کاش مطمئن بودم همه کنش گران سیاسی و مخاطبان ایرانی که فعالانه عرصه سیاست در ایران را دنبال میکنند یادداشت آقای رضا علیجانی (۱) را خواندهاند تا بدون فوت وقت بروم سر اصل مطلب. با این حال محبورم ابتدا نوشته تحسین برانگیز این چهره ملی-مذهبی را یادآوری کنم سپس نظرات خودم را بیان کنم.
رضا علیجانی روزنامهنگار، نویسنده، فعال سیاسی عضو شورای فعالان ملی مذهبی در یادداشتی که در سایت ندای آزادی وابسته به نهضت آزادی منتشر شده به رضا پهلوی توصیه کرده حزبی به نام «راه پهلوی» تاسیس کند و «همه طرفداران چه نظام مشروطه و چه کسانی که بنا به دلایل دیگری از ایشان حمایت میکنند را در این حزب گردآورد و در یک نظام جمهوری به رقابت با دیگر احزاب (و گاه در صورت لزوم به ائتلاف با آنان) بپردازد.» (۲)
به نوشته علیجانی «این پیشنهاد مبتنی بر بعضی فرضیات مورد قبول جمع کثیری از طرفداران ایشان است»:
فرض اول مبتنی بر اکثریت بودن حامیان سلطنت است و فرض بعدی اعتقاد و باور رضا پهلوی به دموکراسی است. و فرض سوم این است که «بخشی از طرفداران اهل اندیشه و گفتگوی آقای رضا پهلوی در دفاع از ایشان و نظام پادشاهی برای آینده ایران بر دو عنصر تاکید ویژه دارند:
یک- پادشاه به مثابه یک نماد برای وحدت ملی ایرانیان است.
دو- پادشاه در نظام مورد نظر ایشان همچون برخی نظامهای سلطنتی در جهان غرب و کشورهای پیشرفته و دموکراتیک در سیاست دخالت نخواهد کرد و اداره کشور به صورت کاملا دموکراتیک و بر اساس اراده و خرد جمعی مردم خواهد بود.» (۳)
به اعتقاد این تحلیل گر سیاسی «دو اصل مورد ادعا نیز تاکنون نتوانسته مخالفان آقای پهلوی و نظام پادشاهی را راضی و قانع کند و نگرانیشان را درباره بازتولید استبداد مرتفع سازد. در نتیجه آقای پهلوی به جای این که کمک کار «وحدت» باشد خود به یک عامل وحدت شکن تبدیل شده است. بحث سلطنت طلبی و پادشاه خواهی نیز باعث انشقاق در صف طولانی و متکثر مخالفان حکومت و خیل طرفداران یک نظام جمهوری سکولار شده است.» (۴)
نویسنده پیشنهاد تاسیس حزب راه پهلوی را مبتنی بر این اختلافات میدهد و معتقد است با تغییر باورهای پادشاهی خواهان - پادشاه به عنوان نماد وحدت ایرانیان و عدم دخالت پادشاه در سیاست-رضا پهلوی و حامیانش میتوانند «راهی معقول برای رفع این وحدت شکنی غیرممکن» پیدا کنند:
«باور اول میتواند اینگونه تغییر کند که پادشاه مظهر و نماد وحدت طرفداران خویش و طرفداران سلطنت است نه کل ملت ایران و در شرایط کنونی جامعه متکثر ایران، وی نمیخواهد خود را به بقیه مردمی که ایشان را نماد ملی و وحدت جمعی خود نمیدانند، تحمیل کند.» (۵)
و در باور دوم «از آنجا که پادشاه همچون نظامهای سلطنتی در کشورهای دموکراتیک غربی در سیاست دخالت نمیکند بنابراین اصراری وجود ندارد که این اصل حتما وارد قانون اساسی آینده شده و باعث نگرانی کسانی شود که از بازتولید استبداد در ایران به خاطر رسمیت دادن به یک مقام مادام العمر در قانون اساسی هراسناکند.» (۶)
در پایان نیز پیامد دو بازاندیشی باورهای خود را این گونه شرح میدهد:
«پیامد دو بازاندیشی و استعلای اصول اولیه این که؛ از آنجا که ایشان نماد وحدت و رهبر نمادین طرفداران خویش و حامیان سلطنت است، هزینههای زندگی رهبر «نمادین» و «غیرمداخله گر» نیز در آینده توسط طرفداران و حامیان ایشان تامین خواهد شد. بدین طریق مخالفان بازتولید نظام سلطنت اقتدارگرا در ایران از این بابت نیز دلیلی برای نگرانی و مخالفت نخواهند داشت که هزینههای یک نهاد دارای موافق و مخالف در ایران از سوی کل ملت و بودجه عمومی تامین شود.» (۷)
به صراحت بگویم: این یک راهکار تحسین برانگیز برای خروج از بن بست انشقاق در بین نیروهای مخالف حکومت است. یک راه حل ایده آل برای رفع اختلاف بین طرفداران جمهوری و طرفداران سلطنت میباشد.
اما به همان صراحت هم میتوانم بگویم امیدی برای تحقق این ایده و راهکار ندارم. به چند دلیل:
اول، این که پادشاهی خواهان تمامیت خواه هستند و دموکراسی خواه نیستند و حاضر نیستند رای اکثریت را بپذیرند. چون خودشان را اکثریت میدانند. کاهش مشارکت سیاسی این طیف سیاسی را نمیپذیرند. چه برسد به این که اصل پادشاهی وارد قانون اساسی حکومت آینده ایران نیز نشود.
دوم، پذیرفتن این ایده به این معنی است که قبول کردهاند «رضا پهلوی یک عامل وحدت شکن است» و این مسئله برای آنها هزینههای سنگینی دارد.
مسئله سوم با پادشاهی خواهان است نه رضا پهلوی. فرض کنیم که رضا پهلوی این ایده را بپذیرد. با سلطنت طلبها چه کنیم؟ آیا آنها زیر بار این مسئله خواهند رفت؟ بعید میدانم.
در تکمله این بحث باید یادآور شوم مخاطب این پیشنهاد فقط پادشاهی خواهان نیستند. هر گروه و جریان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی میتواند مخاطب این توصیه باشد تا مبادا عاملی برای وحدت شکنی تبدیل گردد.
از این رو به جدّ معتقدم این راهکار اساسی و نجات بخش میتواند یک سنگ محک برای راستی آزمایی رضا پهلوی و حامیان سلطنت ایشان باشد. سنگ محکی برای درستی گفتارها و ادعای ایشان که تا چه اندازه حاضرند «به پای ایران» قربانی شوند.
رها جنیدی
دوشنبه - ۳۰ خرداد ۱۴۰۱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- یک پیشنهاد به آقای رضا پهلوی؛ تاسیس «حزب راه پهلوی» به جای تاکید بر مدل «سلطنت» رضا علیجانی خرداد ۲۸، ۱۴۰۱ - ندای آزادی
۲- همان
۳- همان
۴- همان
۵- همان
۶- همان
۷- همان
در باب رهبری و نظام آینده، رضا ناصحی
خلخالی نماینده ی صادق یک سنت، اکبر کرمی