Wednesday, Sep 7, 2022

صفحه نخست » بررسی انگیزه‌ی قشر جوان برای استفاده از اینترنت و موانع دسترسی به این اهداف، هاتف فرج‌الهی

Hatef_Farajollahi.jpg«شبیه غرب وحشی است؛ اینترنت را می‌گویم؛ از هیچ قانونی پیروی نمی‌کند.» این جمله را استیو رایت، کمدین و نویسنده‌ی آمریکایی در حالی می‌گوید که سیستم‌های رگولاتوری روز‌به‌روز برای توسعه‌ی نظارت‌های قانونی بر فضای سایبری پیشرفت می‌کنند. با این حال فضای اینترنت و به خصوص شبکه‌های اجتماعی به شدت تحت تأثیر جریان‌ها و دست‌کاری‌های اطلاعاتی قرار دارند و حجم بالایی از داده‌های نادرست و جهت‌دار در لباسی زیبا به مردم عرضه می‌شود و مهر تأییدی می‌زند بر گزاره‌ی بالا.

جوانان در اینترنت به دنبال چه می‌گردند؟

اینترنت امروزه بخش عمده‌ای از فعالیت‌های روزمره‌ی مردم را مدیریت می‌کند و از ارتباطات و دوستی‌ها گرفته تا انجام امور مربوط به اشتغال، همه و همه را در دست دارد و به عبارتی بیش‌ترِ زندگی انسان مدرن را به خود اختصاص داده است. در چنین جهان وسیعی پرداختن به هر بُعدی پیچیدگی‌های خاص خود را دارد، اما با وجود بررسی‌های بسیار هنوز کوچه‌های تاریک متعددی در این سرزمین رؤیایی وجود دارد که می‌تواند برای رهگذران خطراتی جدی به همراه داشته باشد.

در این گزارش به انگیزه‌ی قشر جوان در استفاده از وب و فضای مجازی و مخاطرات پیش روی این انگیزه‌ها که توسط جریان‌های مختلف ایجاد می‌شود، می‌پردازیم.

برای درک بهتر این موضوع سراغ تعدادی از جوانان رفتیم تا انگیزه‌های استفاده از اینترنت را در این گروه بررسی‌ کنیم.

سرگرمی‌، دوای درد بیکاری

بین جوانان گزینه‌ی سرگرمی بیش از همه‌ی موارد طرفدار داشت و به عبارتی آنان اصلی‌ترین هدف خود را برای گذراندن وقت در اینترنت به سرگرمی اختصاص می‌دهند. این سرگرمی از بخش‌های مختلفی تشکیل می‌شود که در رأس آن می‌توان به مواردی از قبیل گشت در شبکه‌های اجتماعی، بازی‌های آنلاین و تماشای برنامه‌های زنده اشاره کرد.

جالب این‌جاست که اکثر این افراد باور دارند که اگر وقت خود را به سرگرمی از طریق فضای وب اختصاص ندهند، دچار مشکلات جدی می‌شوند و اگر کار خاصی برای انجام‌دادن داشته باشند، دیگر به این نوع هدر‌دادن وقت نمی‌پردازند.

در این پژوهش میدانی جوانانی از سن پانزده تا سی سال مورد پرسش قرار گرفتند که بسیاری از آن‌ها گشت‌زنی در فضای وب را نسخه‌ای مناسب برای گذران زمان و فرار از چالش‌های متعدد زندگی می‌دانستند.

یکی دیگر از مواردی که پس از سرگرمی بیش‌ترین مخاطب را به خود اختصاص داده، آموزش است. افراد مورد پرسش این‌گونه توصیح دادند که برای آموختن بسیاری از امور از فضای وب کمک می‌گیرند و به گفته‌ی آن‌ها بخش مهمی از این آموزش‌ها در راستای کسب درآمد است. برای مثال آموزش‌های مورد استفاده‌ی جوانان را می‌توان مهارت‌های اولیه‌ی زندگی مانند شست‌وشو تا شیوه‌های کسب درآمد و سرمایه‌گذاری گسترده دانست و حتی برخی باور داشتند که فضای وب بسیار مؤثرتر از سیستم آموزشی کشور نیازهای کسب مهارت آن‌ها را برطرف می‌کند.

ایجاد ارتباط مجازی، ساده و بدون مسئولیت

سومین انگیزه‌ی‌ پرطرفدار برای استفاده از فضای وب ایجاد ارتباطات جدید است؛ ارتباطاتی که بسیاری از پیچیدگی‌های روابط اجتماعی را ندارند و شخص را در پشت‌سرگذاشتن بسیاری ترس‌ها یاری می‌کنند. آن‌چه که از پرسش‌شوندگان به دست آمده، نشان می‌دهد به طور متوسط بیش از نیمی از کاربران فضای وب و شبکه‌‌های اجتماعی به دنبال یافتن جمع دوستان جدید یا حتی شریک زندگی مناسب برای خودند. پاسخ‌ها در این زمینه عمدتاً به سوی گذر از دشواری‌های روابط معمول اجتماعی سوق پیدا می‌کند و به باور آن‌ها بسیاری از جوانان برای جلوگیری از ارتباطات بدون شناخت از این فضا برای آشنایی با جوامع هم‌فکر خود بهره می‌برند تا در نهایت به اهداف اجتماعی خود دست یابند. برخی نیز می‌گویند کشف مخاطب‌ در دنیای واقعی امری بسیار دشوار است و همین مسئله موجب احساس تنهایی در آنان شده؛ خلا‌ئی که به ناچار با دوست‌یابی مجازی پر می‌شود. ناگفته نماند که موضوع عدم نیاز به مسئولیت‌پذیری در روابط مجازی نیز یکی دیگر از امتیازاتی است که جوانان امروزی در روابط مجازی دنبال می‌کنند.

پوسته‌ی‌ رؤیایی یک کابوس

تا این‌جای کار همه‌چیز عادی به نظر می‌رسد و این‌گونه نمایان می‌کند که عده‌ای با اهدافی از ابزاری استفاده می‌کنند تا زندگی را برای خود آسان کنند، اما اصل ماجرا زمانی از پشت این پرده‌های رنگارنگ خود را نشان می‌دهد که این دیدگاه‌ها را از زیر تیغ نقد پراگماتیسم بگذرانیم. به عبارت دیگر باید تئوری استفاده از فضای وب برای دستیابی به انگیزه‌های روشن را با آن‌چه در جامعه شاهدیم، بسنجیم. آن‌چه که در فضای وب و شبکه‌‌های اجتماعی مشاهده می‌کنیم، با آن‌چه بر زبان‌ها جاری‌ست، تفاوتی از زمین تا آسمان دارد؛ فضایی که برای دسترسی آسان به اطلاعات ساخته شده و اکنون با معضل تشخیص اطلاعات صحیح از نادرست روبه‌روست.

نگاه دقیق‌تر به ساختار موجود در فضای وب برای مدیریت و جهت‌دهی افکار نشان می‌دهد که سرگرمی با دربرگیری یک جامعه‌ی آماری بزرگ به افیونی اعتیادآور بدل شده تا مخاطب را پای فضای مجازی نگاه دارد و این عمل چرخه‌ی جذب مخاطب تا تبلیغات و فروش را برای این بازار بسیار بزرگ به حرکت درمی‌آورد. هر تبلیغاتی نیاز به مخاطب دارد و حوزه‌ی سرگرمی مخاطب را آماده و تشنه‌یی محتوای تبلیغاتی می‌کند تا تکنیک بعدی اجرا شود. این‌جاست که هزاران بلاگر و فروشنده‌ی کالا و خدمات مجازی سوار بر موج اهداف سرگرمی، آموزش، ایجاد ارتباط و غیره وارد عمل می‌شوند. از فروشندگان دوره‌های آموزش جذب دوست و همسر گرفته تا تسترهای غذا، همه و همه به گسترده‌ترشدن این تور بزرگ کمک می‌کنند تا مبادا هیچ صید کوچکی را از دست دهند؛ شاید هم به همین دلیل باشد که کلمه‌ی وب برای این فضا انتخاب شده است.

