اکبر گنجی - جمهوری اسلامی آلترناتیوِ محتملِ واحدی ندارد. این چند احتمال و بدیل را در نظر بگیرید: اول- نظام دموکراتیک. دوم- دیکتاتوری سکولارِ سازمان مافیاییِ مجاهدین خلق. سوم-جنگ داخلی(سوریه ای شدن یا بالکانیزه شدن). چهارم- تجزیه ی ایران به قطعات کوچک و نابودی آن.
بهترین آلترناتیو برای جمهوری اسلامی، یک نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی، حقوق بشر، کثرتگرا و عادلانه به مثابه رفع کلیه اشکال تبعیض های قومی و مذهبی و جنسیتی و طبقاتی با حفظ موجودیت ایران و تمامیتِ ارضیِ فعلی آن است.
اما متأسفانه زمینه ها و بسترهای تجزیه در ایران وجود دارد. با توجه به زمینه های داخلی جدایی طلبی؛ تجزیه ی ایران به گفتار و رفتار الف- جمهوری اسلامی، ب- مخالفان جمهوری اسلامی و پ- دولت های خارجی بستگی دارد.
جمهوری اسلامی به سخنان وطن دوستان توجهی ندارد. دولت های خارجی هم فقط و فقط منافع خود را- از هر راهی که شده- تعقیب می کنند. بدین ترتیب نقش ایرانیان دموکراسی خواه مخالف جمهوری اسلامی برجسته می شود. مخالفان جمهوری اسلامی باید روشن سازند که دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، عدالت، برابری، و غیره را برای ایران می خواهند. یعنی ایرانی که در آن تک تکِ افراد «شهروندانِ برابر و آزاد» باشند. از این رو، تاکید همه مخالفان بر موجودیت ایران و حفظ تمامیت ارضی شرط لازم یک ایران آزاد و دموکراتیک است. به تعبیر دیگر، تبعیض زدایی و برابری و آزادی همه شهروندان و دموکراسی نیز شرط لازم حفظ تمامیت ارضی ایران است. دموکراسی و عدالت به مثابه برابری چسب هایی هستند که همه ایرانیان را به هم می چسبانند و دیکتاتوری و استبداد (دینی یا سکولار) ما را از هم دور می سازند.
در این میان، برخی گروه هایِ قومیِ تجزیه طلب، به جای سرنگونی جمهوری اسلامی، به دنبال سرنگونی ایران بوده و هستند تا ناسیونالیسم قومی خود را دنبال کنند و ایران را به بایگانی تاریخ بسپارند.
در این نوبت پیرامون زمینه های داخلی و خارجی تجزیه ایران و پیامدهای هولناک آن بحث شده است. بحثی که در این نوشتار کوتاه نیامده است.