شرق - سرانجام محمد بن سلمان دیروز چهارشنبه در نخستین سفر رسمی خود به ترکیه، پس از 9 سال اختلاف با این کشور وارد ترکیه شد. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه نیز هنگام تأیید سفر ولیعهد سعودی به این کشور عنوان داشت: «خواهیم دید که روابط دو کشور را تا چه سطحی می توانیم ارتقا دهیم.» با این سفر عملا یخ روابط ریاض - آنکارا آب شد. هر چند که پیش دستی این آشتی را ترکیه با سفر اردوغان در اواخر ماه آوریل/فروردین کلید زد. به موازات آن ترکیه نیم نگاه جدی هم به ارتقاء روابط سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی با اسرائیل دارد. سفر اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل به ترکیه، حضور مولود چاووش اوغلو در سرزمین های اشغالی و همچنین سفر پیش روی یائیر لاپید، نخست وزیر موقت اسرائیل به ترکیه در همین چارچوب قابل ارزیابی است. این در حالی است که آنکارا دو بار پیاپی سفر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به ترکیه را لغو کرد و پیش از آن هم رجب طیب اردوغان از سفر به ایران منصرف شده بود. اینها علاوه بر آن است که ترکیه پس از خروج روسیه از سوریه به دنبال اشغال حلب و افزایش نفوذ خود در این کشور جنگ زده است که می تواند چالش جدی برای نیروهای ایرانی حاضر در سوریه ایجاد کند. در عین حال اقدامات دولت اردوغان در قالب ابرپروژه های سدسازی با هدف سوءاستفاده از اهرم آب، چالش های محیط زیستی را برای ایران شکل داده است و آنکارا تاکنون هم نسبت به هشدارها، درخواست ها و حتی تلاش های دیپلماتیک تهران برای مدیریت این وضعیت بی تفاوت بوده است. مجموعه این شرایط و اقدامات دولت اردوغان این گمانه و گزاره تحلیلی را به ذهن متبادر میکند که ترکیه قید روابط با ایران را زده است و مناسبات نیم بند با تهران را قربانی تقویت مناسبات با ریاض و تل آویو کرده است. از این رو در گفت وگویی با سید اسدالله اطهری به دنبال پاسخ به چرایی تغییر رویه آنکارا در برابر تهران هستیم. در این گپ و گفت با پژوهشگر ارشد پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه سعی بر آن شد تا تبعات گسل تهران - آنکارا از ابعاد مختلف مورد کندوکاو قرار گیرد.
*** لغو سفر اردوغان به تهران، حضور در رئیس جمهور ترکیه در ریاض، سفر اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل به ترکیه، سفر مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه به اسرائیل، سفر پیش روی یائیر لاپید، نخست وزیر موقت اسرائیل به ترکیه، همکاری ترکیه با اسرائیل در جهت اتهام زنی به تهران ذیل تلاش تهران انجام عملیات های تروریستی در خاک ترکیه علیه اتباع اسرائیلی، لغو سفر حسین امیرعبداللهیان به ترکیه، آن هم دو بار در کمتر از یک ماه، همین سفر دیروز چهارشنبه بن سلمان به ترکیه و یا اتفاقاتی که برای هواپیمایی معراج از سوی ترک ها رقم زده شد به معنای آن است که اردوغان به شکل آشکار و پنهان در حال گسل با تهران است؟ آیا تداوم و تشدید این رویه می تواند ترکیه را در مسیر مد نظر عربستان و اسرائیل برای تقابل تمام عیار با ایران قرار دهد؟
اگرچه تک به تک نکاتی که عنوان داشتید کاملاً درست است و میتواند نهایتاً این باور را ایجاد کند که اردوغان و کشور ترکیه در حال گسل با ایران است. اما به نظر من جمهوری اسلامی و ترکیه نمی توانند همدیگر را کنار بگذارند؛ یعنی، نه تهران میتواند آنکارا را کنار بگذارد و نه بالعکس، ترک ها می توانند ایران را نادیده بگیرند.
