توضیح ضروری ــ سخن درباره کلیت ورزش ایران و بویژه فوتبال بلحاظ پیچیدگی ساختار و حضور قدرتمندانه نهادهای غیرورزشی بسادگی میسر نیست و پرداختن به آن نیازمند بررسی جنبه های گوناگون و پارامترهای مختلفی است که منظوراین نوشتار نیست.این یادداشت صرفنظر از نگرش سیاسی و حضور تیم جمهوری اسلامی در قطر ، نگاه کوتاهی دارد به مربیگری کارلوس کی روش در عرصه فوتبال ایران.
ــ بعد از پایان دوررفت رقابتهای انتخابی جام جهانی که فوتبال ایران با مربیگری شارلاتان بلژیکی "ویلموتس" در معرض خطرحذف از جام جهانی قرارگرفته بود، کمترمربی جرآت و جسارت نشستن برنیمکت هدایت تیم ملی را داشت که فدراسیون فوتبال در اقدامی ناگزیرهدایت تیم ملی را به " دراگان اسکوچیچ " کروات سپرد. مربی کم ادعایی که با کارنامه قابل قبول از هدایت تیمهای داخلی، توانست مرحله دوم و برگشت انتخابی جام جهانی را با ارائه فوتبالی روان ، هجومی ، زیبا و تماشاگر پسند و با پیروزیهای پی درپی پشت سر گذاشته و تیم ملی را برای اولین باربدون اما و اگرهای رایج به عنوان اولین کشورآسیائی راهی قطر کند. درهمین زمان اما کی روش که پس ازناکامی در کلمبیا ، در قامت سرمربی مصرنیز نتوانست این کشور را به جام جهانی برساند و از سمت خود برکنار وبلاتکلیف مانده بود ، با ارتباطات پنهان با محافل خاص که او را بعنوان مربی " هماهنگ با حاکمیت" به فدراسیون توصیه کردند در کنارهمراهی و تلاش ستاره های بی ظرفیت و کم جنبه لژیونرودخالت نهادهای غیر ورزشی زمینه بازگشت او فراهم شد ، چند روز بعد از انتصاب تاج بعنوان رئیس فدراسیون ،افکار عمومی در کمال ناباوری و بهت شاهد رفتاری غیر حرفه ای وغیراخلاقی با مربی موفق ، بی ادعا و کم حاشیه کروات بود که با قدرناشناسی اخراج شد ومیراث گرانبهایش به کیروش رسید.
صرفنظر ازتورنمنت قطر، تجربه حضور هشت ساله کیروش در ایران چندان قابل اعتنا نبود تا بر اساس آن فدراسیون فوتبال بتواند ریسک برکناری اسکوچیچ را بپذیرد. تا توانست با جنگ روانی و حاشیه سازی وتشبیه فوتبالیها به مار وعقرب و ارائه فوتبالی نتیجه گرا، دفاعی و کسل کننده، ازپیروزیهای اتفاقی که برمبنای تاکتیکهای فردی بازیکنان و اتفاقات رخ میداد با استفاده ازتخصص در جنگ روانی و زبان بازی، نردبانی بسازد تا خود را بعنوان یک مربی تمام عیار بالا ببرد وقالب کند.اما آنچه بچشم آمد بیش ازیک شومن حرفه ای و یک مربی معمولی و علاقمند به ضد فوتبال نبود. انتخاب نورچشمی هایی که درحد و اندازه ملی نباشند ، توصیه پذیری و دور شدن از پارامترهای فنی در انتخاب ملی پوشان ، لجبازیهای کودکانه با مربیان داخلی و تحقیر آنان ، تحت فشار قرار دادن داوران از طریق براه انداختن جنگ روانی، از خصوصیاتی است که فرسنگها با استانداردهای یک مربی طراز اول جهانی فاصله دارد.
در قطر نماد حضور این مربی دیدار با ولز نبود که بازیکنان با تآثیراز شکست سنگین به انگلیس ، با انگیزه ای مضاعف رفته بودند تا پیروز شوند. نمایش مربیگری کیروش، دیدار با انگلیس و امریکا بود که با القای ترس به تیم ، بازیکنان رفته بودند که نبازند. یک مربی حرفه ای در هرسطح از فوتبال جهان بهتر از هر کس میداند هر تیم فوتبالی که با هدف " نباختن " وارد مسابقه شود ، حریف را بسمت پیروزی هدایت میکند. کیروش نه تنها یک مربی درطرازجهانی نیست بلکه از تجربیات گذشته خودش هم در قطردرس نگرفت و مصاحبه کوتاه با خبرنگاران در فرودگاه تهران هم نشان میدهد در صورت ماندن قرار است آزموده را باز هم بیازماید. معلوم نیست با لب خندان و ژست یک مربی موفق، ازپیروزی و افتخارو موفقیت صحبت کردن بر کدام مبنای عقلی برخوردار است ؟ و اگر نمایشی مانند فوتبال شایسته ژاپن و استرالیا و کره جنوبی و حتی عربستان سعودی ارائه میکرد چگونه سخن بر زبان میراند ؟
معروف است که وارثان پیروزیها بسیارند اما در این هنگامه ناکامی هنوزمسئولان فدراسیون و آنان که سنگ حضور کی روش را به سینه میزدند، در پاسخ به افکارعمومی واصحاب رسانه نگفته اند که با تکیه بر کدام کارنامه موفق و معیار قابل اعتنای کیروش ، " دراگان اسکوچیچ " را با آن عملکرد درخشان از افتخاری که خود آفریده بود محروم کردند؟
بهرام مشتاق