اختصاصی ایران بریفینگ / امیر فرشاد ابراهیمی / کمتر از دو هفته پیش مقتدی صدر در یک لشکر کشی خیابانی منتهی به نماز جمعه بزرگترین مانور خیابانی بیست سال اخیر عراق را انجام داد ؛ قریب یک میلیون شیعه در بغداد به خیابانها ریختند و پشت سر کسی نماز جمعه پایتخت عراق را خواندند که کوتاه سخنش این بود که :« جمهوری اسلامی دست از سر عراق بردارد ، شبه نظامیان شیعیاش را یا با خود ببرد یا ساکت کند ، نوری المالکی خود را به دادگاه معرفی کند»!
دو هفته بعد اما نماز جمعه پایان راه نبود ؛ هزاران نفر از هواداران مقتدی صدر در تظاهرات روز چهارشنبه خود در حالی که علیه جمهوری اسلامی ایران و محمد شیاع السودانی نامزد گروههای شیعی مورد حمایت ایران برای نخست وزیری، شعار سر میدادند، وارد منطقه سبز بغداد شدند و ساختمان مجلس عراق را برای چند ساعت تسخیر کردند.
در این تظاهرات که در اعتراض به اقدام گروههای شیعی مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران در معرفی محمد شیاع السودانی به عنوان نامزد پست نخست وزیری عراق برگزار شد، معترضان بر روی صندلی ها و میز کار نمایندگان مجلس ایستادند و فریاد زدند « إیران برة برة بغداد تبقى حرة» آنها همچنین علیه محمد شیاع السودانی نامزد ائتلاف "چارچوب هماهنگی شیعی" به رهبری احزاب شیعه مورد حمایت ایران و متحدانش نیز شعار دادند و او را با شعار :«سودانی، بیرون! ایران، بیرون!» به اخراج به ایران فراخواندند، حالا دیگر شیعه گری خامنهای در عراق خریداری ندارد!
اگرچه خطبه نماز جمعه مقتدی صدر،خطبه پایان بازار شیعه گری خامنهای در عراق تلقی شد اما اشغال چند ساعته پارلمان عراق توسط هواداران صدر کار را تمام کرد ، صدر به ۳ نقطه حساس خامنهای حمله کرد :« عمق استراتژیک - قدرت منطقهای - پایگاه مذهبی»
حالا دیگر شیعه خامنهای و شبه نظامیان خامنهای در عراق نه دکانی دارد و نه خریدار ، خامنهای درست از همان جایی ضربه نهایی را خورد که حمله اولیه را آغاز کرده بود :«مقتدی صدر»
مقتدی صدر از کجا آمد ؟
همزمان با رفت و آمدهای فراوان مقتدی صدر به ایران پس از سرنگونی حکومت صدام، جیش المهدی با هدف برقراری حکومت اسلامی تشکیل شد. مقتدی صدر فرماندهی این شبه نظامیان را بر عهده داشت.
اعضای این گروه در سال ۲۰۰۶ به شصت هزار نفر میرسید .
آنها به سرعت محبوبیت زیادی در میان شیعیان عراق یافتند و ابایی هم نداشتند تا وابستگی خود را به ایران اعلام نکنند ، آنها به صراحت وابستگی خود را به نیروی قدس سپاه پاسداران اعلام می کردند .
رژه های خیابانی آنان در شهرهای عراق از جمله شهرک صدر، نجف، بصره، کوفه در حالی که عکسهایی از آیت الله خمینی و خامنه ای و پرچم سپاه پاسداران را در دست داشتند ، اتمام حجتی بود تا این گروه از جمله شبه نظامیان زیر نظر ایران نام گیرد.
در زمان حضور نیروهای آمریکایی، آنها اصلی ترین جریان شیعی شبه نظامی معترض حضور آمریکائیان در عراق بودند.
قاسم سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس همواره با افتخار از عملیاتهای آنان علیه آمریکائیان می گوید.
مطالب بیشتر در سایت ایران بریفینگ
جیش المهدی در زمان حضور آمریکا در عراق رویاروییهای بسیاری از جمله در کوت، کوفه و شهرک صدر و البته انتفاضه مهدویه جنگ نجف تابستان ۲۰۰۴ با ارتش آمریکا داشت که در آن جنگ یکماهه حتی به حرم امام دوم شیعیان نیز آسیب هایی وارد شد.
