نام کتاب: انقلاب آزادیگرا و ملی ۱۴۰۱ ایران ـ نوید پایان نکبت اسلامگرایی
نویسنده: مجید محمدی
تعداد صفحات: ۴۸۰
این کتاب به تدریج در طول جنبش «زن، زندگی، آزادی» در شهریور و مهر و آبان و آذر ۱۴۰۱ نوشته شد. بخشها و فواصل کتاب به تدریج و با تحولاتی که رخ میداد شکل گرفت. برخی از فصول نیز در سایتهای خبری و تحلیلی منتشر شدند. مطالب کتاب هر روز بر أساس رخدادها تنظیم و تکمیل شده است.
این کتاب به توصیف و تبیین یکی از رخدادهای نادر در ایران و جهان میپردازد. در طی این رخداد شگفت صدها هزار زن و مرد جوان جان خود را در طبق اخلاص نهادند تا آزادی داشته باشند. حکومت دینی و همهی مشاطه گرانش در سراسر دنیا مردم ایران را در بند قوانین بدوی و قساوت آمیز شریعت و ایدئولوژی تمامیت خواه اسلامی میخواهند و گروهی با شجاعت هر چه تمام در برابر ماشین سرکوب یکی از خونخوارترین رژیمهای سیاسی دنیا ایستادند.
در مقدمه صرفا به رخدادها به طور بسیار خلاصه اشاره میکنم چون تفصیل آنها در دنیای مجازی وجود دارد. این مقدمه وقایع نگاری جنبش را برای ورود به بررسی تحلیلی عرضه میکند. مهمترین رویدادها و نه همهی آنها به طور جزء به جزء مورد توجه واقع شدهاند.
در بخش اول ویژگیهای جنبش را تبیین میکنم. نخست به این موضوع میپردازم که چرا این حرکت را انقلاب میدانم. علل سر سختی و تداوم، زمینههای بروز، ورود جنبش به فاز انقلابی (در برابر اصلاحگرایی) و تاکتیکهای اعتراض در این بخش مورد بررسی و توضیح واقع شدهاند. از آنجا که انقلاب ملی ۱۴۰۱ نسبتی با گرایشهای ووک ندارد در فصل پنجم این بخش تمرکز بر حقوق بشر و زنان را علیه دوگانه استعمارگر-استعمار شده و نسبیت فرهنگی و ارزشی مورد توجه قرار دادهام. انتقادات از جنبش و حملات به آن نیز در فصل پایانی این بخش مورد بررسی قرار میگیرد چون به فهم این انقلاب کمک میکند.
در بخش دوم واکنشهای دول غربی، رسانه ها، فعالان سیاسی و ماشین تبلیغات حکومت را به این جنبش مرور میکنم. واکنش معترضان به افراد نزدیک به حکومت یا فاصله دار با مبانی جنبش مورد توجه قرار گرفته است. علی رغم عدم استقبال رسانههای هویتگرا و متمایل به چپ غربی و ناخشنودی سیاستمدارانی که در پی معاملهی اتمی با رژیم اسلامی بودند قدرت و تداوم جنبش باعث شد که این جنبش نخست به صفحات مجازی و داستانهای سلبریتیها نفوذ کرده و بعد خود را بر رسانههای کند و منفعل غربی تحمیل کند.
در برابر هر جنبشی یک ضد جنبش وجود دارد. در بخش سوم کتاب به ابعاد مختلف، ماهیت و کارکرد سازمان سرکوب در این دوره از جنبشهای سیاسی و اجتماعی در ایران میپردازم. در این بخش هم به سرکوبهایی که مقامات و بوقهای تبلیغاتی معتقدند برای پیش گیری از جنبش انجام میشود و هم به سرکوبهای محقق شده پرداخته ام.
بخش چهارم نخست به دو روایت بدیل جنبش و ضد جنبش در انقلاب ۱۴۰۱ میپردازد. فصل دوم این بخش به أنواع دستاوردهای این جنبش برای معترضان و دولت-ملت ایران و آزادیخواهان دنیا اختصاص دارد. کند کردن چاقوی ماشین تبلیغات رژیم، عرضهی انبوهی از آثار هنری و سست کردن سیاست خشنود سازی رژیم توسط دول غربی از دستاوردهای آشکار و ملموس این جنبش در همان پنج هفتهی اول هستند. این جنبش هم چنین گرایشهای سیاسی و فکری معترضان را مورد چالش قرار داده است.
در بخش پنجم و پایانی به زمان مناسب و رمز پیروزی جنبش مهسایی در ایران میپردازم. اعتصابها و پیوستن اقشار مختلف به اعتراضات به پیروزی جنبش یاری خواهند رساند. در این بخش همچنین به روشهایی که جامعه میتواند به جنبش انقلابی تعمیق بخشد اشاره میکنم. موضوع مهمی که در این بخش بدان میپردازم ریختن ترس جامعه از رژیم قصاب ولایت فقیه است. در فصل پایانی این بخش به اقدام موثری که ایالات متحده میتواند در مورد ایران انجام دهد پرداخته ام.
در اولین موخره دعوت نویسنده از زنان ایرانی برای مبارزه و نافرمانی از حکومت تمامیت خواه در طول جنبش را بازنشر میکنم. در دومین موخره از چرخش مواضع نایاک و اعضای آن پس از بروز جنبش بدون اشاره به مواضع قبلی و نیز معرفی دروغ از سوابق افراد نزدیک به ان سخن گفتهام. در موخرهی سوم به ضرورت یک گردهمایی بزرگ از ایرانی- امریکاییها در مقابل کاخ سفید برای تغییر سیاست خشنودی میگویم. در موخرهی چهارم به کار بی أساس و بی منطق رسانههای فارسی زبان دولتی خارج از کشور در نامیدن علی خامنهای با عنوان ایة الله پرداخته ام در حالی که وی به کشتار زنان و کودکان اشتغال دارد. و در موخرهی پنجم به این موضوع میپردازم که تلویزیون حکومتی از چهرههای بدنام رسانهای در خارج کشور بهره میگیرد تا از بدنامی خود بکاهد.
مخالفان خاموش، مسعود نقره کار
ضرورت اجرای عدالت نسبت به دشمن، احمد فعال