*** یعنی منکر روابط سرد فعلی دو طرف هستید؟
به هیچ وجه. نکته من لزوما به معنای نادیده گرفتن و نفی روابط سرد فعلی دو کشور نیست. ولی در عین حال باید به این مسئله مهم اشاره کرد که همواره تاریخ روابط ایران و ترکیه، تاریخی پرنوسان بوده است. در مقطعی از تاریخ روابط دو کشور، روابطی گرم و حسنه بوده و در مقاطعی مانند برهه فعلی روابط دو طرف به سردی گراییده است.
*** بگذارید بی تعارف و صریح سخن بگوییم. وقتی سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به ترکیه، آن هم دو بار لغو میشود یعنی مشکلات جدی میان دو کشور وجود دارد. لذا در یک نگاه خوش بینانه احتمالا ترکیه از موقعیت ضعیف جمهوری اسلامی در حال امتیازگیری به نفع خود است. البته در یک نگاه واقع بینانه هم با اقدامات، تحرکات و پوست اندازی سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، اقتصادی، تجاری و حتی زیست محیطی که کشور ترکیه برای همسایگان خود به خصوص ایران رقم زده است باید پذیرفت که آنکارا قید مناسبات خود با تهران را به دلیل گرم تر شدن روابط با ریاض و تلآویو زده است؛ غیر از این است؟
مجددا تاکید میکنم نکاتی که عنوان داشتید کاملاً درست است و میتواند تا اندازهای این باور را تقویت کند، اما کماکان معتقدم ترکیه نمی تواند جمهوری اسلامی ایران را کنار بگذارد. بله به قول شما در شرایط کنونی روابط دو کشور روابط گرم، تنگاتنگ و حسنه ای نیست و کسی هم نمی تواند منکر آن باشد. ولی نمی توان این واقعیت را هم نادیده گرفت که هر کشوری از همسایگان ترکیه جایگاه، نقش و نفوذ خود را در سیاست خارجی این کشور (ترکیه) بازی می کنند. به خصوص جمهوری اسلامی ایران که یکی از مهمترین کشورهای خاورمیانه است.
در پاسخ به سوال شما دو نکته بسیار کلیدی وجود دارد؛ ابتدا به ساکن باید گفت که ترکیه تنها روابط با اسرائیل و عربستان سعودی را کلید زده است، بلکه سعی دارد پروژه ارتقاء روابط با «کوارتر» را به طور همزمان پیش ببرد.
*** منظورتان از کوارتر ارتقای روابط با عربستان، اسرائیل، بحرین و امارات متحده عربی است؟
دقیقاً؛ نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد به وضعیت نگران کننده اقتصادی و معیشتی در ترکیه باز می گردد. همانگونه که به درستی اشاره کردید اکنون تورم در ترکیه حدود ۷۳ درصد است. طبیعی است در این شرایط اردوغان برای مدیریت اقتصاد داخلی و گذار از این بحران به شکل جدی دیپلماسی را فعال کند. اما در این بین باید به نکته بسیار مهمی اشاره کرد و آن هم این است که به نظر می رسد مجموعه تحولات و تحرکات منطقه خاورمیانه گویای شکل گیری فضا برای وقوع تئوری «جنگ همه علیه همه» است.
*** قدری این تئوری را کالبدشکافی میکنید؟
تحولات منطقه خاورمیانه نشان از یک حرکت سریع برای بلوک بندی و قطب بندی در منطقه غرب آسیا می دهد که ایران و گروه های همسو تحت عنوان محور مقاومت در یک قطب قرار دارند و این قطب در حال تبدیل شدن به چیزی شبیه به بلوک شرق در دوران جنگ سرد است. یعنی بلوک رقیبِ محور مقاومت سعی می کند این محور (مقاومت) را از درون مضمحل کند، هم چنانی که فروپاشی بلوک شرق صورت گرفت. در این بین کانون و محور درگیری ها به تقابل با جمهوری اسلامی ایران باز می گردد. یعنی همان گونه که تمرکز جدی روی تقابل با اتحاد جماهیر شوروی بود و با فروپاشی آن به نوبت سایر کشورهای همسو با بلوک شرق دچار فروپاشی شدند، اکنون برای فروپاشی محور مقاومت سعی دارند بازیگر کانونی آن یعنی ایران را هدف قرار دهند. در این راستا هم سعی بر آن است که با بی سابقه ترین تحریم ها علیه تهران با هدف تشدید و اوج گیری فشارهای اقتصادی - معیشتی و به دنبال آن گسل های اجتماعی - سیاسی، فروپاشی نرم را در داخل ایران شکل بدهند. به موازات آن فشارهای امنیتی و محاصره ژئوپلیتیک توسط اسرائیل، ترکیه، عربستان و سایر همسایگان ایران کلید خورده است که می تواند به تنش امنیتی و حتی جنگ ناخواسته نظامی بکشد. اما فعلا اولویت با فروپاشی نرم در درون ایران است. پیرو این نکته بعد از صدور قطعنامه شورای حکام دولت بایدن به شکل بسیار پررنگی سعی در افزایش تحریمها علیه ایران دارد. به موازاتش شاهد پیامدهای مستقیم جنگ اوکراین در منطقه خاورمیانه و نیز شکل گیری ائتلاف های جدیدی در غرب آسیا هستیم.