در این بین کلمه‌ی «ترِند» یکی از آن اسم‌رمزهایی است که توسط شبکه‌های اجتماعی برای جهت‌دهی به افکار استفاده می‌شود؛ برای مثال یک موسیقی ناشناخته ناگهان در یک چالش تیک‌تاکی مورد توجه واقع می‌شود و پس از آن الگرویتم‌های این شبکه‌‌ها به سویی حرکت می‌کند که محتوای شامل این موسیقی را بیش از سایر موارد به نمایش درآورند و ناگهان بلاگرها نیز در یک حرکت دو سویه به ناچار با استفاده از این موسیقی به شنیده‌شدن هرچه بیش‌تر آن دامن می‌زنند. به این صورت یک اثر ناشناخته در سطح جهان معروف می‌شود و پس از مطرح‌شدن ناخودآگاه نقش خود را به عنوان‌ ابزار سرگرمی به عهده‌ می‌گیرد. جالب آن‌که آثار هنری فاخر توسط همین شبکه‌‌ها با تکیه بر قوانین کپی‌رایت اجازه‌ی بازنشر ندارند و زمینه‌ کاملاً برای جهت دهی به سلیقه‌ی‌ عمومی فراهم است.

در این بین باید اشاره کرد که شبکه‌های اجتماعی نیز مانند هر کسب‌وکار بزرگی برای کسب درآمد بیش‌تر دست به هر کاری می‌زنند که جهت‌دهی به سلایق مردم برای حضور هرچه بیش‌‌تر در این فضا یکی از آن‌هاست. حال که سلیقه‌ی عمومی جهت داده شد، نوبت به ایجاد زمینه‌ی کسب درآمد می‌رسد. برای دسترسی به این هدف سهولت در ایجاد ارتباط بین مشتری و فروشنده ایجاد شده است تا فروشندگان فرصت را غنیمت بشمارند و کسب‌وکار خود را به این فضا بیاورند؛ البته این امر بدون شک مزایایی بسیار برای جامعه دارد و خرید اینترنتی را می‌توان یکی از مهم‌ترین دستاوردهای تجاری بشر در سال‌های اخیر دانست، اما کسب‌وکارها در این فضا نیاز به دیده‌شدن دارند که در این گلوگاه، پابلیک فیگورها، سلبریتی‌ها و بلاگرها پا به عرصه می‌گذارند و با تکیه بر همان موضوع جهت‌دهی به سلیقه‌ی عمومی و حرکت در سمت و سویی مشخص مخاطب جذب می‌کنند و در نهایت نیز به ابزار تبلیغات برای کسب‌وکارها بدل می‌شوند.

این اشخاص درآمد خود را با افزایش تعداد مخاطبان به دست می‌آورند و برای این‌ کار هزینه نیز می‌کنند و با پیروی از الگوریتم‌های موجود در نهایت نقش سوق‌دهنده‌ی مردم به حضور در شبکه‌های اجتماعی را بازی می‌کنند. به عبارت ساده‌تر ساختار این شبکه‌های مجازی به گونه‌ای عمل می‌کند که بدون پرداخت هزینه و با ایجاد یک چرخه‌ی بی‌پایان از الزام جذب مخاطب توسط تبلیغ‌گران و تبلیغات توسط کسب‌وکارها به اهداف توسعه‌ای خود می‌رسند.

آموزش مجازی، از موفقیت سمی تا خرافات مدرن

از بازار سرگرمی که بگذریم به بخش آموزش می‌رسیم؛ حوزه‌ای که بدون هیچ رحمی فضای علمی جهان را دچار چالش کرده و پدیده‌ای ایجاد کرده که می‌توان آن را جهل مدرن نامید.

امکان ندارد که چرخی در اینستاگرام، توئیتر، سایت‌های فارسی‌زبان و غیره بزنید و با تبلیغاتی در زمینه‌ی کسب درآمد از فضای وب روبه‌رو نشوید؛ ایده‌هایی که همه از یک مرجع مشخص پیروی می‌کنند و به جوانان این نوید را می‌دهند که در کم‌ترین زمان کسب ثروت کنند. این جریان که به عبارتی می‌توان آن را تبلیغات موفقیت سمی خواند، شما را به سمتی سوق می‌دهد که در ازای کسب درآمد دست به هر کاری بزنید که عمده‌ی این امور نیز باید هم‌راستا با الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی باشند.