لباس شبه نظامیان جیش المهدی، سیاه رنگ با صورت پوشیده به همراه رفتارهای خشن بود که ایجاد رعب و وحشت در دشمنان مینمود.
طبق سخنی از پیشوای ششم شیعه جعفرصادق که میگوید: خداوند مهدی را با سه لشکر فرشتگان و مومنان و رعب یاری مینماید. مقتدی صدر توصیه کرده بود: در دل دشمنان رعب و ترس بیافکنید. این پوشش بعدها مورد تقلید دیگر گروههای شبه نظامی عراق حتی منطقه قرار گرفت.
جیش المهدی به حوثیهای یمن نیز کمک نظامی نمودهاست.
مقتدی صدر در ۲۰۰۵ با اشاره به وظیفه جیشالمهدی در حمایت از اسلام گفته بود:اگر کشورهای اسلامی و همسایه از جمله ایران مورد حمله قرار گیرند، از آن کشورها حمایت میکنیم.
جیش المهدی مقتدی صدر با انشعابها و جداییهایی در ۲۰۰۶ هم مواجه شد که عواملی چون قدرت طلبی و رقابت با مقتدی و حمایتهای ایران را مؤثر میدانند؛ گروههایی مانند «عصائب اهل الحق» و «حرکت النجبا» و «فضیلت» از آن جمله اند؛ این گروهها خود را صدری میدانند اما تابع مقتدی نبوده و زیرمجموعه او نیستند و اکنون با او رقابت دارند.
نیروهای جیش المهدی مقتدی صدر در واقعه نیمه شعبان کربلا ۲۰۰۷ با سپاه بدر مجلس اعلای حکیم، دیگر گروه شیعی عراق، درگیر شدند که به معاهده صلح انجامید و تعلیق ششماهه جیش المهدی از سوی مقتدی صدر شد.
بعد از آنکه بریتانیاییها در ابتدای ۲۰۰۸ از بصره خارج شدند، نیروهای شیعی جیش المهدی مقتدی صدر برای ایجاد حکومت اسلامی، عملاً کنترل شهر بصره را در اختیار داشتند اما دولت مرکزی نوری مالکی، شیعه هم پیمان، با آنان درگیر شده و جنگ خیابانی سنگینی در گرفت که بیش از یک هفته ادامه داشته و ناامنی و کشتههای فراوان داشت که نهایتاً دو طرف آتشبس کردند.
نهایتاً در سال ۲۰۰۸ مقتدی صدر شبه نظامیان جیش المهدی را منحل کرد، این انحلال آغاز اختلافهای مقتدی صدر با ایران نیز هست .
مقتدی صدر با حفظ پایبندی به توافق انحلال، بعدتر سازمان نظامی داخلی جدیدی ایجاد کرد تا جای عنوان جیش المهدی را بگیرد، ابتدا لواء یوم موعود که بعدتر منحل شد، و جای آن را سرایا السلام گرفت که نیروهایش همان جیش المهدی سابق هستند.
با تشکیل جنبش یا فراکسیون سائرون مقتدی صدر فعالیت شبه نظامی را ترک کرد و سلاح هایشان را به دولت عراق تحویل دادند . او اکنون مصمم است تا منافع ملی و اسلامی عراق را بر هر چیز دیگری ارجحیت دهد و به دلیل قدرت و محبوبیتش در بافت جامعه عراقی، اغلب توانسته، معادلات سیاسی را در مسیری درست حفظ کند.
مقتدی صدر اکنون ضمن حفظ دوری خود از ایران خود را رهبر سیاسی تمامی جریانهای سیاسی عراق اعم از شیعه و سنی و غیره میداند و با توجه به منش عدم دخالت مرجعیت نجف در مسائل سیاسی، خود را تنها رهبر واقعی در مسائل عراق میداند و به دنبال آن است تا همه گروهها را در اتحاد داشته باشد با توجه به محبوبیت فراوان هواداران در عراق و بازتاب گسترده رسانهای در دیگر کشورهای منطقه فراتر از عراق در موضوعات مختلف نیز موضعگیری مینماید او اکنون منتقد جدی و سرسخت پایان حضور شبه نظامیان و فعالیتهای سپاه پاسداران در عراق هست.
