مطالعه رفتار مسئولان نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی در برخورد با انقلاب مردم ایران و خیزش «زن زندگی آزادی» حاکی از آن است که آقایان روش قزاق های روس و ارتش سرخ را در پیش گرفته اند و اینکه اساسا، منبع الهام معممین و روحانیون حوزه های علمیه در برخورد با مسائل اجتماعی ایران همان دخیل بستن به دیوارهای سرد و خشگ و خشن و یخ زده کرملین است و دیگر هیچ چیز.
طی دو ماه گذشته بسیاری از رهبران جهان اظهاراتی در همدردی و پشتیبانی از مردم ایران داشته اند. حتی اگر هیچ اقدام عملی در محکوم کردن نظام نداشتند اما زبان خود را در حمایت از مردم ایران به حرکت در آوردند. این فقط رهبران و مدیران کرملین بودند که نه تنها سکوت کردندِ بلکه تاکنون با بی تفاوتی از کنار جنبش خونین مردم ایران گذشتند و حتی در زیر زرورق سیمای منفور آنان می توان آثار رضایت از این خونریزی ها را ردیابی کرد.
اما دیر نیست روزی که اولین دولت پس از نظام کودک کش و زن ستیز جمهوری اسلامی به حساب چندین و چند ساله روسها رسیدگی کند و کرملین آخرین جایگاه روابط تجاری سیاسی و اقتصادی با مردم ایران را کسب کند. بسیاری معتقدند که روابط ویژه و پنهان مسئولان این نظام با مسکو هزینه های جبران ناپذیر و تاریخی سنگینی را به مردم ایران تحمیل کرده است که ابتدایی ترین آنها پرواز کردن نان از سفره مردم عادی است، هر چند سهم روشنفکران و دانشجویان و روزنامه نگاران و نویسندگان از سرسپردگی نظام با روسیه جز زندان و بازداشت و ترک وطن نبوده است.
این ویدئو تمرکز و مرور سریعی است بر نفوذ و خرابکاری های دولت روسیه و اتحاد جماهیر شوروی و بعد از آن دولت کنونی کرملین در ایران و بويژه پس از انقلاب. در این ویدئو دو نام غایب هستند. اولین آنها نام ناخدا بهرام افضلی فرمانده اعدام شده نیروی دریایی در دوران جنگ است که متاسفانه و سهوا جا افتاد و از اهمیت خاصی برخوردار است. پس از سرلشگراحمد مقربی جاسوس وطن فروش و مامور روسیه در ارتش شاهنشاهی اساسا ناخدا بهرام افضلی عالی ترین و مهمترین عنصر حزب توده است که در سیستم سیاسی نظامی ایران ارتقا پیدا کرد.
دومین نام که پس از پایان ادیت ویدئو با تلاش فراوان به دست آمد صفریان است، یعنی همان کسی که در نوروز سال ۵۸ در یک خانه اشرافی در خیابان فرشته با حسن اعتمادی دیدار کرد. این مامور روسیه و استاد دانشگاه و معاون وزارت دارایی از اعتمادی درخواست کرده بود تا به رهبران تشکیلات سازمان وحدت کمونیستی اطلاع دهد و از آنها بخواهد که با تسلیحات و واحدهای نظامی و تجربه کار چریکی خود در یک عملیات کودتا علیه رژیم مشارکت کنند که کودتای نوژه بود.
این مطلب سند این موضوع است که حزب توده هم از بانیان کودتای نوژه بوده است و هم عامل لو دادن عملیات کودتا به جمهوری اسلامی. کودتایی که منجر به اعدام دهها افسر ارشد و نخبه ارتش شد که ۳۰ نفر از آنها خلبان با تعلیمات و تجربیات استراتژیک بود. با این تحلیل، ادعای علیزاده طباطبایی نیز به صورت ضمنی تایید می شود که کودتای نوژه از صفر تا صد یک پروژه روسیه و یک ترفند پیچیده روسی برای خالی کردن ارتش ایران از نیروی متخصص و تعلیم دیده بوده است.
