Sunday, Dec 25, 2022

صفحه نخست » نگاهی به فیلم «تاپ گان ۲»؛ نوستالژی گذشته ها، در قالب ی مدرن و امروزی؛ ف. م. سخن

2B10C4C6-7653-4068-9C87-44F2BFA132DF.pngجهت توجه خوانندگان گرامی:
این مطلب، طولانی ست...

توضیح پیش از ورود به موضوع اصلی:

از «تاپ گان ۱» خاطرات بسیاری دارم. می دانیم که ساخت و بافت هواپیمایی ایران، چه لشکری و چه کشوری، ساخت و بافت ی غربی و امریکایی ست.
از رضا شاه پهلوی که به طرز شگفت انگیزی، در سال های فقر و قحطی، آینده را در آسمان و هواپیمایی می دید، تا محمدرضا شاه فقید که بهترین ها را برای کشورش می خواست و بهترین ها را برای ایران تدارک می دید.

تا زمانی که ایران بودم، پا که به محیط ساختمان اصلی هما در مهرآباد می گذاشتی، گویی وارد فضایی غیر از فضای جمهوری اسلامی می شدی. مدرنیسم ی که از زمان پیش از انقلاب وجود داشت، هنوز در این نهاد و ساختمان و کارمندان اش دیده می شد.

زحمت دست تیمسار خادمی و زنده یاد مینو احمد سرتیپ هنوز در این نهاد قابل مشاهده بود.

به همت و دانش این بزرگواران و دور اندیشان، ما اولین کشوری بودیم که بعد از امریکا، بویینگ ۷۴۷ یعنی همین جامبوجت مشهور،،، و مجهز ترین و مدرن ترین خطوط هوایی جهان یعنی «ایران اِر» را در اختیار داشتیم.

در نیروی هوایی هم با وجود آمدن میگ های روس ی و هواپیماهایی که صدام موقع جنگ با امریکا برای در امان ماندن به ایران فرستاده بود، همه چیز امریکایی بود. از هواپیماهای فوق مدرن در زمان خود که نمونه ی یگانه اش که تنها متعلق به ما و امریکایی ها بود یعنی هواپیماهای ره گیر اف ۱۴ تام کت، تا هواپیماهای ترابری سی ۱۳۰، تا هواپیماهای مدرن و گران بهای آموزشی بونانزا، تا شیوه های آموزش و مدیریت هوایی.

در زمان جنگ ایران و عراق، از ترکیب «کشوری» و «لشکری» برای حفاظت از آسمان تهران از نفوذ جنگنده بمب افکن های عراقی، در نقاطی که رادارهای از رده خارج شده ایران، توانایی پوشش نداشتند، از همین هواپیماهای بونانزا با خلبانان کشوری استفاده می شد که داستان های شگفت انگیزی در زمان خود آفریدند، مثلا یکی از میگ های عراقی، به ناگهان از زیر هواپیمای بونانزا بالا آمد و در حالی که خلبان جنگی عراقی به خلبان و دیده بان ایرانی که در بونانزا با دوربین دو چشم در آسمان اطراف تهران دور می زدند چشم دوخته بود، به هوای این که هواپیما آموزشی ست از زدن آن خودداری کرد. :)

به دلیل حفظ مسائل امنیتی متاسفانه از این دوره و از این تشکیلات منسجم و مسوولیت پذیر به جا مانده از دوران پیش از انقلاب، کمتر سخنی به میان آمده و کمتر مطلب و کتابی نوشته شده است.

با وجود اراده و علاقه ی آقایان اسلامی برای تخریب این ساخته های مهم و پر کاربرد کشوری و لشکری، که می توانیم به جرات بگوییم پیروزی های ما در جنگ با عراق بخش مهمی اش به خاطر همین ساخته ها بود، آقایان موفق نشدند در کوتاه مدت این بخش را مثل بخش های دیگر کشورمان تخریب کنند که یکی از دلایل آن نداشتن سواد در این تخصص ویژه و پیچیده بود.

البته امروز را دیگر نمی دانم، و آن چه می گویم مربوط به گذشته است.

باری. در دوران آموزش خلبانی، در اتاق دانشجویان، که در زمان فراغت و غیر از ساعات پروازی در آن جا صبح را به عصر می رساندند، ما کاری نداشتیم جز صحبت کردن با یکدیگر، مطالعه کتاب ها و نقشه ها، بحث های فنی دو نفره و چند نفره، استراحت، و نیز تماشای چند نوار ویدئویی که در اختیارمان گذاشته می شد.

هم دوره ی نازنینی در «کشوری» داشتم به نام «لقمان» که ایشان همیشه به دنبال حق و حقوق هم دوره ای های خود ش بود و آن ها را با آن چه می توانستند و می باید داشته باشند آشنا می کرد که اگر او نبود، کسی از مسوولان هواپیمایی مثلا نمی گفت شما می توانید فلان کتاب ها یا فلان خط کش های محاسبه را از سازمان هواپیمایی دریافت کنید و بسیار به حق و حقوق بچه ها اهمیت می داد.

