[تیتر این مطلب، برگرفته از دو کتاب گرانسگ و بسیار ارزشمند جناب ایرج مصداقی است که به عاریت گرفته‌ام. هر کجا هست، روح و تن‌اش برای تاریخ معاصر ایران، تندرست و سالم بماند تا نسل ما - افتان و خیزان و لنگ لنگان - از او بیاموزیم، ناگفته‌ها را. و امیدوارم که این جسارتم را بنا به بزرگ منشی، مُدارا و رادمردی‌اش، به دیده اغماض بنگرد. ایدون بادا! ]
بعد از دوران‌های درخشان کوروش و داریوش و نادر و رضاشاه، تاریخ و تمدن ایران زمین با این عکس از دوران شوم و حضور سیه دلانی جانی و فاسد، رو به زوال رفته. مردم ایران در روزگاری گرفتار آمده‌اند که "نه زیستن نه مرگ" است و مردان فاسد و خونخواره اسلامی " دوزخ روی زمین" را برای مردمان ایران، ساخته‌اند. امروزه روز، این نمایندگان جانی و فاسد امام زمان جعلی و خیالی، آمده‌اند و منفورترین و فاسدترین و خونریزترین حکومت آلله بر زمین را تشکیل داده‌اند!
اُختاپوس مذهبی در ایران، از شبستان‌های مخوف مساجد در آمدند، تروریسم اسلامی را رواج دادند و سیر تاریخی ایران را به کمک اجنبی و با تکیه بر تروریسم اسلامی، از مسیر اصلی‌اش خارج کردند. که حاصل آن، این روزگار سیه روزی است.
شاید، اگر در هر جایی از جهان بود، جامعه بشری، این ویروس و عفونت و لجن مُلایان را به قبرستان تاریخ می‌فرستاد، اما در وطنم، مشتی عمامه به سر، استبداد نعلین را ساخته‌اند و همه سکوت کرده‌اند و خون دل میخورند... ایران از کاروان تمدن بشری، عقب مانده... خفت و ننگ این دوران تاریک، تا کی ادامه دارد؟ کسی نمی‌داند... اما هر چه هست، دوران گذار خوشی، منتظر ایران نیست.
براستی باید پرسید که کجای این افراد، مقدس است؟ بشر ۲ پا، کی با کائنات در ارتباط است تا مقدس باشد؟ آیا پروردگار عالمی - که اینها معتقد به وجود ذی وجود آنند - بیکار است، که جانیانی فاسد و وحشی صفت و آدمخوار مثل این زالو را نماینده خود بر زمین خاکی گرداند؟ بقیه کائنات بی سکنه چه؟
دانش و عالم این مفت خورها و اوباش اسلامی در چیست؟ چه سود و منفعتی برای بشریت داشته‌اند؟ هیچ!
چکاره‌اند که بهشت خیالی را می‌فروشند و با حقه بازی، خود را مقدس می‌دانند؟ تقدس جعلی و قداست تقلبی، آیین چنگیزی این خوک هاست....
اما انگار، جامعه ما، در این روزگار سخت و تلخ، محکوم به فناییم و سرزنش مان هم در سرزمین نفرت شده.... بی فایده به نظر می‌آید... ذهن مان خو گرفته به یک سری عقیده و تعصب و اگر کسی خلاف آن را بگوید، فورا در جلوی دوربین می‌نشینند برخی پریشان احوال و هرزه زبان و دهان به فحش و ناسزا می‌گشایند! همیشه معتقد بوده‌ام که پاسخ دادن‌شان هم کسر‌شان است. بگذار فحش بدهند.
امیدوارم نسل جوان، به رستاخیز ملی بیاندیشد تا هویت و کیان ایران را بازپس بگیریم.... این خرافات و موهومات شیعه گری، موجب نابودی و ویرانی ایران شده.... و مدارهای سانسور را باید شکست و مردمان صبور و خسته و چشم انتظار، حقایق را بازگفت...
براستی جلسه خبرگان [خفتگان] رهبری، به من ایرانی، چه مربوط؟ این خلافت شوم با خلیفه فاسد و جانی، چه سودی دارد؟ این که گروهی از اصلاح طلبان به دنبال نوه خمینی راه افتاده‌اند و گروهی دیگر به دنبال فرزند خامنه‌ای هستند تا دستگاه خلافت شیعه را حفظ کنند به ما چه مربوط؟ که چه؟
قبلا درباره جنایات زندان‌های جمهوری اسلامی، سخن‌ها گفته و نوشته‌ام، اما گویند: این روزها، سالروز جنایت میکونوس توسط یکی از همین مُلاها به نام علی فلاحیان است. گرچه در مقابل برخی کتاب‌ها، این ویدئو وحشت بزرگ (تاریخ تروریسم علی فلاحیان) هیچ است اما برای نسل جوان، به یادگار بماند. " گاه باشد که کودکی نادان، به غلط بر هدف زند تیری"...
وحشت بزرگ (تاریخ تروریسم علی فلاحیان - قسمت اول)؛ تلویزیون پارس؛ برنامه علیرضا میبدی - YouTube
زندان، کوروش گلنام