و اما دیگران...
در عراق به غیر از شیعه گری خنثی سیستانی و سیاسی مقتدی صدر،مذاهب، جریانها و فرقه های دیگری هم وجود دارند. درست است که گروههای شیعی طرفدار خامنهای و مقتدی صدر در رویکردهای سیاسی با هم اختلاف دارند، اما اختلاف این جریانها در قرائت از مذهب عمیق تر است و هرکدام از جریانها تلاش می کنند برداشت و فهم خود را بر کرسی بنشانند در نتیجه، این اختلافها نهایتا در فضای سیاسی و دینی جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد و اینگونه با لعابهای سیاسی خود را در خیابانها به رخ می کشد.بزرگترین اختلاف ،اختلاف میان جریان صرخی و دیگر جریانهای شیعی است که اگر چه از قدیم نیز بوده اما این روزها سر و صدای زیادی به پا کرده است.
قضیه از اینجا شروع شد که در روز جمعه۱۹ فروردین ۱۴۰۱ برابر با ۸ اپریل ۲۰۲۲ میلادی، علی مسعودی خطیب جمعه از تریبون نماز جمعه خواهان تخریب بناهای روی مقبره ها شده بود. او به این واقعیت تاریخی استدلال کرده بود که پیامبر اسلام به علی بن ابی طالب دستور داد تا با تخریب بنای روی مزارها، آنها را با زمین هموار سازد.
جریانهای شیعی اما، این بار در سطوح مختلف مردمی، حوزوی و ارگانهای حکومتی، واکنش تندی در مقابل جریان صرخی نشان دادند که این امر در فضای سیاسی و دینی عراق انعکاس گسترده ای داشت؛ به ویژه اینکه هزاران تن از پیروان جریان صدر در استانهای مختلف از جمله دیوانیه، نجف، کربلا، ناصریه و بصره زندگی می کنند که طبق برخی برآوردها تعداد آنها حدودا به ۳۰ هزار نفر می رسد که در میان آنها تعدادی از عناصر جیش الحسین نیز حضور دارند.
اختلاف شیعی- شیعی در عراق
پیش از هرچیز باید برایتان از «صرخی ها بگویم » : جریان صرخی به مرجع دینی آیت الله محمود الصرخی مرتبط است. او در سال ۱۹۶۴ میلادی در شهر کاظمیه بغداد به دنیا آمد و در همانجا درس خواند. در سال ۱۹۸۷ میلادی از دانشکده مهندسی دانشگاه بغداد فارغ التحصیل شد و در سال ۱۹۹۴ میلادی به حوزه علمیه نجف پیوست.
صرخی ها خود را به صدرین نسبت می دهد؛ یعنی به محمد باقر صدر که در سال ۱۹۸۰ میلادی اعدام شد و محمد محمد صدر که در سال ۱۹۹۹میلادی ترور شد. این انتساب به صدرین، بسیاری از جریانهای شیعی دیگری که به صدر منسوب هستند مانند جریان مقتدی صدر و حزب الدعوه و برخی گروههای شبه نظامی که برداشت متفاوتی از افکار صدر دارند، را نگران ساخته است.بر اساس اسناد ویکیلیکس او بعد از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی به شبهنظامیان جیش المهدی (سپاه مهدی) وابسته به جریان صدر پیوست. در چند سند ادعا شده که او در بعضی از خشونتهای آن سالها دست داشته است. اما بعدا او از جریان صدر فاصله گرفت.
آن زمان که هنوز چهل ساله نشده بود، ادعای مرجعیت کرد و پیروانی به طور عمده در کربلا گرد هم آورد.
در بیانیهها و سخرانیهایش او اعتقادات اصلی شیعه را به چالش میکشد و بسیاری از مناسکی را که میلیونها مسلمان شیعه انجام میدهند، بدعت در دین میداند.
در حال حاضر او یکی از مخالفان آیتالله علی سیستانی، مجتهد شیعه، است. آقای صرخی آیتالله سیستانی، مرجع پرنفوذ عراق را «شیعه خنثی» می خواند او مخالف سرسخت علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران است.صرخی چرا مخالف خامنهای است؟
این «روحانی رادیکال» و شبهنظامیان پیرو او "ضدایرانیترین" گروه شیعه داخل عراق هستند. صرخی مخالف حضور و نفوذ ایران در عراق است و دستکم پیروان آقای صرخی دو بار به کنسولگری ایران حمله کردهاند یک بار در خرداد ماه ۱۳۸۵ (۲۰۰۶ میلادی) در بصره و بار دیگر در آبان ماه ۱۳۹۸ در کربلا.
