در سال ۱۴۰۱ سی و چهار سال از پایان جنگ ایران و عراق گذشته است. اگر تا سال ۱۳۸۴ بهانهی تشییع شهدا بعد از دو دهه این بود که دولت عراق همکاری نمیکند امروز ۱۹ سال از سقوط صدام میگذرد و دولت عراق در این سالها دوست جمهوری اسلامی بوده است. ۱۹ سال فرصتی کافی برای گشتن به دنبال استخوانهای کسانی بوده است که توسط فرماندهان بیسواد و تروریست سپاه از فنون نظامی کرور کرور بعد از پس گیری خرمشهر به جنگ فرستاده و به کشتن داده شدند تا پایههای رژیم نکبت را تحکیم کنند.
اما صنعت تشییع جنازهی «شهدای گمنام» همچنان در جمهوری اسلامی پر رونق است و در هر دوره که نیاز به تبلیغات سیاسی برای تغییر فضای عمومی به نفع ولایتمداران و درست کردن قبر در دانشگاهها و مراکز فرهنگی و دولتی هست حتما کیسهای با اندکی استخوان یا بدون آن به رجالهها و مداحان نظام تحویل داده میشود تا در خیابانها بگردانند. کیهان این تابوتهای خالی را «باطل السحر فتنه ها» میخواند و همه میدانند که حکومت برای بقای خود از هر کاری فروگذار نمیکند.
در دوران انقلاب ۱۴۰۱ این عمل مشمئز کننده چند بار انجام شد. نخست با چند ده تابوت و در یکی دو شهر اما نتیجهای نگرفتند. به همین علت تعداد را به ۴۰۰ و تعداد استانها را به همه افزایش دادند. جالب توجه است که تعداد تابوتهای تشییع شده در صد شهر ۴ تابوت بوده است بدون توجه به جمعیت شهر و تعداد کسانی که از آن شهر به جبهه رفتهاند. مشخص است که به همه سهمیهی ثابتی از تابوتهای خالی دادهاند چون انقلاب ۱۴۰۱ سراسری و ملی بوده است.
با توجه به دروغگویی بی امان فرماندهان سپاه در همهی زمینهها (مثل ۵۰۰ کشتهای که در سه ماه اخیر از نظر آنها اتفاق نیفتاده، هواپیمای اوکراینی که آنها نزدند، پهپادهایی که به روسیه ندادند و...) شکی برای من باقی نمانده که این تابوت گردانی با توزیع تعدادی «شهید گمنام» که تعدادشان بر حسب وقایع روز تعیین میشود و بر حسب نارضایی در شهرها توزیع میشوند دروغ و فریبی بیش نیست. با ضرس قاطع میتوان گفت که تابوتها خالیاند. اگر خالی نبودند بر دوش تعدادی از پرستوهای نظام نهاده نمیشدند.
در هیچ یک از بوقهای سپاه حتی با یک نفر از کسانی که شهید دارند و هنوز جسدی به آنها داده نشده و به این مراسم دروغین و قلابی آمده باشند وجود ندارد. اعلام گمنام بودن نیز پوششی برای گریز از راستی آزمایی است. امروز با برداشتن نمونه از استخوان میتوان با آزمایش دی انای هویت افراد را با خانواده تطبیق داد. از این جهت گمنامی آنها نیز یک دروغ بزرگ است.
به عنوان کسی که سه بار در دوران جنگ به جبههها رفتهام (محل استقرار در هتلی میان آبادان و خرمشهر-نامش یادم نیست- در حالی که شهر اشغال شده بود در سال ۱۳۵۹، طلایه قبل از فتح خرمشهر و فکه در سال ۱۳۶۱) برای مجموعا حدود ۵ ماه (در دوره هایی که حرف از عملیات نظامی بود) این عملیات تابوت گردانی برای تبلیغات سیاسی برایم مشمئز کننده است. با اطمینان میتوانم به شما بگویم که کسانی که من در جبههها دیدم و بسیاری از آنها کشته شدند اگر امروز بودند از این حکومت ولایی و فساد و ناکارآمدی و ریاکاری و اسلام پناهی و مداحی و فراتر از آنها کشتار کودکان و دختران توسط اراذل و اوباش ولایی نه تنها متنفر بودند بلکه مثل خود من هر شب با رویای سقوط رژیم به خواب میرفتند و با رویای آن بیدار میشدند. کسانی که در کنار من کشته شدند حتما مانند خود من در این سه ماه هر روز برای کیان و یلدا و نیکا و سارینا و آیدا و هستی و خدانور اشک میریختند.
در کنار اعلام اشمئزاز کشتههای جنگ (آنها که من میشناختم) برای توقف این عمل زشت حکومت در سوء استفاده از کشتهها یک بار برای همیشه حکومت باید تعداد مفقودینی را که جسد آنها پیدا نشده با اسم و مشخصات اعلام کند تا مردم بتوانند با جمع زدن تابوتهای مراسم سپاه بفهمند چه زمانی این نمایش تمام میشود. حکومت نباید تا ابد هر وقت که خواست گونی و تابوت به میدان بیاورد و مقامات با آنها عکس یادگاری بگیرند و لاتها و ارازل و اوباش ولایی و پرستوهای نظام پشت سر آنها رژه بروند و ژست میهن دوستی بگیرند در حالی که روزهای قبل و بعد از آن دارند مردم بی دفاع را به قتل میرسانند و در زندانهای به آزار جنسی و تجاوز به دختران جوان اقدام میکنند.
فرماندهان سپاه هر ارزش و منبع و نیرویی که در کشور بوده تاراج کرده و به سخره گرفتهاند. خانوادههای کشته شدگان جنگ و به جنگ رفتهها روزی باید تابوت گردانی را از آنها بستانند اگر میخواهند مردم احترام کشته شدگان جنگ را در آیندهی ایران بدون حکومت کودک کش نگاه دارند.
مجید محمدی