*** مصادیق ائتلافهای جدید در خاورمیانه همان ائتلاف ترکیه با اعضای کوارتر یا ائتلاف اعراب و اسرائیل است؟
مسئله بزرگ تر این ائتلاف هاست. از یک طرف ائتلاف جدیدی بین ترکیه و اعضای کوارتر وجود دارد و در عین حال آنکارا تک به تک با همه این اعضای کوارتر مناسبات جدی برقرار کرده است، به خصوص با اسرائیل. یعنی ترکیه سعی دارد علاوه بر ارتقای روابط اقتصادی و تجاری حتی تعاملات امنیتی، اطلاعاتی و دفاعی با اسرائیل و همچنین عربستان، قطر، مصر، اردن، کویت، عمان، بحرین، امارات و هم چنین یونان را در دستور کار قرار دهد. در کنارش ائتلاف جدیدی بین عراق با مصر و اردن هم شکل گرفته است. در ضمن ائتلاف جدیتری بین اسرائیل و اعضای شورای همکاری خلیج فارس تحت عنوان ناتوی عربی - اسرائیلی هم به وجود آمده است. از طرف دیگر روسیه و چین هم سعی می کنند ائتلاف های جدیدی را با کشورهای حاشیه خلیج فارس و دیگر بازیگران خاورمیانه بعد از جنگ اوکراین برای موازنه سازی قدرت در برابر غرب ایجاد کنند. همانگونه که اروپایی ها و آمریکا هم سعی میکند ائتلافهای جدیتری را با این کشورها در خاورمیانه برقرار کنند که سفر جو بایدن هم در این راستا قابل ارزیابی است. طبیعی است در این شرایط ترکیه سعی دارد به واسطه شکل گیری این ائتلاف های جدید و همچنین تبعات مستقیم جنگ اوکراین که سبب شده است روسیه از سوریه خارج شود به نفع خود استفاده کند. به همین دلیل ارتش ترکیه خود را برای اشغال حلب آماده می کند. به دنبال آن امکان درگیری برای تصاحب سفره های نفتی و گازی عظیم در این مناطق وجود دارد که می تواند به درگیری بین لبنان و اسرائیل هم کشیده شود. در کنارش اکنون تل آویو به این ارزیابی رسیده است که با خروج روسیه از سوریه، ایران و دولت بشار اسد به یک وضعیت شکننده رسیده اند لذا به سمت از کار انداختن فرودگاه ها و حمله به نقاط حساس و کلیدی سوریه روی آوردند.
*** برگزاری رزمایش ۱۰ روزه امارات متحده عربی و آمریکا در آب های خلیج فارس در این چارچوب قابل ارزیابی است؟
بله به هرحال کشورها با ارزیابی شرایط سعی می کنند وضعیت را به گونه ای مدیریت کنند که ضمن ارتقای توان پاسخگویی از نظر دفاعی و نظامی با برگزاری رزمایش، شرایطی را رقم بزنند که از تصاعد بحران جلوگیری شود. اما باید پذیرفت که با توجه به مجموعه نکاتی که قبلاً اشاره شد ما باید احتمالاً شاهد یک تابستان سخت و خشن در منطقه خاورمیانه باشم. لذا بر اساس تئوری هابز احتمالا «جنگ همه علیه همه» روی دهد.