هرچند صدرین و مخصوصا صدر دوم، با آنچه که او «حوزه ساکت» می خواند، (یعنی سیستانی مرجعیتی که به سیاست کاری ندارد) مخالف بود، و خود را نماینده «حوزه گویا» (یعنی مرجعیتی که در امور سیاسی نقش آفرینی می کند) می دانست، اما اینک شرایط از لحاظ زمان، تحولات و بازیگران فرق کرده است.
به همین سبب موضع صرخی در قبال دوگانه «حوزه گویا / حوزه ساکت» ضعیف است و در نتیجه، این جریان در میان گروههای شیعی مشروعیت چندانی نداشت؛ زیرا افراد دیگری نیز خود را منسوب به جریان صدر می دانند که نه تنها از لحاظ نفس انتساب به صدر که مورد رقابت است بلکه از لحاظ ظاهر نیز در میان جماعت شیعه از ارج و قرب بیشتری برخوردارند.
گفتنی است که شیعیان به مراجع و بیوت ایشان احترام زیادی قائل هستند و نقش بیوت مراجع در ایجاد و تقویت پایگاه حوزوی بر کسی پوشیده نیست چرا که فرزندان و بیوت مراجع میراث دار مرجعیت هستند و در انتساب و عهده داری مشی پدران و اجداد خود اولویت دارند.
دو. صرخی و نحوه کشورداری: صرخی می گوید از نظر او کشورداری به گونه ای باید باشد که « همه شهروندان از هر مذهب، دین و ملیتی که هستند، بتوانند در آنجا زندگی کنند».
به نظر می رسد که او از شرایط و اوضاع فرقه گرایی که بعد از حمله امریکا به عراق در سال۲۰۰۳ روی داد، درس گرفته است. به همین سبب نسبت به بروز جنگ شیعی- سنی هشدار داد و خواهان گفتگو شد و مخالفت شدید خود را با خامنهای که خود را ولایت فقیه شیعه می خواند ابراز کرد.
اما اگر چه خامنهای را کافر و نجس می خواند اما در عین حال به نظریه ولایت فقیه ایمان دارد ولی از نگاه او فقیهی ولایت دارد که اعلم باشد و بر مسلمانان واجب است که در هر زمانی پیشوای بر حق خود را شناخته و از او پیروی کنند و این پیشوا همان رهبری است که بتواند جامعه را به سوی پیشرفت و عدالت هدایت کند و در هر زمانی باید یک پیشوا که از بقیه فقهاء اعلم باشد، هدایت زمام امور را بر عهده گیرد.
او با مشارکت عامه مردم در انتخاب پیشوا مخالف است. طبق نظریه وی، مردم نمی توانند پیشوا و امام خود را انتخاب کنند زیرا محال است که همه مردم در مورد یک فقیه اتفاق نظر داشته باشند. هر گروهی برای خود یک رهبر و پیشوا انتخاب می کند در نتیجه، چندین پیشوا با یکدیگر بر سر قدرت رقابت می کنند و این امر سبب می شود که قوانین الهی زیر پا شده و هرج و مرج و فساد در جامعه گسترش یابد به نظر او اطاعت از فقیه به منزله اطاعت از امام معصوم است. زیرا پیامبر برای مسلمانان بعد از خود امامانی را معرفی کرده و اطاعت از آنان را واجب نموده است .
به نظر او، اطاعت از اولی الامر در زمان غیبت صغری و غیبت کبری واجب است. و بعد از زمان نیابت سفرای اربعه، ولایت امر به فقهای عادل جامع الشرایط سپرده شده است و از مهمترین شرایط امامت و رهبری اعلم بودن است و امام و رهبر باید از همه مردم اعلم باشد.
