به حقوق بشر باشد؛خیلی راحت تر می شود به تفاهم و آشتی ملی رسید. بدون هیچ ابهامی باید به مردم جامعه حق انتخاب را داد. به مردم باید گفت بکدام سمت حرکت می کنیم"
این سخنان در مقابل با تحجر فکری خامنه ای و عفونت تفکر مُلا، مزاحم اصلی مسیر دمکراسی ایران، چه معنایی دارد؟ امروز هراس اش از فروپاشی و براندازی ولایت فقیه و مرگ سفیه وقیح علنی بود. تمام دغدغه او در یاوه سرایی اش، آن بود که نسل جوان، تاریخ معاصر را نخواند! یک نفر از این ها، تاریخ پر از جعل و دروغ مُلاهای شیعه از کُلینی تا خمینی را خوانده؟ یکنفر از این خلایق سینه زن، لحظه ای در این اندیشه بوده اند که فایده حداقل ۵۲۰ سال اخیر سینه زنی و روضه خوانی و قمه کشی چه بوده؟ هیچ!
ایرانیان میدانند وضع کنونی ایران تباه و تاراج شده، ثمره دشمنان پهلویها و ۵۷ی ها است. و مُلا هرزه زبان و بی وطن، شهامت رفراندوم ندارد. شعارهای جامعه نسل جوان در طرفداری از پهلوی، توجه شان به آینده و نقشه راه دوباره ساختن وطن - بی حضور مُلا و ۵۷ی ها- است. نسل جوان در پی، بازسازی وطن و توجه به تمدن و تاریخ و فرهنگ و فرهنگ ایران و ایرانی است نه غزه، لبنان، فلسطین، تروریسم اسلامی و توحش شیعه گری در منطقه! نسل جوان تظاهرکننده می داند پهلویها با جهان متمدن بینالملل رابطه داشتند نه با هلال شیعی و حوثی و جهاد اسلامی و حزب الله و القاعده و حماس و... نسل جوان امروز مانند مُلا و تروریست های اسلامی و مارکسیستی ۵۷ی، توهم و مالیخولیا و کینه شتری نسبت به شاه و پهلوی ندارند. جوان ایرانی شعار دهنده در طرفداری پهلوی، به دنبال شوروی، لیبی، عراق، آلبانی، کوبا، لبنان، یمن و ...نیست. بلکه دنبال فرهنگ و انديشه ایرانی هستند. نسل جوان باشعور و آگاه به تاریخ است و میداند مُلای شیعه عامل بدبختی و فقر ایران بوده. هیچ سود و منفعتی برای ایران و ایرانی نداشته.
سال ۱۳۵۷، خودکشی دسته جمعی جامعه ای ناآگاه از تاریخ ایران و پیشینه تروریسم دستگاه اختاپوس مذهبی مُلای شیعه بود. سالهای محنت و نکبت است. مُشتی شیرین عقل هم امروزه، به جای مبارزه با مُلا شیعه، بجان هویت ملی و زبان ایرانی افتاده اند! این روزها هم رژیم ملایان،سرچشمه فساد و ناامنی و ضد صُلح منطقه است. رژیم ملای شیعه، تشنه قدرت و تسلط و نفوذ است و ابزارش تروریسم با سپاه قدس و حتی سلاح هسته ای. با معماری روسیه، تهدید رژیم فعلی ایران، افزونتر میشود.اما بایدن تمایل به تعامل با مُلا دارد! از مُلا در طی تاریخ، جز بدبختی و سیاهی و شکست، چیزی به ایران و ایرانی نرسیده. باید جنازه اختاپوس مذهبی شیعه، اول دفن شود و رفت دنبال فهم درست، آموختن و فرهنگ...شکستن سانسور و بایکوت و شناخت دروغ های بزرگ! قهرمان های پُفکی!
در پاسخ به خامنه ای باید گفت: استبداد نعلین و عمامه ، ایران را به نابودی و قهقرا کشانده! و تنها مقدمه نجات از این منجلاب و گرداب هائل؛ فهم درست از ۵۲۰ سال اخیر ایران است. بعد شکست دستگاه تبلیغاتی و مافیای رسانه ای مُلاها در داخل و خارج از کشور [با اسما روزنامه نگار بازجو، پرونده ساز و متوهم و بایکوت چی] و روز ۱۲ بهمن، یکی دیگر از روزهای شوم در تاریخ ایران است! روز حمله دستگاه اختاپوس مذهبی مُلایان شیعه به قدرت و ثروت ایران.
در برهه ای شوم از تاریخ ایران، زندگی می کنیم... زنگوله خرافات و موهومات بر گردن بسیاری آویزان است! نسل جوان به دنبال پرسشگری و عدم خودفریبی است. تبلیغات شوم نسل ۱۳۵۷ هم ره به جایی نمی برد. شرکت کنندگان در بلوای۵۷، منحط الفکر اند و چیزی و اندیشه ای برای نسل جوان ندارند!
و تاریخ در نهایت با پهلوی با مهربانی رفتار خواهد کرد و درباره خمینی و خامنه ای خواهد نوشت که : دو آیت الله العظمی تقلبی؛بدتر از استالین، پلپوت، پینوشه، قذافی، هیتلر، صدام ؛ دو مُلا شیعه کوته بین، خودخواه، عوامفریب با قداست ساختگی و مسخره؛ دو آیت الله جعلی ضد انسان و جنایتکار ؛ دو سفیه وقیح یا فقیه دروغین خودبزرگ بین، بی شرم؛ دارای عقده حقارت؛ لجوج؛ کینه ای ؛ شیفته خون
"اسکپتیک" و "تتلو"، دو روی یک سّکه، مشتاق