معمولآ ظهور پدیدههای ناهنجار اجتماعی، پس از یک اوج تند ابتدا به سکون و سپس نزول تدریجی و نهایتآ آرام آرام به فراموشی سپرده میشود. اما اینک با تجربهای متفاوت روبروییم. وقتی تلاش پیگیر فردی بنام " تتلو" با هوادارانی نسبتآ محدود برای فعالیت در صحنه هنری داخل کشور نتیجه نداد، سر از ناکجا آباد کنونی درآورد که نه تنها به سکونی نرسید بلکه پس از سالها فحاشی روی صحنه و در فضای مجازی و اهانت مستقیم حتّی به طرفداران میلیونیاش، به اشتهاری مضاعف رسیده تا آنجا که موضوع ازدواجش و یا حضور او در کنسولگری ایران در استانبول، سر از اخبار روزرسانههای رسمی کشور در میآورد. چرا در حالیکه برگزاری کنسرتش در ارمنستان با واکنش شهروندانی مواجه میشود که معترض به جریحه دار شدن عفّت عمومی اجتماعشان است اما جوانان و نوجوانان ما در این روزگار وانفسا، با صرف هزینههای چند صد میلیونی به تماشای کنسرتش میشتابند؟ به باور موسیقی دانان، این فرد نه صدای قابل اعتنایی دارد و نه موسیقی گوشنوازی. ویژگی او تنها اشعاری آبکی است پر از کلمات رکیک و توهین آمیز که نسل عصیان زده و نا امید امروز را بخود جذب کرده است.
چند روز پیش صاحب این قلم به ظهور شخصیتی " اسکپتیک " نام اشاره کردم که بعلت پرهیز از اطاله کلام (که خارج از حوصله مخاطب امروز است) فرصت تحلیل بیشتر میسّر نشد. (*) هیچکس با ادعای ایشان مبنی بر نقد مذهب مشکلی ندارد و از قضا چنین مباحثی را مناسب به حال نسل سرخورده امروز میدانم. اما از تحسین کنندگان این فرد میپرسم که در هر محفل کلاب هاوسی که ایشان حضور دارد، در قبال ساعتها هتاکیهای رکیک، اهانت به مذاهب و اقوام مختلف کشور، توهین به قربانیان اعتراضات داخلی، به سخره گرفتن عصبّیت دیگران که درمانده از پاسخگویی و واکنشند و با قهقههای بشدت چندش آور روبرو میشوند، چه نقد به درد بخوری از مذهب میشوند که تازه و بدیع باشد؟ چگونه به بهانه عدم اعتقاد به حاکمیت اخلاق در روابط و محاورات انسانی، هر نوع رفتار شنیع و زشت و توهین آمیز را برای خود مجاز میداند اما بر زبان آوردن محل زندگی احتمالیاش از سوی دیگران را غیر اخلاقی تلقّی کرده و معترض میشود؟ واقعآ نمیبینند که وقتی این فرد نقاب بر چهره میگذارد و به اصطلاح مودب میشود و تنها از فحاشی پرهیز میکند (اما کماکان رفتارعریان و توهین آمیز خود را ادامه میدهد)، ابتدایی ترین مباحث جامعه شناسی و روانشناختی را بر زبان میاورد که دروس ابتدایی دانشکدههای علوم انسانی و الفبای کتب روانشناسی است؟
سخن کوتاه، بنظرمیرسد فصل مشترک " تتلو" و" اسکپتیک"، تنها عصیانگری کلامی و شکستن هنجارهای اجتماعی است که نسل سرخورده و گمگشته امروز را بخود جذب کرده که تاحدودی قابل درک است. اما اگر چنین کنشی با هدف انحراف اذهان و غفلت از آنچه بر ایران و مردمش میرود باشد، چه کسی پاسخگوست؟ اصلآ اگر " پورن کلامی" در عرصه مکالمات عمومی بدل به یک رویه عادی شود، فردا از اخلاق و ادب و متانت چه برجای خواهد ماند که تحویل نسلهای آینده شود؟ زنگهای خطر را بشنویم.
پـــــی نوشت:
(*) - "اسکپتیک" و" تتلو"، دو روی یک سکه. گویا نیوز، ۶ ژوئن ۲۰۲۲
رهبر مسیحا نفس، مهران رفیعی