در عین حال، او خامنهای را شدیدا مورد انتقاد قرار داده و آن را وسیله ای برای توسعه طلبی و آتش افکنی در منطقه می داند. او در انتقاد از توسعه طلبی خامنهای می گوید: « تا زمانیکه کشورها و ملت ها فرمانبردار و سر به زیر باشند و برای ایستادگی در برابر یورش و توسعه طلبی و ظلم و ستم خامنه ای هیچ اراده، توان و تصمیمی نداشته باشند، صاحبان پروژه های امپراطوری حد و مرزی نمی شناسند». او در انتقاد از خامنهای می گوید: «ظلم و جوری که ملت عراق را گرفتار نموده و اکنون در تنگدستی و گرسنگی سپری می کنند، سبب شده است که شیعیان عراق اکنون به دوران صدام حسین افسوس بخورند و از ولایت فقیه ایرانی متنفر و بیزار شوند.. و فقط شبه نظامیان مزدور او (خامنهای) که تشنه قتل و خونریزی اند، طرفدار ولایت فقیه ایران هستند».
او قبلا در یک مصاحبه ای با روزنامه الشرق الاوسط در مخالفت با خامنهای می گوید: هر آنچه که بر سر ما می رود به این دلیل است ما به نتیجه قطعی رسیده ایم و آن را علنا و صراحتا اعلام کرده ایم و هیچگاه در طرح این موضوع تردید نداشته و نخواهیم داشت و آن ولایت عامه فقیه است. اما او بر این عقیده است که ولایت برخلاف آنچه در مورد ولایت فقیه ایران صدق می کند، به زور سلاح و قدرت برای فقیه ثابت نمی شود بلکه معیار ولایت برای فقیه اعلم بودن اوست!
صرخی و مرجعیت و ولایت فقیه و داستانهای دیگر!
صرخی موضع مرجعیت عالى نجف در قبال اشغال آمریکا در سال ۲۰۰۳ میلادی را مورد انتقاد قرار داده است، او حتی به فتوای جهاد علیه گروه داعش در سال ۲۰۱۴ میلادی نیز اعتراض کرد که این مسأله سبب شد عده ای به دفاتر نمایندگی او هجوم ببرند.
همچنین بخاطر اینکه او دولت مالکی را طبق آنچه که گفته است :« بنده زرخرید خامنهای » می دانست ، دولت مالکی چندین مراکز وابسته به وی را مورد حملات راکتی قرار داد.
همچنین، صرخی فتوای سیستانی در مورد جهاد در سوریه را نیز به باد انتقاد گرفت. اما به نظر می رسد که اختلافات بسی عمیق تر از این است. صرخی سیستانی را متهم کرده است که در هر سه مرتبه ای که صرخی در دوران صدام بازداشت شد، با خواست سیستانی بوده است و او با افسران ویژه حراست مستقیما در ارتباط بوده است. و اتهام او «همان اتهامی بود که به شهید صدر دوم نسبت داده شد و در نهایت به ترور وی انجامید.. و آن اتهام عبارت بود از ایجاد مزاحمت برای سیستانی؛ زیرا صدر ادعای مرجعیت کرده بود و صرخی هم ادعای اجتهاد و اعلمیت کرده بود و پژوهشهای اصولی و فقهی در محافل علمی و بازار ارائه داده بود که این مسأله مایه نگرانی و مزاحمت برای مرجعیت فراهم کرده بود».
صرخی نتوانست با ایجاد کانالهای ارتباطی با مرجعیت، در داخل جامعه تشیع جایگاه پیدا کند. زیرا او خود را «بزرگترین مرجع» می داند یعنی سیستانی را به عنوان اعلم و بزرگِ مراجع قبول ندارد؛ در نتیجه، او خود را رقیب سیستانی می بیند و بر این باور است که در کسب جایگاه مرجعیت، خود او از سیستانی مقدم است و بی تردید همین امر سبب شده است که او نتواند در میان جامعه تشیع جایگاهی کسب کند. زیرا استاد او یعنی صدر هم در میان جامعه تشیع به اندازه خوئی و سبزواری و سیستانی طرفدار نداشت.صرخی ، سیستانی و محمد باقر صدر
ادعاهای صرخی علیه «خیانت سیستانی» بسیار بزرگ است ، صرخی عملا سیستانی را به همکاری و چراغ سبز نشان دادن به حزب بعث و صدام متهم میکند ، او البته در بیان این اتهامات اولین نیست ، اتهاماتی که هرگز نه تنها از سوی سیستانی جواب داده نشده ، بلکه در موارد بسیاری در زمان حیات آیت الله محمد باقر صدر نیز تلویحا تائید شد، و از همین روست که بسیاری دست سیستانی را در قتل مرموز محمد باقر صدر آلوده میدانند.
