آقای رضا پهلوی در پیام تازه و پرسشوپاسخ پس از آن، یکبار دیگر تاکید داشتند که او رهبر نیست و میتواند تنها نقش همآهنگ کننده داشته باشد. دیگر بر کسی پوشیده نیست که ایشان نه تنها نمیخواهد از سوی هوادارانش به چشم پادشاه به او نگریسته شود که بنا بر آنچه ماه مارس سال گذشته بیان داشت و پادشاهیخواهانِ سنتی را برافروخت، ایشان خود سیستم جمهوری را بر پادشاهی ترجیح میدهد زیرا نمیخواهد در یک چهارچوب بسته و ویژه و یا بهتر در یک قفس و به دور از مردم زندگی کند. سند این نکته مهم سخنانِ سالگذشته ایشان را خوانندگان میتوانند خود در لینک زیر گوش کنند:
https://www.youtube.com/watch?v=ea543qQvI90
آیا پادشاهیخواهان بر این سخنان و رد پادشاهی از سوی ایشان باید برآشفته شوند و یا میباید او را به سبب این تابو شکنی و رد قدرت تحسین کنند؟
آیا دیگرانی نیز که پادشاهیخواه نبوده ولی بر این دیدگاه هستند که ایشان به سبب هواخواهان پُرشمارتری که در ایران و بیرون از ایران دارد، میباید آستینها را بالا زده و در نقش رهبر نمایان شود باید از پیام تازه ایشان برآشفته شوند که او نمیخواهد رهبر باشد؟ درونمایه سخن ایشان در پیام تازه این است که او تنها می تواند نقش همآهنککننده داشته باشد و رهبری مبارزه مردم در راه آزادی میباید گروهی باشد نه فردی و این روند مبارزه است که رهبر یا رهبران خود را خواهد یافت؟
هرکس توانایی خویش را بهتر از دیگران تمیز میدهد. از دید من این حقیقتگویی آقایِ رضا پهلوی در ارزیابی از توانِ خود رفتار بسیار درستی است و بهتر از بلوفزدن، خودنمایی و توانِ خود را بیش از آنچه که هست نشان دادن است.
***
نگارنده به عنوان یک جمهوریخواه از هر کس چه جمهوریخواه. چه مشروطهخواه (که به سبب نبود آمار، گمانهزنیها نشان میدهد که دونیرو با بیشترین هواخواهان چه در درون و چه در بیرون از ایران هستند) و چه دیگری که در راه سود ملی و مردمی ایران، در راه رهایی از فرمانروایی حکومتِ مافیایِ اسلامی و در راه آزادی و دمکراسی در ایران گامی بردارد، پشتیبانی کرده و خواهد کرد.
بنابر همین پایه، پیام تازه آقای رضا پهلوی را درست در همین راستا و در برگیرنده نکتههای درست، مثبت و گامی به پیش در کوششهایِ ایشان ارزیابی نموده و از آن پشتیبانی مینماید. پیام اینبار ایشان بسیار پُخته تر، با برنامهای روشنتر و هدفمندتر از گذشته بود و بر نکتههای مهمی انگشت نهاده بود.
فرقه و گروه گرایی سد راه همآهنگی و برنامهریزی
نمیشود با خودخواهی و فرقه گرایی چشم بر واقعیت خطرناک امروز ایران بست. کار ما از گروهگرایی گذشته است. مسئله مرگوزندگی است و کار به جایی رسیده که مردم برایِ تهیه نان و پنیر روزانه خود نیز گرفتاری دارند. آقای رضا پهلوی، چه بپذیریم و چه نپذیریم، در روند تاریخی امروز ایران دارای بیشترین هوادار هستند و میتوانند نقشی کلیدی برای گردآوری و همآهنگکنندگی کوشندگان برای عبور از وضع کنونی ایران را داشته باشند. دیگران اگر گزینه یا گزینههای بهتری دارند که بتواند با یتوانند حتا در اندازههایی کوچکتر مورد پشتیبانی ایرانیان قراربگیرند، او یا آنها را معرفی کنند.
آنچه در پیام تازه ایشان برجسته بود
همآن گونه که پیشتر آمد، در پیام و در پرسش و پاسخها، ایشان به درستی از نقش خود بهعنوان همآهنگ کننده یاد کرد و نه رهبر. ولی آن نکتههای مهم:
یک. تاکید بر اینکه ما ملت تنها هستیم و باید روی پای خود ایستاده و چشم به بیگانگان ندوزیم زیرا آنها در اندیشه سود خود هستند و بر آنها نیز ایرادی نیست؛
دو. تاکید بر نکته مهم سازماندهی و برنامهریزی و اینکه ما از بیرون نمیتوانیم برایِ مردمانی که درگیر انبوه گرفتاریها، در میدان نبرد و به بیانی دیگر در آتش هستند، برنامه ریزی کنیم چون آنان هستند که به وضع و رمز و راز کار در این سیستم سرکوب آشنا هستند نه ما که در بیرون از ایران هستیم.
سه. هشدار بسیار درست و مهم به نیروهایِ سرکوبگر که فردا کسی از شما نخواهد پذیرفت " مأمور بودیم و معذور" و تا دیر نشده از حکومتی که دشمن مردم ایران است، میباید جدا شده و به مردم به پیوندند.
چهار. پیام به نیروهای مسلح و وظیفه ملیای که بر دوش دارند. از آنان به درستی خواسته شد که در افشای برنامههای سرکوب به شکلی که برای آنان شدنی است بکوشند و مردم را به هرشیوه که میتوانند یاری دهند.
پنج. تاکید بسیار بسیار مهم بر آمادگی کوشندگان، کارشناسان و جوانان خردمند در ایران برای پیشگیری از بروز هرجومرج و آشفتگی در روزهای سرنگونی این حکومت که در اهمیت آن هرچه بگوییم و بنویسیم کم گفتهایم. باید چشم امیدی به نظامیان میهن دوست داشت که خود را آماده سازند تا بههنگام به یاری مردم آمده و از برنامههایِ آتشافروزی حکومتِ در حالِ فروپاشی جلوگیری کنند.
شش. نام بردن از همه قومهایِ ایرانی و خواست همبستگی و پیوند آنان برای رهایی و مبارزه بزرگی که در پیش است که این نیز از اهمیت این شعار "یک ایران و یک ملت با هر ریشه، قوم و باوری" پبروی میکرد.
باید افزود که امید است این پیام که شنونده فراوانی هم در درون و هم در بیرون از ایران داشته است، دلگرمیای در میان شمار زیادی ایجاد کرده و امید به یک پیوند، همکاری و سازماندهی سنجیده را در دلها بارور نموده باشد.
***
گام نخست کوشش برای رهایی از حکومت سرکوبگر وبیخرد اسلامی است ولی این بدان معنا نیست که ما آینده را به آینده واگذار کنیم. دوران گذار یا عبور از این حکومت، شاید یکی از مهمترین گرهگاههای آینده ایران باشد زیرا ما با حکومتی روبرو هستیم که در بیقانونی و کاربُرد آتشافروزی و خشونت شهره است و در راه پایداری قدرت خود آینده ایران و ملت ایران برایش اندک اهمیتی ندارد. بنابراین تاکید بر برنامه ریزی سنجیده و سازماندهی درست از اهمیت زیادی برخوردار است.
نفتالی بنت و طالبان، طاهره بارئی