سقوط نظام با خیزش ملی مردم؛ واقعیتی که برخی تحلیلگران جمهوری اسلامی نیز آن را جدی و «تهدید» ارزیابی میکنند
کیهان لندن - خیزش ملی مردم در پنج هفته گذشته با وجود سرکوب گسترده معترضان در خیابان ادامه یافته و پایداری مردم سبب شده پژوهشگران داخلی و حتی چهرههای اصولگرا دست به قلم شوند تا راه برونرفت جمهوری اسلامی از مسیر سقوط را توضیح دهند.
در شرایطی که در سالهای گذشته اعتراضات مردم به صورت سازمانیافته از سوی حکومت سانسور میشد و رسانههای داخلی درباره آن نمینوشتند و تنها به انتشار گزارشهای دروغ و دستکاریشده میپرداختند اما اینبار دامنه اعتراضات سراسری مردم و بازتاب آن در داخل و خارج کشور به گونهایست که حتی دستگاه تبلیغاتی رژیم نیز نمیتواند از کنار آن با سکوت و سفسطه رد شد. از همین رو در روزهای گذشته دامنه گفتگو و ارائه تحلیل درباره این اعتراضات در رسانههای داخلی و وابسته حکومت نیز به جریان افتاده است. این موضوع در عین حال میتواند نشان از جدی گرفتن اعتراضات مردم توسط برخی زمامداران و احتمال تحولات زیربنایی سیاسی از دید سیاستگذاران حکومتی باشد.
خبرگزاری ایسنا نتایج یک پژوهش دانشکده علوم سیاسی دانشگاه شیراز درباره اعتراضات سالهای اخیر در ایران مربوط به اعتراضات سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ را منتشر کرده که در آن تأکید شده «در صورت عدم پاسخگویی به مطالبات مردم و نادیدهگرفتن زمینههای اصلی اعتراضات، مشخص نیست که امواج بعدی اعتراضات در سطوح قبلی باقی بمانند.»
پژوهشگران این تحقیق پیشبینی کرده بودند: «دوباره یک جرقه کافی است تا همه معترضان با نگرشها و اهداف متعدد و متنوع به خیابانها بریزند.»
نویسندگان تحقیق دانشگاه شیراز، یک استاد علوم سیاسی و یک دانشجوی دکترای علوم سیاسی این دانشگاه، نتیجه گرفتند که سه عامل «فقر و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی بین اقشار مختلف جامعه، تغییر سبک زندگی مردم جامعه به واسطه جهانی شدن و گسترش ارتباطات، و بیاعتمادی مردم و اصناف به احزاب و نهادهای رسمی دولتی» از عوامل اصلی اعتراضات صورت گرفته در این بازه چهارساله است.
این دو نویسنده تأکید کردند: «این اعتراضها به لحاظ ماهوی از نوع خودانگیخته، مستقیم در خیابان، بدون رهبر، نوآوری در تاکتیک مبارزاتی، بیاعتمادی به تشکلهای صنفی و مدنی، مستمر و زنجیروار، ارتباطات افقی با اعتراضهای مشابه و... بودهاند.»
همچنین محمد رهبری پژوهشگر مسائل اجتماعی نیز در گفتگو با وبسایت جماران گفته پتانسیل خشم و تظاهرات در میان مردم وجود داشته اما شیوع کرونا از بروز تجمعات خیابانی جلوگیری کرده بود. او گفته سرکوب گسترده اعتراضات آبان ۹۸، سرنگونی هواپیمای اوکراینی، عدم واردات واکسن، در کنار مشکلات اقتصادی و بحران معیشتی همگی از مسائل زمینهساز پتانسیل اعتراضاتی شده که امروز در خیابانهای ایران در جریان است.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی معتقد است حتی اگر جمعیتی که در خیابان است نسبت به جمعیت کل کشور رقم کمی باشد اما شاخصهای دیگری نشان میدهد میزان نارضایتی جامعه و کشش آن به اعتراضات زیاد است. او با یادآوری ترانه «برای» شروین حاجیپور که در کمتر از ۴۸ ساعت بیش از ۴۰ میلیون بار در اینستاگرام دیده شد گفته «فرض کنید که ۱۰ میلیون آن ایرانیان خارج از کشور بودهاند. در شرایطی که اینستاگرام فیلتر و دسترسی به آن دشوارتر از قبل بوده و طبق نظرسنجی ایسپا کلا ۵۰درصد از ایرانیان در اینستاگرام هستند، اگر فرض کنید ۸۵ میلیون جمعیت داریم حدود ۴۲میلیون نفر آن در اینستاگرام حضور دارند، ۳۰میلیون از این افراد در داخل کشور این آهنگ را شنیدهاند که عدد بزرگی است. یعنی هم از نظر سرعت گسترش و هم از نظر حجم و تعدادی که آنرا شنیدهاند، بیسابقه است.»
او با اشاره به هشتگهای فضای مجازی و شعارهای مردم در خیابان افزوده که «بهنظر من این جنبش اجتماعی را باید در دو سطح تحلیل کرد؛ یک سطح از این جنبش اعتراض به وضع موجود و سیاستهای حاکم بر حوزههای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است و سطح دیگری که خواهان تغییرات بنیادین در جامعه ایران و نظام سیاسی ایران است. در شعارهایی که در خیابان داده میشود و هشتگهایی که در شبکههای اجتماعی زده میشود، هر دو سطح دیده میشود.»
محمد رهبری البته فعالیت گسترده لشکر سایبری حکومت اعم از اصلاحطلب و اصولگرا در قالب «جهاد تبیین» برای حفظ نظام و جهتدهی به افکار عمومی را در تحلیل هشتگهای فضای مجازی در نظر نگرفته است. این در حالیست که شعارهای مردم در خیابان همگی بر تغییر بنیادین ساختار سیاسی و عبور از جمهوری اسلامی تأکید دارد.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی همچنین افزوده که «میتوان گفت که این وضعیت توأمان برای حاکمیت هم فرصت و هم تهدید است. معنای اینکه عده زیادی هم به خیابان نیامدهاند این است که حاکمیت همچنان فرصت دارد که با مردم گفتگو کند تا در گفتگوی جامعه با حاکمیت مطالبات مردم تأمین شده و اعتراضات فروکش کند. اما وجه تهدیدآمیز آن این است که اگر همچنان این مطالبات بیپاسخ بماند و جامعه احساس کند پاسخی از حاکمیت نمیگیرد و فقط با تهدید و سرکوب روبرو میشود، ممکن است در آینده مثلا یک سال یا دو سال دیگر واکنش متفاوتی داشته باشد.» البته به پیشنهاد این پژوهشگر که به نظر میرسد دلسوز نظام است قبلا چند بار در دوره هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان عمل شده و چون «مطالبات» از سوی همه جناحین نظام «بیپاسخ» مانده، در نتیجه «وجه تهدیدآمیز» نمایان شده. او اما این مرحله را نادیده گرفته و فرا رسیدن «وجه تهدید» را به یک دوره دیگر پس از وعده و وعیدهای غیرعملی موکول کرده است!
عماد افروغ جامعهشناس، فعال اصولگرا و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی نیز در مطلبی خطاب به مقامات ارشد حاکمیت نوشته که «توجه به اعتراضات عقبنشینی نیست».
عماد افروغ نوشته که «قدرت رسمی فکر میکند اگر به این اعتراضات و به این حرفها توجه کنند، نوعی عقبنشینی به حساب میآید. کدام عقبنشینی؟ سیستمی که توجه به تغییر نداشته باشد، توجه به قدرت اجتماعی و قدرت مدنی و خواستههای آنها نداشته باشد، محکوم به شکست است.»
او همچنین به قتل حکومتی مهسا امینی به دست مأموران گشت ارشاد اسلامی اشاره کرده و با تکرار روایت دروغ حکومت که جان باختن این دختر جوان را در پی شوک و سکته قلبی در شرایط بیماری زمینهای اعلام و ضرب و جرح وی را انکار کرده است، نوشته «انگار نه انگار پلیس مسئول این قضیه است و باید عذرخواهی کند. انگار نه انگار... اصلا نیاز به تحقیق نداشت و نیاز به کمیته نداشت؟ همین که به خانمی شوک روانی وارد شده و این شوک روانی باعث شده به هر دلیلی و با هر پیشینهای و با هر بیماریای اینگونه فوت کند، مقصرش باید عذرخواهی میکرد. نکرد!»
اینهمه نشان میدهد تحلیلگران، چهرههای سیاسی و رسانههای حکومتی در ایران نیز مسیر سقوط جمهوری اسلامی در پی خیزش ملی مردم را که از ۲۶ شهریور امسال با قتل حکومتی مهسا امینی به دست مأموران گشت ارشاد اسلامی شروع شده، به عنوان یک واقعیت جدی و البته «تهدیدآمیز» برای نظام، جدی گرفته و تلاش میکنند رهنمودهایی برای انحراف از این مسیر مطرح کنند ضمن اینکه به نظر میرسد برخی از آنان میدانند که این مسیر بازگشتناپذیر است.