بدون شک همه‌ی ما این جمله‌ی معروف فلسفه ماکیاولیسم را شنیده‌ایم که «هدف وسیله را توجیه می‌کند»، اما در تبلیغات موفقیت سمی این گزاره تا مغز استخوان مخاطب نفوذ می‌کند و در نتیجه ارزش‌هایی از قبیل اخلاق اجتماعی و قانون‌مداری به کل به فراموشی سپرده می‌شوند. حال این سازوکار به جایی رسیده که هر شخص بدون الزام داشتن دانشی خاص اقدام به فروش یک بسته‌ی آموزشی می‌کند؛ از بسته‌های چندین‌میلیونی آموزش فنگ‌شویی تا پکیج‌های یادگیری کسب درآمد از ارزهای دیجیتال. همه می‌خواهند به شما یاد دهند چگونه پول‌دار شوید و در یک اشل بزرگ‌تر، همه در تلاشند که خود را به همین هدف برسانند؛ آموزش‌هایی که بدون پایه و اساس و تنها با تکیه بر تعداد دنبال‌کننده‌ی شخص آموزش‌دهنده توسط عده‌ای چشم‌گیر خریداری شده و پدیده‌هایی جدید مانند خرافات مدرن را وارد اجتماع کرده است؛ خرافاتی از قبیل چیدمان کیف پول برای کسب درآمد بیش‌‌تر و بازنشر یک پست برای شنیدن خبر خوب که حقیقتاً توسط هیچ عقل سلیمی مورد پذیرش نیست؛ اما نگاه به فضای مجازی نشان می‌دهد که تأثیر جهت‌دهی سلایق به حدی چشم‌گیر است که چنین اعمالی به باورهای جدی بسیاری تبدیل شده‌اند.

زوال اخلاق اجتماعی و وقار

«جویی بیتونز» (Joey B Toonz)، تولیدکننده‌ی پادکست در یوتوب درباره‌ی رفتار افراد در شبکه‌های اجتماعی می‌گوید که شبکه‌های اجتماعی جدیدی مانند تیک‌تاک به دنبال اینند که جامعه را به سمت زوال دانش، اخلاق و وقار سوق دهند. او بر این باور است که اگر بنا را بر تعداد مخاطب بگذاریم، دیگر نیازی به الیت جامعه نیست و باید بستر را برای حضور و عرض اندام اکثریت آماده کرد. از این‌رو تیک‌تاک به محلی برای ابراز وجود افراد بی‌استعداد تبدیل شده و الگوریتم‌های این شبکه‌ی اجتماعی محتوای دارای هدف و معنی را سرخورده می‌کند؛ حال آن که غذاخوردن یک شخص را به معرض دید میلیون‌ها نفر می‌گذارد. به این صورت رفته‌رفته کسانی که با انجام اموری مثل رقصیدن در اتاق خود یا خوردن حجم زیادی از غذا بازدید‌های بسیاری را به دست می‌آورند و از این راه کسب درآمد می‌کنند، خود را بااستعداد می‌پندارند و این‌گونه است که استعدادهای واقعی به محاق می‌روند؛ بنابراین اگر کسب درآمد تیک‌تاک از مهم‌جلوه‌دادن چنین اموری بیش‌تر می‌شود، قدم در راه زوال اخلاق و وقار یک هدف محسوب می‌شود.

فیلترینگ، روی دیگر سکه‌ی جهت‌دهی به افکار

در ابتدای گزارش به بخشی از انگیزه‌های استفاده از اینترنت توسط جوانان کشور پرداختیم. تا این‌جای کار می‌توان نتیجه گرفت که اهداف و انگیزه‌‌های استفاده از فضای وب به واسطه‌ی کسب درآمد شرکت‌های بزرگ دست‌خوش تغییراتی جدی می‌شود.

سد بعدیِ دسترسی به اهداف یادشده، طوفان تبلیغاتی‌، سیاسی فیلترینگ و سانسور است. امکان ندارد فضایی برای تبلیغات وجود داشته باشد و گروه‌های سیاسی از آن به عنوان ابزار پروپاگاندا استفاده نکنند. فضای وب و شبکه‌‌های اجتماعی نیز بدون شک از این قاعده مستثنی نیستند و یک گشت ساده در این فضا گزاره‌ی بالا را ثابت می‌کند.

اقداماتی از قبیل ایجاد ارتش‌های سایبری و تولید ترند و محتوای تبلیغاتی مستقیم و غیرمستقیم توسط احزاب سیاسی برای خوراندن افکار خود به مردم بخش مهمی از داده‌های فضای وب را تشکیل می‌دهد که مانند توپ‌خانه‌های داده سلایق و افکار عمومی را هدف گرفته‌اند. پروپاگاندای سیاسی نیز مانند بازار شبکه‌‌های اجتماعی هدفی جز جذب مخاطب بیش‌تر ندارد و در این فضا عجیب نیست اگر ببینید یک بلاگر غذا در زمان انتخابات از خود بیانیه‌ی سیاسی صادر کند.

