یکم. اگر شانسعلی خوششانس نباشد با نام خود چه باید بکند؟
دوم. پاسخ این پرسش بر خلاف ظاهر ساده ی آن چندان ساده نیست. ایرانیها بهطور چیره بر این باور هستند که شانسعلی باید خوششانس هم باشد. اصلن در پله ی نخست این نام بر کودک نهاده شده است که خوششانسی بیاورد! و اگر میان نامها، نامیدهها و بودوباشها ارتباطی نبود، شان نزولی بر این نام هم نمیبود. با این همه، این منطق سطحیتر و مسخرهتر از آن است که جدی گرفته شود! شوربختانه اما هرچه قدر سنت ایرانیاسلامی را بیشتر بکاوید، این منطق را جدیتر از آن خواهید یافت که حتا بتوانید در مورد آن تردید کنید.
سوم. ذاتگرایی از فلسفهها ی بسیار موذی در شناختشناسی سنتی است؛ کارل ریموند پوپر در جایی میگوید ۲۰۰۰ سال طول کشید، تا غرب توانست از سایه (ی شوم و شر مجسم) آن خارج شود و روی پاها ی خود بایستد. ذاتگرایی به افلاطونیگری در فلسفه بسیار نزدیک و با آن همسو است. اصلن جهان آرمانی، فرابودی و ایدال افلاطون خوانشی بسیار ذاتگرا از جهان است.
جا ی توضیح آن اینجا نیست؛ اما من در جایی گفتهام: جهان ایرانی پیش از پیوند خود با اسلام و آشنایی با افلاطون از طریق آن، خود جهانی بهتمامی ذاتگرا بوده است؛ اصلن عجیب نیست اگر ذاتگرایی را دستآورد و مردهریگ سنت ادیان باستانی ایرانی همانند مهرپرستی بدانیم که آشکارا پیش از افلاطون برخاسته و زیستهاند. همآغوشی اجباری ایران و اسلام، در سنت ذاتگرایی بسیار همپوشان و همداستان بود؛ و هنایش (اثر) عمیقی بر هر دو طرف گذاشت! ذاتگرایی عمیق سنت ایرانیاسلامی حالا از دو طرف ریشه و انرژی میگیرد؛ و خود را پرزور و پایدار میکند.
پوپر ذاتگرایی را در جهانها ی جدید اگر در برابر نامگرایی (که شناختشناسی چیره در جهانها ی جدید است) قرار بگیرد، بیمعنا میداند؛ و آن را در بهترین حالت تعبیر دیگری از واقعگرایی (فربودگرایی) میداند و در برابر ایدالیسم (فرابودگرایی) قرار میدهد. بیراهه نرفتهایم اگر ذاتگرایی را شکلی از فرابودگرایی بخوانیم؛ چه، ذاتگرا در پایان به چیز یا چیزهایی فراتر از "بوده"ها و فربودها ایمان دارد.
چهارم. آسیبشناسی ذاتگرایی همانند یکی از گرفتاریها ی سنت ایرانیاسلامی در ذاتگرایی فشرده نمیشود. ما یک گام بنیادین هم در عماق برداشتهایم و پیوند خود با ذاتها را استوارتر کردهایم. ما اکنون حتا در نامها هم به شکلی از ذات و ذاتگرایی ایمان داریم و آن را میجوییم. ذاتگرایی در پهنه ی نامها بسیار فراتر از ذاتگرایی است. ذاتگرایی در پهنه ی نامها شکلی از ذاتگرایی در پهنه ی زبانشناسی و فلسفه ی زبان است.
ذاتگراها در این پهنه برای نامها هم ذاتی در نظر میگیرند؛ و میان این ذات و ذاتی که در چیز (بوده)ها هست اینهمانی برقرار میکنند. به زبان دیگر سنت ایرانیاسلامی اکنون "ذاتگرایی در ذاتگرایی" است.
بگذارید آنچه را در مورد ایران آینده و تصویرش میخواهم بگویم فشرده و آشکار کنم؛ تغییر نامها چیزی را تغییر نمیدهد. در نامها هیچ ذاتی وجود ندارد؛ و میان نامها و بودهها، فربودهها و فرابودها هیچ اینهمانی و همانندی وجود ندارد. اگر میخواهید کسی خوششانس باشد، شانسعلی نامیدن او چاره ی کار نیست؛ و اگر بختبرگشتهای شانسعلی است، هیچ ارتباطی میان نام او و بخت بد نباید جست. اگر میخواهید چیزی را تغییر دهید باید آن را تغییر دهید! با تغییر نامها هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. اگر میخواهیم ایران و تصویر آن در آینده تغییر کند؛ هیچ راهی نداریم باید تغییر کنیم. و باید در بنیادها تغییر کنیم.
توصیههایی برای دوران بازداشت و بازجویی، علی صدارت
دین، بمثابه یک بنگاه اقتصادی، علی طایفی