صرخی تمام انتقاداتش به سیستانی این است که چگونه است او سالها در برابر صدام سکوت کرده اما به یکباره در دولت مالکی او در حمایت از او تبدیل به ماشین صدور بیانیه شد!
ناسیونالیست بودن این جریان
صرخی بارها و بارها اعلام کرده است که جریان او، یک جریان عربی خالص است که در مقابل پروژه توسعه طلبی ایرانی فارسی قرار دارد. او در فوریه۲۰۱۵ میلادی در مصاحبه ای با روزنامه مصری الوطن گفت: « در عراق، یک گفتمان دینی شیعی وجود ندارد. گفتمان دینی در عراق همان گفتمان خالص ایرانی است و هیچ ارتباطی با مذهب شیعه ندارد مگر آنجایی که در خدمت سیاست حاکمیت ایران و امنیت ملی توسعه طلب آن باشد».
گویی او با طرح این مقوله در صدد است شیعیان عرب عراق را گرد خود جمع کرده و رابطه آنها را با ایران قطع کند. اما در مقابل باید گفت که این گفتمان نیز یک گفتمان عراقی پذیرفته شده نیست؛ زیرا شیعیان عراق به ملیت مراجع کاری ندارند و از زمان قدیم تا کنون از مراجع غیر عرب تقلید کرده اند. وانگهی، در داخل حوزه بازیگران دیگری که اصالتا عرب باشند نیز حضور دارند. پس صرخی در محیط عربی یکه تاز میدان نیست.
اختلاف پشت پرده و علل علنی شدن آن
مسائل دینی، سیاسی، اقتصادی-منفعتی در علنی شدن اختلاف اخیر میان طرفین، نقش داشته که برخی به طور مستقیم و برخی دیگر به طور غیر مستقیم در این امر دخیل بوده اند.
اما آنچه که در به راه افتادن سر و صداهای اخیر دخالت مستقیم داشت دو چیز است قدرت گرفتن شبه نظامیان شیعی زیر نظر خامنهای علی الخصوص با لو رفتن فایل صوتی نوری المالکی در روزهای گذشته و دیگر آنکه سخنان علی مسعودی امام جمعه بود که درفروردین امسال (۱۴۰۱ ) در خطبه های نماز جمعه ایراد کرد و در لابلای سخنانش بنای ضریح و مسجد بر روی قبور را شرک و منافی عقیده اسلامی خواند و خواهان برچیده شدن آنها شد. نیروهای امنیتی عراق علی مسعودی را به اتهام « اهانت به بزرگان دین و آئین دینی و همچنین دعوت به تخریب بارگاههای اولیای دین» بازداشت کردند.
علاوه بر اختلاف میان صرخی و جریانهای رقیب در قرائت از مذهب که در سطور بالا به آن اشاره شد، دلایل دیگری نیز به طور غیر مستقیم در ایجاد سر و صداهای اخیر نقش داشت از جمله اینکه صرخی و طرفداران او خواهان زندگی مسالمت آمیز میان مسلمانان است و دیگر اینکه این جریان درباره ابوبکر، عمر، عائشه و دیگر صحابه دید مثبتی دارند و یقینا چنین گفتمانی جناحهای سنتی محافظه کار و همچنین جناحهای تندرو در محافل سیاسی و دینی را نگران می كند. به عنوان مثال یاسر الحبیب یکی از تندروان جريان شیرازی، جریان صرخی را بخاطر اینکه « عمر بن خطاب را تبرئه می کنند» مورد انتقاد قرار داده و گفته است که این جریان اصول و ارزشهای مذهب تشیع را به بازی گرفته است!
اینگونه بود که جریانهای شیعی فرصت را مناسب دیدند که با وصف جریان صرخی به عنوان «یک جریان انحرافی و گمراه» علیه آن تبلیغات به راه اندازند. جریان صدر نیز واکنش تند و سریعی علیه صرخی نشان داد و مقتدی صدر رهبر این جریان تنها دو روز بعد از خطبه جنجال برانگیز در سخنان تهدید آمیزی گفت: «عده ای که خود را مقلد صرخی معرفی می کنند تلاش دارند عقاید انحرافی را وارد مذهب کنند و سخنان خطیب جمعه آنها در استان بابل که خواستار تخریب بارگاههای اولیای دینی و ائمه معصومین شده بود، تنها یک نمونه اخیر است».