ایشان، اغلب، در ساعات فراغت، به انبارداری قلعه مرغی مراجعه می کرد و دستگاه ویدئوی «وی.اچ.اس»ی که آن جا بود می گرفت و به اتاق دانشجویان می آورد.

یکی از فیلم های هوایی که در آن جا موجود بود و تقریبا همیشه آن را نگاه می کردیم، فیلم «تاپ گان» بود.

ممکن است کسانی که این فیلم را دیده اند، و صحنه هایی که خانم ها در آن حضور دارند و صحنه های بار و زدن و خواندن و رقصیدن و روابط زن و مرد را دیده اند برای شان این سوال پیش بیاید که این فیلم را چطور اجازه ی تماشایش را در محیط اسلامی می دادند که جواب اش این است که این فیلم، کاملا مثله شده بود، و تمام صحنه هایی که از آن ها گفتم حذف شده بود و تنها صحنه های پرواز «تام کروز (ماوریک)» و صحنه های جنگی قابل دیدن بود.

لقمان به این فیلم علاقه ی بسیار داشت و ما نیز در آن دورانِ قحط الفیلم و قحط الهُنر و قحط الهمه چیز، بعد از پرواز و درس و مشق و کتاب، ترجیح می دادیم همان فیلم را بارها و بارها ببینیم و از موفقیت امریکایی ها علیه روس های فرضی و پیروزی اف ۱۴ های امریکایی بر میگ های روسی در جنگ هوایی لذت ببریم.

فیلم کامل را هم که در خانه به صورت پر برفک و بد کیفیت تماشا می کردیم.

به همین خاطر، دیدن این فیلم،،، و در چند هفته ی اخیر، فیلم «تاپ گان ۲ - ماوریک» مرا به گذشته ها بر می گردانَد و نوعی غم گذشته و نوستالژی را بر من حاکم می کند، و در این شرایط بحرانی و اندوه زا، بعد از دیدن چند باره ی «تاپ گان ۲ - ماوریک» این یادداشت را نوشتم، ولی حال و حوصله ای در این دوران پر زجر و کشتار باقی نمانده بود تا آن را منتشر کنم.

اکنون که در دوران تعطیلات کریسمس و سال نوی میلادی در خارج از ایران هستیم و قطعا ایرانیان بسیاری در این تعطیلات، به استراحت می پردازند بد ندیدم این فیلم را معرفی کنم، تا بخصوص کسانی که علاقمند به پرواز و خلبانی و بخصوص «تاپ گان ۱» هستند با مشخصاتی از این فیلم آشنا شوند.

تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

**************


من این هنرپیشه همیشه جوان، یعنی «تام کروز» را بسیار دوست می دارم هر چند وابستگی او به فرقه ای مانند ساینتولوژیست ها که در آلمان همیشه از طرف مقامات امنیتی نسبت به آن هشدار داده می شود، برایم عجیب است ولی خب، برای هنرپیشه خوب بودن، لازم نیست انسان از نظر فکری و عقیدتی هم خوب باشد.

تام کروز را دوست دارم چون هنرپیشه ی با دل و جراتی ست. کارهایی برای فیلم های اش می کند که معمولا «استانت من» ها و بدل ها آن کارها را انجام می دهند.

اما یک ایراد جسمی او که یکی از دوستان یکی دو سال پیش به آن اشاره کرد و من،،، بدبختانه موقع دیدن فیلم های او به طور ناخودآگاه روی آن متمرکز می شوم و نمی توانم خودِ فیلم را درست ببینم، در وسط قرار داشتن یکی از دندان های وسط ی اوست! :)

این را برای تلطیف فضای بحث گفتم تا بحث خسته کننده نشود.

فیلم «تاپ گان - ماوریک» که به آن «تاپ گان ۲» می گوییم، یکی از فیلم هایی ست که در آن تام کروز سنگ تمام گذاشته و فیلمبرداری و ساخت عجیبی دارد.

صحنه های پر خطر و پروازی فیلم، نه به صورت رایانه ای در «پُست پراداکشن» بلکه به صورت واقعی و در محیط واقعی پرواز فیلمبرداری شده بنابراین مثلا وقتی بر خلبان فشار «جی G» وارد می شود و چهره ی او در اثر این فشار تغییر شکل می دهد، این فشار جی، هنرنمایی هنرپیشه و اسپشال افکت و جلوه های ویژه ی کارگردانی، نیست بلکه واقعا در هواپیما این فشار بر او وارد شده و فیلمبرداری شده است.

همین طور «پس صحنه ها» که این روزها بیشتر با تکنیک پرده ی سبز و سرِ هم کردنِ رایانه ای انجام می شود، در این فیلم همگی واقعی ست و نشان از زحمات بسیاری دارد که هنرپیشه های فیلم موقع فیلمبرداری متحمل شده اند.

تمام هنرپیشه هایی که در نقش خلبان در این فیلم ظاهر شده اند همگی دوره های ویژه ای را در هواپیما های مختلف جنگی گذرانده اند تا بتوانند در این فیلم نقش آفرینی کنند.

خود تام کروز، شش بار، از روی عرشه ی ناو هواپیما بر در داخل هواپیمای اف ۱۸ پرواز کرده و فشار های موقع «پرتاب» هواپیما و کاتاپولت کردن اش را و نیز فشار فرود و توقف ناگهانی هواپیما بر روی ناو را تجربه کرده است.

البته تام کروز خود خلبان است و در صحنه آخر فیلم خودش خلبانی هواپیمای شخصی ماستنگ (به قول ما ایرانی ها موستانگ) پی ۵۱ اش را بر عهده دارد که داستان جنیفر کانلی، هنرپیشه ی نقش اول زن این فیلم، در باره ی این پرواز با تام کروز، و همراهی اش با او در صحنه ی آخر فیلم بسیار شنیدنی ست.

به من می گویند تو از همه چیز ایراد می گیری! :) متاسفانه چشم های من نمی تواند ایرادها را نبیند و انگشتان من این ایرادها را ننویسد، گیرم، ایرادکی در فیلم پر فروش و مورد استقبالی مانند تاپ گان ۲ باشد، که تا این لحظه، این فیلمِ ۱۷۰ میلیون دلاری، چیزی حدود یک و نیم میلیارد دلار فروش کرده که به این رقم هنوز فروش خانگی «بلو ری» و فروش استریم ی آن اضافه نشده است.

ایراد کوچک هم، گذر از یک صحنه به صحنه ی دیگر موقع پرواز ۱۰ ماخ ی ماوریک است که در یک صحنه دست فرمانده بالا، و در صحنه بلافاصله بعدی اش، پایین است! :)

0F5B10D2-06A4-4AF1-BD1E-F745CC676606.jpeg

EF3A7748-BD76-4A5A-8E35-46E767214C84.jpeg

7EF0471F-95AA-4BC0-8D44-78AEABC754EC.jpeg

40D353EB-EC23-4CEB-8A47-E9F43D2ACDD3.jpeg


اما در مورد احساس ی که این فیلم در بیننده ای مثل من ایجاد می کند:

چند سال پیش برای دیدن فیلم «تن تن» که به سینما رفته بودم، بر خلاف انتظار م در سالن سینما که پر از جمعیت بود، چندان از بچه ها و نوجوان ها خبری نبود! متوسط سنی تماشاگران، تا آن جا که می توانستم ببینم و حدس بزنم سی چهل سال بود!

این طور به نظر می آمد که پدر مادرهایی که با بچه های شان به سینما آمده بودند، نه برای این بود که بچه ها تن تن را تماشا کنند، بلکه آن ها بتوانند به بهانه ی بچه شان، تن تن ی را که با آن بزرگ شده بودند روی پرده ی سینما ببینند! :)

تاپ گان ۲ هم چنین فیلم ی ست. بیشتر کسان ی که آن را تماشا خواهند کرد و به ظرایف داستانی آن توجه خواهند داشت و آن ها را «خواهند فهمید» کسانی هستند که تاپ گان ۱ را دیده اند!

تاپ گان ۲ از موسیقی متن اش تا بسیاری صحنه ها، بازسازی صحنه های تاپ گان ۱ است در فضای جدید و موضوع جدید.

این مشابهت، در جایی که کاپیتان «پیت ماوریک میچل» یعنی همین تام کروز خودمان، سن و سال ی از او گذشته و رقیب دوران جوانی اش «آیس من»، آدمیرال و فرمانده ناوگان اقیانوس آرامِ امریکا شده و بیمار است و در شُرُفِ مرگ، و موتور سواری ماوریک با موتور قدیمی و تاپ گان یک اش در «تاکسی وی» فرودگاه نظامی، کله خر ی و نافرمانی ماوریک که از دوران تاپ گان یک شاهد آن بوده ایم و ادامه اش را در این فیلم می بینیم -که مثلا از سرعت ۱۰ ماخ با هواپیمای آزمایشی «دارک استار» به رغم تمام تاکید ها و تحذیر ها عبور می کند و هواپیما را به باد فنا می دهد-، تا پسرِ «گوز - غاز» دوست صمیمی و کمک ماوریک که در تاپ گان ۱ کشته می شود، و مشابهت عجیبی با پدر ش دارد و ده ها مورد دیگر، همگی در بیننده ی قدیمی، احساس نوستالژیک و غم ی که ناشی از از دست رفتن گذشته های خوب و مثلا رسیدن به دوره ای که به قول یکی از فرماندهان ماوریک، دیگر نیازی به خلبان داخل هواپیما که باید بخورد و بخوابد و ب.ش.ا.ش.د نخواهد بود ایجاد می کند.

دوره ای که با این فیلم به پایان خواهد رسید و دوره ای جدید با فن آوری های جدید و بچه ها و خلبان های جدید، آغاز خواهد شد و فیلم «تاپ گان ۲» نقطه ی پایان دوران قدیم و آغاز و شکوفایی دوران جدید را به ما نشان می دهد.

در باره ی این فیلم بیش از این می توان نوشت که تا همین اندازه هم مطلب بسیار طولانی شد و بقیه ی ماجرای این فیلم را می گذارم بر عهده ی بینندگان ایرانی آن، که آن را در ذهن خود به نگارش در آورند....



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy