چکیده:
با یک رجوع به شرایط جمهوری اسلامی و ادعاهای این نظام در جریان سازی جهانی و رهبری یک تفکر شیعه فراگیر، در کنار جنگ ایران و عراق و همه ناکامیها در این ابعاد در سال ۱۳۶۷ میتوان دلیلهای بیشتری برای صدور فتوای ارتداد سلمان رشدی فراتر از مواضع اعتقادی یافت.
امروز در سال ۱۴۰۱ نیز بار دیگر در میان ناکامیهای جمهوری اسلامی در همه ابعاد ادعایی و حتا عدم تامین معیشت مردم، به نظر میرسد جمهوری اسلامی باز از سیاست رهبر پیشین این حکومت بهره میبرد. ایجاد یک جریان انحرافی برای حفظ حامیان و موجبات نگرانی و ترس در مخالفان. پیشتر به علی خامنهای گفته بود که خدای ۱۴۰۱ همان خدای ۱۳۶۰ است.
روحالله خمینی، در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ (۱۴ فوریه ۱۹۸۹) حکم قتل سلمان رشدی را به دلیل نوشتن کتاب آیات شیطانی صادر کرد. فتوایی که هیچگاه نقض نشد و سید علی خامنهای نیز در ۱۳۸۳ گفت حکم رهبر پیشین جمهوری اسلامی غیر قابل تغییر است.
حالا ما میدانیم نامش «هادی مطر» است، بیست و چهار ساله اهل نیوجرسی. کسی که پیش شروع سخنرانی سلمان رشدی در شهر شاتاکووا، با کارد و مشت به او حمله کرد. رشدی نویسندهای که قریب به ۳۴ سال قبل حکم ارتدادش را رهبر انقلاب اسلامی به دلیل نوشتن کتاب آیات شیطانی داده بود. به گزارش پلیس نیویورک ضربات چاقو به گردن این نویسنده اصابت کرده است. او را با هلیکوپتر به بیمارستان نزدیک محل سخنرانی رساندند. مدیر برنامههای آقای رشدی میگوید او مورد جراحی قرار گرفته است. گزارشهای روز شنبه سیزدهم اوت میگوید به احتمال زیاد آقای رشدی بینایی یک چشماش را از دست داده و ضربات باعث فلج شدن بخشی از بدنش شده. او در زیر دستگاه اکسیژن است و وضعیت سلامتش روشن نیست.
ما دیگر چیزی بیشتر نمیدانیم. او نویسندهای است که به حکم آیتاله محکوم به مرگ شد. آیات شیطانی چهارمین کتاب این نویسنده هندیتبار بریتانیایی آمریکایی بود، داستانی که مسلمانان را خشمگین کرد و سرنوشت زندگی او را تغییر داد. یک سال پس از انتشار کتاب، خمینی فتوا را صادر کرد، حکم شرعی که باعث شد نه سال این نویسنده به صورت مخفی زندگی کند. این جنجال با صدور یک حکم شرعی تمام نشد. بنیاد پانزده خرداد در آن زمان برای کشتن سلمان رشدی بیش از سه میلیون دلار جایزه گذاشت. به نقل از بی بی سی فارسی در سال ۱۳۹۴ نیز، در سومین نمایشگاه «رسانههای دیجیتال انقلاب اسلامی»، اعلام شد که «۴۰ موسسه و نهاد» حاضر در این نمایشگاه تعهد کردند که به قاتل سلمان رشدی، ۶۰۰ هزار دلار بپردازند.
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه، اعلام کرد که به تنهایی ۱۰۰ هزار دلار از این مبلغ را پرداخت خواهد کرد. در طول سالها حتا بعد از مرگ آیتاله خمینی این فتوا لغو یا تعدیل نشد. در نهایت به دلیل فشارهای بینالمللی دولت جمهوری اسلامی اعلام کرد که خود را موظف به اجرای حکم نمیداند اما آن را سلب نمیکند. در همین مدت افرادی هم تلاش کردند تا وی را به قتل برسانند. بعضی از مترجمان این کتاب نیز در کشورهای مختلف به قتل رسیدند. مصطفا مازح لبنانی فرانسوی، ۲۲ ساله، شش ماه بعد از این حکم ارتداد اقدام به کشتن رشدی کرد که به دلیل لو رفتن عملیات در هتل محل اقامت نویسنده پیش از اجرای عملیات به دلیل انفجار بمبی که ساخته بود خود کشته شد.
**
اما چرا در آن سال روح اله خمینی چنین حکمی صادر کرد؟ صدور حکم ارتداد سلمان رشدی در سال ۱۳۶۷ آیا ناشی از یک نگاه ایدیولوژیک بود یا یک خشم؟ با رجوع به آن دوره خیلی زود میتوان متوجه شد که سال ۶۷ سالی پر از التهاب برای آیتاله بود. سالی که جمهوری اسلامی در تنگنای جنگ بود. راه قدسی که از کربلا باید میگذشت به کربلا نرسیده بیش از یک میلیون مجروح و کشته بر جای گذاشته بود. جامعه نیز ملتهب بود، اعدامهای خاوران، اعتراضهای منتظری روحانی که بنا بود جانشین آیتاله شود ولی منتقد او شده بود. بنبستهایی که حاکمیت خود برای خود ساخته بود و به طور عموم امضای روح اله خمینی پای آن بود. این حکم در واقع یک راه درو برای اعتبار او بود. حکمی که با یک نگرش توتالیتاری میتوانست جریان ساز فرا منطقهای باشد. حکمی که به گفته بسیاری از دولتمردان همان زمان یک بنبست بزرگ دیگر برای حاکمیت محسوب میشد. به طور جدی هیچگاه هیچ حاکمی، مسلمان یا غیر مسلمان، چنین فتوایی را نپذیرفت. فقط با تدبیر محمد جواد ظریف، به نقل از حسین علیزاده دیپلمات جدا شده از جمهوری اسلامی، در کنفرانس سران اسلامی وقت مطرح شد که این کنفرانس هم به طور کلی با موضوع ارتداد افرادی که سب نبی میکنند هم نظر بود.
**
محمد مرندی مشاور ارشد تیم مذاکره کننده ایران در گفتوگوهای بازگشت به برجام ساعتی پس از حمله هادی مطر به رشدی در پستی توییتی تاکید کرد برای نویسندهای که نفرت و تحقیر بیپایان نسبت به مسلمانان و اسلام را به همراه داشته است، اشک نمیریزد اما میگوید «آیا عجیب نیست که با نزدیک شدن به توافق هستهای احتمالی، آمریکا ادعاهایی در مورد تلاش برای کشتن جان بولتون مطرح کرده و اکنون این اتفاق میافتد»
این مشاور ارشد البته انگشت نشانه را به سمت آمریکاییها میبرد اما به نظر میرسد او دارد مهندسی وارونه میکند. در طول چند سالگذشته برای همه روشن است که یک دوگانگی با فاصله بسیار در طرف ایرانی وجود دارد. دو گانگی که باعث شده است بارها و بارها ایران با بحران در پای میز مذاکره روبرو شود.
تام کاتن سناتور جمهوریخواه گفته است «رهبران جمهوری اسلامی چند دهه است که خواستار کشتن سلمان رشدی بودهاند. ما میدانیم که به دنبال ترور مقامات آمریکایی نیز بودهاند. بایدن باید هر چه سریعتر به مذاکرات احیای برجام پایان دهد.»
**
چند وقتی است که جمهوری اسلامی مستقیم یا غیر مستقیم در شرایطی مشابه سال شصت و هفت قرار دارد. شرایطی که طول یک سال و اندی گذشته نفتالی بنت برای ایران به وجود آورده است. عملیات در قلب مراکز حساس جمهوری اسلامی، به کارگیری عناصر نفوذی در بدنه نظام و حساسترین بخشها در سپاه، بازجویی از نیروهای رده بالای سپاه در داخل خاک ایران، فشارهای اقتصادی و حجم بالای تورم در کشور که اعتراضات خیابانی منجر شده و برجام، یک وضعیت بلاتکلیف برای جمهوری اسلامی.
حالا خبر از برنامه ریزی برای ترور جان بولتن میرسد، جوان آذربایجانی با سلاح دور و بر خانه مسیح علینژاد مخالف جدی جمهوری اسلامی میپلکد. هادی مطهر یک افراطی که تصاویر پروفایلش نشان از علاقهاش به جمهوری اسلامی دارد به نویسنده کتاب آیات شیطانی حمله میکند، واحد ۸۴۰ سپاه قدس برنامه ریزی برای حمله به اتباع اسراییل در ترکیه میکند و تلاشهایی مشابه. به نظر می رسد بن بست ۱۳۶۷ در ۱۴۰۱ در حال تکرار است.
مالک شریعتی، نماینده تهران در توییتی نوشته است: «اگر حمله به سلمان رشدی مستقیم کار ایران باشد اثبات قدرت ایران است و اگر عامل حمله تحت تاثیر ایران باشد نشانه صدور انقلاب است و اگر کار آمریکا و بریتانیا باشد مایه عبرت در اعتماد به غرب است.»
آیا جمهوری اسلامی به پایان نزدیک شده است؟
همچو سایه در دل تاریک گم شدن، بهروز فتحعلی
بی فرهنگی تا کجا تا چند؟ کاوه مهر