*** هجدهمین دور نشست آستانه درباره سوریه با حضور ایران، ترکیه و روسیه در شهر نورسلطان قزاقستان برگزار شد. گویا محور این نشست تلاش برای انصراف ترکیه از اشغال حلب بود. اما با توجه به نکاتی که شما عنوان داشتید به نظر می رسد تاثیرات مستقیم جنگ اوکراین بر منطقه خاورمیانه به دلیل خروج روسیه از سوریه شرایطی را رقم زده است که آنکارا گوش شنوایی برای خواسته های مسکو و تهران ندارد، کما اینکه به نظر می رسد خروجی و تصمیمات محور آستانه حتی در سطح سران هم توسط ترکیه نادیده گرفته شد که مصداق بارز آن به توافقات مربوط به ادلب باز می گردد. حال می توان گفت که دیگر چیزی به نام محور آستانه وجود دارد؟
آنگونه که اخیراً اردوغان در مجلس ترکیه گفته است مجموعه تجاوزات نظامی این کشور در خاک عراق و سوریه به ادعای آنها مبارزه با تروریسم و دور کردن ناامنی ازمرزهای ترکیه است. البته در کنار آن این ادعا را هم مطرح میکنند که سعی دارند با این تجاوزات و اشغال بخشی از خاک سوریه، مناطق امنی را برای اتباع سوری در خاک سوریه ایجاد کنند. این در حالی است که کردهای سوریه، عراق و ترکیه یکی از مهمترین نیروها برای مبارزه با جریان های تروریستی است که اتفاقا ترکیه حامی اقتصادی مالی و حتی لجستیکی و تسلیحاتی آنها است. از این رو به نظر میرسد این نگاه و خواست ترکیه در تضاد کامل با سیاست های روسیه، ایران و ایالات متحده آمریکا باشد. با اینحال در سایه ۴ حمله و تجاوز گسترده ارتش ترکیه حدود دو برابر مساحت لبنان از خاک سوریه به اشغال ترک ها در آمده است.
*** نکته مهمی که لابه لای تحلیل شما وجود داشت ناظر به مخالفت واشنگتن با تجاوز آنکارا به منطقه حلب است. آیا به همین دلیل اردوغان سعی دارد در سایه برای گسترش روابط با اسرائیل به نوعی چراغ سبز دولت بایدن را برای حمله به حلب بگیرد؟
واقعیت امر این است که ترکیه به حدی مسئله کردی را برای خود یک خط قرمز امنیتی می داند که از هر طریقی و از هر ابزاری سعی دارد شرایطی را رقم بزند که بتواند نیروهای مسلح کردی را در خاک سوریه و عراق را به شدت محدود کند. اما این را هم باید در نظر گرفت که نقطه اشتراک ترکیه و اسرائیل در تحولات سوریه به تقابل با دولت بشار اسد و نیروهای همسو با یعنی ایران باز میگردد، اما اسرائیل تاکید و تمرکزی بر مناطق کُردنشین سوریه ندارد. در صورتی که این مسئله برای ترکیه از اهمیت راهبردی برخوردار است.
*** سوالی که بی پاسخ ماند این است که با توجه به نکات شما آیا دیگر محور آستانه محلی از اعراب دارد؟ آیا ترکیه در این شرایط تمایلی به اجابت درخواست های ایران و روسیه در قالب این محور را دارد؟
آن چیزی که به نام محور آستانه در سایه همکاری های روسیه، ایران و ترکیه در سوریه شکل گرفت بیشتر بر پایه مذاکرات آنکارا و مسکو بود.