سانسور و فیلترینگ نیز ساختار مشابهی دارد و تلاش می‌کند با بستن راه‌های مشخص افکار را به سمتی که مد نظر سیاست حاکم است، سوق دهد. اگرچه این سیاست در دنیای مدرن چندان موفق نخواهد بود، اما باید به یاد داشته باشیم که عموم جامعه به سمت محتوایی که آسان به دست می‌رسد، حرکت می‌کنند و فیلترینگ نیز بر پایه‌ی همین استدلال به کار خود ادامه می‌دهد؛ برای مثال در کشور ما دسترسی به محتوای پورنوگرافی به‌ کل مسدود است و مخاطب برای دستیابی به این داده‌ها به سادگی با استفاده از یک فیلترشکن اقدام می‌کند؛ اما در خصوص داده‌های خبری و اطلاعات آماری فیلترینگ دسترسی به نوعی خاص از محتوا را مسدود ساخته و بخشی دیگر را در اختیار جامعه قرار می‌دهد؛ جامعه نیز که به سادگی به اطلاعات مورد نیاز خود دست پیدا کرده، دنبال صحت‌سنجی نخواهد رفت و این‌گونه است که فیلترینگ محتوایی خاص را برای جهت‌دهی به افکار در دسترس جامعه قرار می‌دهد.

جهانی از اطلاعت دروغ، نادرست و جهت‌دار

مطابق فرهنگ لغت وبستر اطلاعات دروغ (Disinformation) به اطلاعات نادرست و گمراه‌کننده‌ای گفته می‌شود که عمداً و با تاکتیک برای آسیب‌رساندن به فرد، گروه اجتماعی، سازمان یا کشور یا تأثیرگذاری بر افکار عمومی و مبهم نشان‌دادن حقیقت منتشر می‌شود.
اطلاعات نادرست (Misinformation) نیز طبق تعریف کتابچه‌ی راهنمای روزنامه‌نگاری یونسکو به اطلاعات غلطی گفته می‌شود که شخص یا مالک رسانه‌ای که آن را منتشر می‌کند، اعتقاد بر صحیح‌بودن آن دارد و هدفش صدمه‌زدن و یا آسیب‌رساندن نیست.

حال جهانی را تصور کنید که گروه‌های مالی و سیاسی در آن با تمام قوا به تولید محتوا می‌پردازند و تقریباً اکثر افراد پرمخاطب را نیز به ابزار تبلیغاتی خود بدل کرده‌اند. در این جهان یافتن اطلاعات صحیح از پیداکردن سوزن در انبار کاه نیز دشوار‌تر است و تقریباً به صحت قطعی هیچ داده‌ای نمی‌توان اطمینان داشت.

ناگفته نماند که وجود این چالش‌ها در عصری که عصر اطلاعات نامیده می‌شود و هر شخصی در آن می‌تواند در جایگاه پایگاه تولید داده قرار گیرد، چندان هم عجیب نیست؛ اما این‌که کابوس حجم بالای اطلاعات نادرست و جهت‌دار فضای مجازی در یک لباس رؤیایی با عنوان دسترسی آسان و آزادانه به جهان عرضه می‌شود، اصلی‌ترین چالش است و به نظر می‌رسد شناخت کلی این فضا و آگاهی نسبت به احتمال بالای برخورد با اطلاعات نادرست می‌تواند آمادگی لازم برای حل چالش‌های موجود را افزایش دهد؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که دستیابی جوانان به انگیزه‌های خود در استفاده از فضای وب با موانعی جدی همراه است و اهداف قشر جوان در گرداب اطلاعاتی موجود در فضای وب به ناچار سمت‌وسویی خاص به خود می‌گیرد.

پانوشت‌ها:
۱- برای اطلاعات بیش‌تر ر. ک به آیرتون، شریلین، روزنامه‌نگاری، اخبار جعلی و دروغ‌رسانی، ترجمه‌ی حمید مرعشی، یونسکو، ۱۳۹۹.

برگرفته از [ماهنامه خط صلح]



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy