مشهور است که آخوندهای شیعه وقیح هستند. قولی است صحیح که بر اساس واقعیات شکل گرفته است.
وقاحت، که معمولا با بی حیایی در رفتار و گفتار همسان گرفته می شود، در واقعیت کمی بیشتر از نمود بی حیایی ست و شاید صفت «دریدگی» به آن نزدیک تر باشد.
تحقیق در رفتار آخوندها، ما را به نتایجی می رساند که علت اصلی وقاحت یا دریدگی در این صنف از مردمان را نشان می دهد.
آخوندها، سعی می کنند، کار خود را به علم و دانش گره بزنند، و صنف خود را معمولا «علما» می نامند.
بهترین نمونه علما، معرفی خمینی به عنوان عالم ترین رهبر ایران از گذشته های باستان تا زمان حاضر توسط دکتر عبدالکریم سروش است.
اما به کار فکری آخوندها که نگاه بکنیم، مشاهده خواهیم کرد جز انباشته کردن کتاب های چند ده جلدی چاپ قم با عطف هایی که اگر کتاب ها به طور صحیح و بر اساس شماره کنار هم چیده شوند نام کتاب بر مجموعه ی کتاب آشکار خواهد شد، و ردیف کردن محفوظات و ترکیب کردن مکانیکی و غیر خلاقانه ی آن ها و ارائه ی این ترکیب از محفوظات، نه به شکل کتاب های منسجم و دارای سر و ته، که به شکل گفتار و سخنرانی، کار دیگری صورت نمی دهند.
باز می دانیم که فلسفه، و پرداختن به فلسفه، در حوزه های آخوندی مکروه است و فلسفه پردازان، به خاطر چون و چرا کردن و اگر و مگر آوردن، چندان مورد عنایت آخوندهای عادی که سیستم و بدنه ی اصلی حوزه های آخوندی را تشکیل می دهند قرار نمی گیرند که بهترین نمونه آن آخوند ی بود به نام سید محمدحسین طباطبایی که به صفت علامه هم موصوف بود و کار این ها هم معمولا حاشیه نویسی بر کتاب دیگران است که الان به خاطر تنگی مجال به آن نمی پردازیم.
پس دانش آخوندی در چه زمینه هایی ست و این دانش به چه کار می آید؟
اگر تا پیش از گرفتن سکان کشور به دست آخوندها به کار آخوندها نگاه کنیم، بیشتر به همان چیزهایی می پردازند که سر فصل های اش در رساله های بزرگان و «عظما»های شان انعکاس یافته است.
از حرام و حلال خدا گرفته تا آداب نماز و روزه، تا آداب زناشویی و کسب و کار و معامله و امثال این ها.
بخش عمده ای از «دانش» آخوندها به موضوعات جنسی و روابط میان زن و مرد مربوط می شود.
کتاب هایی از احادیث و روایاتِ دست چین شده در این زمینه وجود دارد که از شدت شهوانی بودن افراد عادی از مطالعه ی آن ها شرم می کنند.
مثلا روایاتی که در کتاب حلیة المتقین مجلسی -که او هم جزو «علامگان» اسلامی ست- به نقل از صادق و باقر و دیگران آمده است.
این روایات وقتی از پیغمبر اسلام و امامان شیعه نقل می شود، میزان دریدگی و وقاحت تدوین کنندگان و ناشران آن مشخص می گردد.
این ها بحث های فکری و اندیشگی پیرامون آفرینش جهان و آفرینش انسان و علت وجود هستی و امثال این ها نیست چون همان طور که قبلا گفتم، چنین بحث هایی اصولا مکروه است و پرداختن به ذات پروردگار اسلامیون کلا ممنوع است.
در محیط های دانشگاهی، از روی ضرورت و به خاطر پرسشگری دانشجویان اهل علم، آخوندهای تدوین کننده ی کتب معارف اسلامی، ناچار شده اند خیلی مختصر به شبهات در مورد وجود خدا و وجود خیر و موضوعاتی مثل جبر و اختیار پاسخ بدهند، که آن هم متضمن هیچ دانشی یا حتی استفاده از دانش ها و فلسفه های جدید نیست.
اما آخوندها به عنوان رابط میانِ خداوند عالمیان با عوام الناس، که اکثریت مردم را تشکیل می دهند، به عنوان متخصصان پایین تنه ی انسان ها، در معلومات خود و امامان شان سنگ تمام گذاشته اند، و آن ها را «صریحا» و بدون پرده پوشی طوری که عوام شیرفهم شوند و سعی کنند با سر در حوض کوثر شیرجه بزنند بیان کرده اند.
این ها بخشی از ریشه های وقاحت و دریدگی آخوند ی ست که در سطح گسترده تر، به وقاحت و دریدگی رفتاری، در مواضع سیاسی و برخوردهای اجتماعی منتهی می شود که شاید بعدها در باره ی آن مفصل تر بنویسیم.