سپس او به صرخی سه روز مهلت داد تا از امام جمعه مورد نظر اعلام برائت کند وگرنه به قول خودش «خود را ملزم می داند که در برخورد با آنها به وظیفه وجدانی، دینی و مذهبی خود عمل کند..». او همچنین چارچوب هماهنگی جریان صرخی و دعوت خطیب این جریان به تخریب قبور اولیای دین را به باد انتقاد گرفت.
حذف مذهبی
این اولین باری نیست که با جریان صدری برخورد می شود. در سال ۲۰۱۲ میلادی برخی از مساجد مربوط به این جریان تخریب شد، برخی از عناصر این جریان بازداشت و عده ای از افراد منسوب به این جریان نیز به قتل رسیدند. همچنین در سال ۲۰۱۴ میلادی با این جریان برخورد صورت گرفت و در نهایت می توان به برخورد اخیر سال۲۰۲۲ میلادی اشاره کرد.
اما این بار مسأله با دفعات قبل بسیار فرق می کند؛ زیرا این بار مسأله تنها به اختلاف دینی و شخصی میان صرخی و دیگر مراجع سنتی و اصلاح طلب در عراق و خارج از آن خلاصه نمی شود بلکه این بار صرخی خود را در مقابل تمام شیعیان قرار داده است. گفتنی است شیعیان، حرم ائمه و اولیای دین را از اصول مذهب تشیع می دانند که علاوه بر اینکه در بقای مذهب نقش داشته جنبه درآمدزایی نیز دارد. لذا، جریانهای سیاسی و دینی سریعا در مقابل خطیب منتسب به جریان صرخی که خواهان تخریب قبور اولیا و ائمه شده بود، واکنش نشان دادند. این واکنشها که در ابتدا به شکل اعتراضات محدودی خود را نشان داد، کم کم دامنه آن گسترده شد و در اکثر استانهای عراق دستگاه اطلاعات و تحقیقات وزارت کشور افراد منتسب به این جریان را بازداشت کردند.
اما در خصوص واکنش مردمی، گروههای مردمی اقدام به تخریب مساجد و اماکن و حوزه های وابسته به جریان صرخی کردند که از مهمترین آنها می توان به مسجد الفتح المبین در بابل اشاره کرد. اما مقتدی -هرچند بطور ظاهری- تخریب مساجد را محکوم کرد او در۲۴ فروردین ۱۴۰۱ در توییتر نوشت: « واکنش مردمی علیه جریانی که خواهان تخریب مراقد ائمه و اولیای دین هستند، یک کار بسیار خوب است؛ چرا که دفاع از دین و مذهب و گویای ارادت به ائمه معصومین است. اما این گروههای مردمی باید از تخریب و به آتش کشیدن و انفجار مساجد پرهیز کرده و تنها به بستن این مساجد اکتفا کنند تا فتنه گران را از برپایی آئین تحریف شده بازدارند. تخریب مساجد به همان اندازه تخریب قبور ائمه خطرناک است».
اگر تخریب مساجد به همان اندازه تخریب بارگاهها خطرناک است، تناقض آشکار اینجاست که از افرادی که دست به تخریب مساجد زده بودند به عنوان قهرمان یاد شد اما آن عده ای که خواهان تخریب قبور شده بودند بدون اینکه به چنین کاری دست بزنند، بازداشت شده و در یک حرکت مردمی اماکن مربوط به آنها بسته و مساجد آنها تخریب شد بدون اینکه نهادهای قانونی در کشور در این مورد به وظیفه خود عمل نمایند!
با اینکه بلافاصله بعد از جمعه هشتم آوریل اقدامات امنیتی و واکنشهای مردمی شروع شد، اما ضرب آهنگ تحولات بعدها و با ورود جریانهای سیاسی به مسأله و بهره گیری از بحران موجود، شدت و سرعت گرفت. حتی گروههای وابسته به حشد شعبی با برافراشتن پرچمهای حشد، جریان صرخی را به «دنباله روی از آمریکا و اسرائیل متهم کردند» و تهدید کردند در صورتی که به بارگاههای ائمه دین در عراق بی حرمتی کنند، حشد شعبی آنان را «به گور خواهند فرستاد». در همین راستا، وزارت کشور عراق نیز تمامی دفاتر و مراکز وابسته به صرخی در عراق را بست.
اما سؤال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا صرخی واقعا شیعه است و به اعتقاداتی که مذهب شیعه را از دیگر مذاهب اسلامی جدا می سازد، باور دارد؟ جواب: بله. او به خمس، متعه، مهدویت، امامت، سینه زنی، قمه زنی و دیگر اعتقادات شیعه باور دارد. و در واقع او هیچ یک از اصول مذهب تشیع را زیر پا نگذاشته است و اختلاف موجود ریشه در اختلافات شخصی و سیاسی دارد.
صرخی مدرسه خویی را مورد انتقاد قرار داده و جریان صدر را یک جریان اصیل می داند. او همچنین از سیستانی که مهمترین میراث دار مدرسه خویی است، نیز انتقاد می کند. همچنین، انتساب او به مدرسه صدرین، اعتراض رقبای دیگری که منتسب به صدرین هستند و تنها خود را میراث دار مدرسه صدر می دانند، را برانگیخته است. انتقاد صرخی از ولایت فقیه و سیاستهای ایران، جریانهای همسو و همپیمان ایران را نیز علیه او شوراند. پس می بینیم که اختلاف موجود، بیش از آنکه یک اختلاف علمی صرف باشد، اختلاف منفعتی، شخصی و تاریخی میان مدارس شیعی دوازده امامی است. این جریانهای شیعی بر سر اینکه کدام یک یک الگوی مذهبی و نماینده مذهب باشند و نیز بر سر خمس و کسب تعداد بیشتر مقلدین رقابت دارند.
اختلافات اخیر شیعی- شیعی در این مرحله سرنوشت ساز بسیار تعیین کننده است. و سبب می شود که مرجعیت خطبه جمعه را که از اوایل شیوع کرونا تعطیل نموده، بار دیگر بر عهده گیرد و با حفظ اعتدال گفتمان شیعی، با گفتمان رقیب که با قرائت رسمی از مذهب تشیع سازگاری ندارد مقابله نماید. علاوه بر آن، بحران سیاسی نیز احتمالا بازگشت نماز جمعه را تسریع کند.
دیدیم که این مسأله رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت و برخی جریانها روی این مسأله زیاد مانور دادند و آن را بزرگ کردند تا طرفداران بیشتری کسب کنند و پایگاه سیاسی و مذهبی خود را تقویت نمایند؛ به ویژه اینکه رقابت میان جریانهای سیاسی شیعی به حدی است که تا کنون تشکیل دولت را به تأخیر انداخته است. در نتیجه، هر طرف تلاش دارد خود را طرفدار و مدافع مذهب و مدافع «ارزشها» و «اماکن مذهبی» معرفی کند.
خلاصه کلام اینکه، به نظر نمی رسد که جریان صرخی بتواند در آینده نزدیک در دولت عراق سهیم گردد و یا اینکه بتواند با جریانهای رقیب وارد گفتگو شده و به تفاهم برسد که در کنار سایر جریانها به طور مسالمت آمیز زندگی کرده و در ساختار سیاسی و مذهبی عراق سهیم گردد؛ زیرا رقبا و دشمنان صرخی، جریان او را یک جریان کاملا انحرافی می دانند و همانطور که از قدیم گفته اند کسی که در پناه مذهب علیه مذهب توطئه کند بسی خطرناکتر از دشمنان بیرونی است. در عین حال، بزرگان جریان صرخی بر این باورند که آنان در اینکه میراث دار صدرین یعنی محمد باقر صدر و محمد محمد صدر باشند، بر سایر جریانها اولویت دارند و جریان آنها یک جریان شیعی عربی عراقی اصیل است که در مقابل جریان شیعی ایرانی فارسی قرار دارد. و با همین شعار می خواهند بازیگران داخلی، منطقه ای و شاید هم بین المللی را با خود همراه كنند.
امیر طاهری و یادبود دو پادشاه پهلوی
نازنین بهرامی کجا است؟