Friday, Jul 1, 2022

صفحه نخست » مردم با منطق دین دار نشده اند که بخواهند با منطق آن را کنار بگذارند؛ ف. م. سخن

C91480FF-A315-4291-92F8-8A12C1D87A5C.pngدر حالی که ما حدود ۱۶۰ سال پیش متفکر روشنگری در مقابل اسلام و خرافات مثل میرزا فتحعلی آخوندزاده داشتیم و او فقط یک فقره کتابِ «مکتوبات» اش، کافی بود تا از نظر منطقی و استدلالی، اسلام و باور به آن را حتی در نزدِ عوام با خاک یکسان کند، نه تنها مسلمان ماندیم بلکه در زمانی که حکومت پهلوی که سعی می کرد ما را به دوران مدرن و تمدن بزرگ برساند، ترجیح دادیم یکی از تصمیمات شگفت انگیز و غیر قابل برگشت تاریخی خود را بگیریم، و مسیر رو به عقب و انحطاط اسلام را بر گزینیم، و دچار بلا و جهنم مجسم ی شویم که امروز شاهد آن هستیم.

سوال این است:
چرا؟!

پاسخ این سوال را من این طور می دهم:
مردم با منطق، دین دار نشده اند که بخواهند با منطق آن را کنار بگذارند.

و این شامل تمام ادیان و باورها و اعتقادات در سراسر جهان می شود و صرفا مربوط به اسلام نیست و شمول جهانی دارد (در مطلب قبلی ام «چرا مبارزه با خزعبلات اسلامی را نباید با مبارزه علیه حکومت اسلامی یکی دانست؟» به این موضوع اشاره کرده ام.)

میرزا فتحعلی آخوندزاده، یکی از روشنگرانی که اگر روزی در ایران حکومتی انسانی بر سر کار بیاید، باید مجسمه ای عظیم از او بنا نهاد و در یکی از میادینِ معتبر شهر نصب کرد، «۱۱۴ سال قبل از وقوع انقلاب نکبت اسلامی»، کتاب ارجمند، «مکتوبات» را به زبان فارسی نوشت، که به مصداق «بیان کفر کفر نیست» داستانی بود خیالی از مکاتبات دو شاهزاده یکی در هندوستان و یکی در مصر به نام های کمال الدوله و جمال الدوله، که اولی با منطق و استدلال، و به شکلی کاملا ساده و همه فهم، پرونده ی اسلام و باور های مذهبی را در هم می پیچید و نشان می داد که این دین و مناسک و فرائض اش یاوه هایی بیش نیستند، اما جمال الدوله ی باورمند، به سبک و روش آخوندی و با استدلال هایی سست و بی مایه، به کمال الدوله پاسخ می دهد، و بدین طریق آخوندزاده برای در امان ماندن از دست متعصبان مسلمان، با این شیوه و بیان این که نظر جلال الدوله به نظر او نزدیک تر است خود را از شر مسلمانان آدمکش در امان نگاه می دارد، اما یکی از روشنگرانه ترین کتاب ها و پیام های تاریخ فرهنگ ایران زمین را در اختیار ایرانیان قرار می دهد که از آن روز چیزی حدود ۱۶۰ سال می گذرد و امروز ما چهل و چند سال است که عملا در زندان جهلی که خودمان و آخوندها برای ما ساخته اند قرار داریم.

سوال این است که با وجود چنین روشنگران صریح گو و جان بر کف ی چرا ما در عین حال که می گوییم حرف های او را دربست قبول داریم و استدلال های اش را می پذیریم، اما باز مسلمان هستیم و کسی اگر علیه اسلام حرفی بزند یا کاری بکند در حداقل وضع، رو ترش می کنیم و در حداکثر وضع، او را به دیار عدم می فرستیم؟

ممکن است گفته شود مکتوبات آخوندزاده که به زبان فارسی هم نوشته شده بود، تا همین چند سال پیش هرگز به فارسی منتشر نشد و ما چطور چیزی را که ندیده ایم و نخوانده ایم قبول کنیم؟

حرف درستی ست، ولی حالا که می دانید چنین کتابی وجود دارد و محتوایی به شدت روشنگر و متین دارد، آیا به دنبال این کتاب که به صورت رایگان در اینترنت پیدا می شود، می روید و آن را می خوانید و اگر محتوای آن را منطقی یافتید دست از خرافاتی که به آن باور دارید بر می دارید؟

به شما با صراحت می گویم خیر! :)

اغلب شما چنین کاری نمی کنید، چرا که اگر بکنید، تا دو سه سال دیگر ما اثری از اسلام و حکومت اسلامی در سرزمین مان نخواهیم دید و شما هم کلا انسان دیگری خواهید شد!

دلیل آن هم یک چیز است:
شما با منطق دین دار نشده اید که بخواهید با منطق آن را کنار بگذارید!

به همین دلیل روشن و واضح است که مبارزه ی مستقیم با دین، تاثیری بر پیش رفت کشور و رخت بر بستن خرافات از آن ندارد.

آن چه امروز مهم است، مبارزه با حکومت نکبت اسلامی و بر انداختن کل آن به زباله دان تاریخ است در آن صورت، شاید با روی کار آمدن حکومتی انسانی، میزان جهل و خرافه ی مذهبی کاهش یابد، هر چند هرگز به طور کامل از میان نخواهد رفت....



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy