هیچ کسی موظف نیست تا به عقاید و عقاید دینی دیگران احترام گذارد. مخالفت با یک عقیده و ابراز دلیل مخالفت که در غرب متداول است دستاورد مهمی است که دارد در مناسبات زندگی مادی و معنوی غربیها عمل میکند. نقد در زبان هنریِ طنز جزء حوزه ادبیات است. ادبیات ما فارغ از هر نوع قاعده طنز هنری است. برخی شخصیتهای طنزگو ایرانی استثناء هستند.
میراث هنرطنز و طنز هنری در یونان دیروز که به غرب امروز رسیده مهمترین شاخه ادبیات غرب را تشکیل میدهد. ادبیاتی که نه تنها مقدسات هیچ نقشی در آن ندارند بلکه بواسطه وجه طنز هنری با نفوذش، راه هر نوع نفوذ ارزشهای تقدس مآب در آن کاملا بسته شده است. در حالیکه میزان کانونی تقدس گرایی در فرهنگ ایران باعث شده تا ادبیات را در نوردد و زیر سیطره خود گیرد. نقش بسیار مهم عرفان در ادبیات ما جایی برای طنز هنری باقی نمیگذارد که هر چه هست زهد و پرسایی ست.
زهد و پارسایی را چه کار به طنز ادبی. بچه مسلمانی که احساساتش از بابت روش نقد ادبی در قالب طنز جریحه دار میشود دلیلش اینست که او اصلاً با چنین ادبیاتی در فرهنگ ما مواجه نبوده هر چه بوده پرهیزکاری بوده از جهان مادی و سرساییدن به آسمان و سیر و سیاحت خیالی در آن. نفوذ بی شائبه زهد و پارسایی عرفانی در ادبیات ما دلیل مهمی در عدم پیدایش طنزهنری - که به استهزا گرفتن و ریشخند زدن فرد و عمل وی اهم آن است - میباشد. "جریحه دار شدن احساسات" بچه مسلمانان و اسلامگرایان به سبب برملا شدن نوع رفتار پیامبرشان یا محتوای کتاب قرآن است که به صورت نقد طنزگونه و هنرمندانه، تبیین میشود. مسلمان و اسلامگرا چون به مقدسات دین خود مؤمن است اصولاً آن را مبرا از هر عیب میبیند به همین سبب برملا شدن عیب دینش برایش حکم رسوایی را دارد و بی طاقت از این مسئله، به ترور و قتل متوسل میشود.
وجه ادبیِ طنزِ غرب، شخص را نیز بهمراه عملاش به سخره میگیرد. چیزی که در یونان قدیم متداول بوده. هر قلمرو که دین و مذهب در فرهنگش نقش نداشته یا اصلاً با دین مواجه نبوده در آن قلمرو، طنز ادبی که فرد و عیب فرد هر دو را باهم استهزا میکند متداول بوده است. اجرای تئاتر و نمایشنامههای علنی در انظار عمومی در یونان قدیم که اندام جنسی شخصیتهای شناخته شده و با نفوذ را به شکل کاریکاتور به نمایش در میآوردند نمونهای از طنز ادبی بوده که نشان میدهد حتا به ساحت شخصی فرد هم کار داشته. در غرب امروز نیز بهمین گونه متداول است. تخیلات جنسی مسیح بر صلیب که در "آخرین وسوسههای مسیح" به نمایش در آمده یا کاریکاتوری که سر ترامپ را به شکل خوک نشان میدهد نمونه ایست که نشان میدهد برای برملا شدن عیب، طنز ادبی نه فقط با عمل فرد بلکه حتا با خودِ فرد هم کار دارد.
نیکروز اعظمی
[email protected]
تناقض در گفتار و کردار عبدالکریم سروش، مهران رفیعی
«مسعود و سلمان و تیغ»، مهستی شاهرخی