توضیح لازم:
نویسنده این مطلب، فردی ست از آحاد ملت. نه وابستگی به شاهزاده رضا پهلوی دارد و نه به هیچ گروه یا شخصیت دیگر.
او امروز شاهد صف بندی وابستگان پیدا و پنهان حکومتی ها در مقابل کسانی ست که شعار «رضا شاه روح ات شاد» می دهند و با این شعار خواستِ خود را که «رهبری فردی دلیر و با اراده، ضد دخالت دین در حکومت، خواهان پیشرفت و اعتلای مادی و معنوی کشور، خواهان یک پارچگی کشور، خواهان بر جای نشاندن افراد و دار و دسته های خواهان آشوب و از هم پاشیدگی کشور و مردم است نشان می دهند.
امروز نماینده ی رضا شاه، شاهزاده رضا پهلوی ست با اندیشه های کاملا لیبرال و آزادی خواهانه که در زمان رضا شاه به خاطر از هم پاشیدگی کشور در دوران قاجار و نیز ملوک الطوایفی و هر کی هر کی بودن مملکت امکان پرداختن به آن ها نبود. ترکیب خواسته های پیش روانه مادی ی رضا شاه با اندیشه های معنوی رضا پهلوی، می تواند کشور را از این وضعیت اسفناک نجات دهد.
نویسنده، تنها عقیده ی خود را می نویسد، و به دلیل عدم نظرخواهی از او، کاری به این که کسانی مثل شاهزاده یا دیگران چه می کنند و چه خواهند کرد ندارد.
نویسنده سعی می کند با واقع گرایی، بدون پرداختن به ایده آل های دست نیافتنی در باقی مانده ی زندگی اش، تنها به مسائلی بپردازد که ایران را به اعتقاد او از شرّ حکومت نکبت امروزی نجات می دهد.
این که همین خواسته ها و نظرهای ساده و بدون پیچ و خم او از طرف کسانی مانند شاهزاده رضا پهلوی یا دیگر موثران سیاسی مورد توجه قرار بگیرد یا نگیرد، ارتباطی به او ندارد، بلکه بستگی به کسانی دارد که نویسنده روی سخن اش با آن هاست.
*************
از قدیم گفته اند «مورچه چیست که کله پاچه اش چه باشد».
سه چهار سال پیش، تشکیلاتی با مدیریت آقای حسن شریعتمداری، به راه افتاد به نام «شورای مدیریت دوران گذار» که از همان لحظه ی تاسیس، عامل تفرقه و مساله سازی در میان مخالفان حکومت اسلامی شد.
افرادی که در این شورا حضور داشتند، با طرح مسائل اتنیکی که اصطلاح مودبانه و بچه گول زنک تجزیه ایران است و بعد از آن طرح پرچمی که ابتدا شیر و خورشید نداشت بعد شیر خورشید کم رنگی به آن اضافه شد و بعدا این شیر و خورشید پر رنگ شد، از همان ابتدای کار شان مشغول افزودن به مسائل مخالفان حکومت شدند و امروز هم، -همچنان که از ابتدا- خبر و اثری از این «شورا» در جامعه ایران نیست.
اولین سوال من از این شورا مثل همیشه سوال بسیار ساده و البته بدون جواب تعداد افراد گرد آمده حول این شوراست.
اگر اسم بردن در فضای امنیتی کنونی امکان پذیر نیست، بیان تعداد اعضا و هواداران هیچ مشکلی برای هیچ تشکیلاتی به وجود نخواهد آورد.
دومین سوال هم تاثیر سه چهار ساله ی فعالیت این شورا در میان مردم ایران است که آیا در کنار «رضا شاه روح ات شاد» شعار حمایت از این شورا گیرم تک و توک داده شده است یا خیر که پاسخ البته خیر است. حتی ما نشانی از اثرات فعالیت این شورا در خارج از کشور نمی بینیم.
حال، این شورای مساله ساز، که نزدیک شدن به آن می تواند آبروی سیاسی فرد یا تشکیلات نزدیک شونده به آن را به خطر بیندازد، از موضع بالا، اطلاعیه ای صادر کرده است که در آن آمده:
«حاضر است با حفظ استقلال سازمانی و نگاه برابر با شاهزاده رضا پهلوی همکاری کند...».
دست این شورا و گردانندگان آن البته درد نکند، ولی با در نظر گرفتن جثه و وزن سیاسی این شورا باید به گرداننده ی آن گفت که حالا شما زیاد خودتان را خسته نکنید و «آمادگی مشروط» تان را وسط هزار گرفتاری واقعی که مردم و نیروهای جدی مخالف حکومت نکبت دارند مطرح نکنید که بیشتر شبیه به لطفی ست که در حق شاهزاده و مردم می کنید و البته نیازی به این همه لطف و مرحمت نیست.
من نمی دانم شاهزاده در قبال این آمادگی مشروط چه خواهند کرد و پاسخ شان چه خواهد بود و چه بسا بسیار از این اطلاعیه استقبال کنند که مساله ی من نیست فقط طبق تجربه، باید مراقب بود که با دخالت دادن چنین شوراها و دار و دسته هایی، کار همگرایی نیروهای مخالف حکومت به جای این که آسان شود، دشوارتر از پیش خواهد شد، و این ها که در واقع سهم خواه از نتایج آتی جنبش های مردمی هستند، تنها به این قصد جلو می آیند، چنان که مجاهدین خلق هم در سال ۸۸ به صورت مشروط از مهندس میر حسین موسوی حمایت کردند!
در شرایط حاضر، اگر شخصیت یا گروهی خواهان فعالیت موثر علیه حکومت اسلامی است، شرط و شروط را می تواند دستکم برای بعد از انجام یکی دو گفت و گوی رو در رو بگذارد و از همان ابتدا دست خود را در مقابل مردم رو نکنند....