***این تک جمله شما موید آن است که ایران وزن و جایگاهی در محور آستانه ندارد؟
متاسفانه جمهوری اسلامی ایران در مقاطع مختلف به دفعات نشان داده است که هیچگاه نتوانسته است از برتری میدانی خود استفاده سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و تجاری لازم را ببرد. البته آسیب شناسی این مقوله به بحث مفصل جداگانه نیاز دارد، اما چون ما به کدهای ژئوپلتیک و استراتژیک محرمانه دسترسی نداریم می توان گفت که محور آستانه، محوری است که برپایه مذاکرات، روابط و نگاه ترکیه و روسیه در قبال تحولات سوریه پیش رفته است. اکنون که روسیه به دنبال خروج از سوریه است ترکیه هم به دنبال افزایش توان خود و برتری میدانی در سوریه است. البته نباید قضاوت عجولانه داشت و نظر قطعی داد. باید دید خروج روسیه چگونه است. آیا کل نیروهای روسی از سوریه خارجی می شوند؟ آیا نیروی هوایی روسیه در سوریه باقی می ماند؟ و سوالات دیگری که پاسخ آنها تعیین کننده است. اما در کل به نظر نمی رسد که ترکیه در این شرایط به دو دلیل عمده بخواهد خواسته های تهران و مسکو را اجابت کند.
*** به چه دلایلی؟
نخست شرایط حساس کنونی در منطقه که یک فرصت مغتنم برای افزایش نفوذ ترکیه در خاک سوریه است تا بتواند مناطق بیشتری را تحت کنترل خود درآورد و در عینحال نیروهای مسلح کرد را هم محدود کند. نکته مهم دیگر به وضعیت داخلی در ترکیه باز می گردد. به هر حال این کشور خود را برای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در سال آینده آماده میکند. اردوغان با توجه به شرایط اقتصادی و تورم شدید در این کشور سعی میکند با اقداماتی در سوریه یک ابزار انتخاباتی برای خود ایجاد کند.
*** با اینحال تورم ۷۳ درصدی حال حاضر ترکیه که طبق ارزیابی بانک گلدن ساکس آمریکا احتمالا تا پایان سال جاری میلادی به بالای ۸۰ درصد برسد اجازه این لشکرکشی ها و تجاوزات را به اردوغان می دهد؟ آیا این برگ برنده برای وی در انتخابات به عامل شکستش بدل نخواهد شد؟
این سوال شما اتفاقا به سوال نخست مصاحبه باز می گردد. همانگونه که قبلا اشاره کردم وضعیت اقتصادی و معیشتی در ترکیه شرایط نابسامان و حتی بحرانی را سپری میکند. لذا اردوغان با برقراری روابط با اسرائیل، کنار گذاشتن خط قرمزهای خود در خصوص قتل جمال خاشقچی و احیای روابط با عربستان سعودی تلاش دارد که شرایطی را رقم بزند تا از مسیر سیاست خارجی و دیپلماسی اقتصادی بتواند بحران اقتصاد داخلی را مدیریت و کنترل کند. به هر حال سیاست خارجی ترکیه بر خلاف جمهوری اسلامی ایران یک سیاست خارجی ایدئولوژیک، خشک و غیرمنعطف نیست، بلکه بر اساس یک خوانش پراگماتیک و عملگرایانه سعی میکند با توجه به اقتضائات زمانی و مکانی و الزامات داخلی در ترکیه، سیاست خارجی خود را تنظیم کند.
***در تحلیلتان به انتخابات سال آینده ریاست جمهوری ترکیه اشاره کردید. آنگونه که در یکی از جلسات پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با موضوع «انتخابات ژوئن ۲۰۲۳ در ترکیه، وارسی آرایش حزبی» مطرح داشته اید پیروزی اردوغان را سناریوی مطلوبی برای ایران می دانید. آیا کماکان هم معتقد به گفته خود هستید؟
بله. من پیروزی اردوغان در انتخابات را سناریوی مطلبی برایران می دانیم.
***صرفا به دلیل آنکه احتمالا اردوغان با رای پایین دوباره رئیس جمهوری ترکیه شود و به همین دلیل به برقراری روابط با تهران گام بردارد؟
بله. اردوغان ضعیف موجب می شود که ترکیه به دلیل همان سیاست خارجی پراگماتیک و عمل گرا برای حفظ منافع ملی خود، ارتقاء روابط با ایران را هم دوباره کلید بزند، کما اینکه در برهههای مختلف اردوغان این مهم را ثابت کرده است. باز هم تکرار می کنم اردوغان ضعیف و به دنبالش بازگشتن ترکیه به سیاست تنش صفر با همسایگان را ترجیح می دهم.
قطع انگشتان یک طلبه! (الکی)