یادآوری
پیش از آغاز بحث یادی میکنم از روان شادان محمد مرادی، محمد مهدی کرمی و محمد حسینی که اولی با انتحار تکان دهنده خود، در روز دوشنبه ۵ دی ۱۴۰۱ (مصادف با ۲۶ دسامبر ۲۰۲۲) در شهر لیون فرانسه، بار دیگر انظار و اذهان جهانیان را متوجه جنایات وحشتناک رژیم خون ریز و ارتجاعی جمهوری اسلامی در ایران نمود و دو عزیز دیگر که از دستگیر شد گان اعتراضهای خیابانی در کرج بودند در روز شنبه ۱۷ دیماه ۱۴۰۱ (۷ ژانویه ۲۰۲۳) توسط رژیم سفاک و خونریز جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.
محمد مرادی با این خودکشی مظلومانه و در عین حال قهرمانانه خود که در اعتراض به بربریت آدم کشان، بازجویان و شکنجه گران علی خامنهای، این ضحاک زمان که در سه ماه گذشته صدها کودک و جوان ایرانی همانند محمد مهدی کرمی و محمد حسینی را در زندانها به قتل رسانده و یا در تظاهرات به خاک و خون کشیده و هزاران نفر از ایرانیانی را که برای آزادی به پا خواستهاند در بند کرده و شکنجه دادهاند انجام داد، قلب همه ایرانیان و ایران دوستان آزادیخواه را به درد آورد. نام محمد مرادی در کنار نام دیگر شهدای انقلاب "زن زندگی آزادی" از جمله محمد مهدی کرمی و محمد حسینی که جان خود را فدای آزادی و سربلندی ایران و ایرانی کردهاند جاودان شده و در خاطرهها خواهد ماند.
باید امیدوار بود که جوانان مبارز و آزادیخواهان ایرانی با یادآوری انتحار حزن انگیز محمد مرادی و نیز قتل حکومتی ناجوانمردانه محمد مهدی کرمی و محمد حسینی در تعهد خود برای تلاش و فداکاری در راه کاستن از درد و رنج مردم ایران که هم اکنون موکول به سرنگونی رژیم ارتجاعی ولایت فقیه شده است مصمم تر شده و به تحقق آرزوی این جوانان ایرانی کمک کنند. بهر حال، از خودگذشتگی و قتل حکومتی این عزیزان تلنگر بزرگی است بر وجدان همه کسانی که درد ایران و ایرانی دارند تا هر کس، به خصوص رهبران و تشکلهای سیاسی اپوزسیون، در جایگاه خویش تلاشهای خود را برای نجات ایران از ظلم و ستم این رژیم نابهنگام قرون وسطایی، که کشور ما را در همه عرصهها به قهقرا برده و موجب همه این مصیبتها شده است، دو چندان کنند. برای درک عمق ناملایمات که مردم ایران در این ایام با آن مواجه است یادآوری این خبر روزنامه اعتماد (در روز ۱۵ دیماه ۱۴۰۱) که در ده ما گذشته ۲۳ نفر از کارگران کشور زیر فشار مشکلات زندگی طاقت نیاورد و خودکشی کردهاند کفایت میکند.
موضوع اصلی این نوشته همانطور که از عنوان آن پیدا است ارائه پیشنهادی برای ارتقاء مبارزات مردم ایران از مرحله کنونی است و امیدوارم مورد توجه فعالان و رهبران سیاسی اپوزسیون قرار گیرد. نوشته به دلیل طولانی بودن به دو بخش تقسیم شده است که از ملاحظه خوانندگان محترم خواهد گذشت.
طرح مساله
نزدیک به چهار ماه از شروع خیزش انقلابی "زن زندگی آزادی" میگذرد. مبارزات و جانفشانیهای شبانه روزی جوانان و آزادیخواهان ایران در این مدت، در میان مسائل اجتماعی-سیاسی دیگر، سه نکته مهم زیر را روشن کرده است:
- این خیزش انقلابی شورشی کوتاه مدت نبوده بلکه طلیعه دوران نوزایی (رنسانس) و روشنگری ایرانی و شروع یک ماراتون بزرگ انقلابی است که بر اساس صاحبنظران شناخته شده انقلابها و جنبشهای اجتماعی استعداد و ظرفیت اعتلا و اوج گیری به یک انقلاب بزرگ اجتماعی سیاسی دموکراسی خواهی مردم ایران را دارد.
- پیشگامی زنان و دختران و پسران جوان ایرانی در این اعتراضها و سازماندهی تظاهرات خیابانی و شعارهای زیبای "زن زندگی آزادی"، "آزادی، آزادی، آزادی" و نیز "می جنگیم، میمیریم، ایران را پس میگیریم" و حمایت و همدلی گروههای اجتماعی اعم از دانشگاهیان، هنرمندان، ورزشکاران، کارگران، معلمان، وکلای دادگستری و غیره در تمام مناطق کشور از این خیزش برای ناظران ایرانی و خارجی تحولات جامعه ایرانیان غیر منتظره بود. افکار عمومی در دنیای آزاد متوجه ماهیت مترقی این خیزش و حمایت مردم از آن از یک طرف و فقدان مشروعیت رژیم حمهوری اسلامی از سوی دیگر شده و برای اولین بار شاهد حمایتهای گسترده مردم، گروههای مرجع اجتماعی، سیاستمداران و دولتها در دموکراسیهای دنیا از خیزش انقلابی مردم ایران و متقابلاً محکومیت رژیم ارتجاعی و ضد حقوق بشری آخوندها به دلیل سرکوب خشونت آمیز تظاهرات و اعدام ظالمانه مخالفان بودهایم.
- فقدان سازماندهی و رهبری سیاسی یکپارچه و قابل اعتماد و دارای پایگاه گسترده مردمی از نقاط ضعف اصلی این خیزش انقلابی است که میتواند در کوتاه مدت مبارزات آزادیخواهان را با مشکلات ناشی از عدم هماهنگی و از دست رفتن امکان حل معضل "اقدام جمعی Collective Action" مواجه کرده و خیزش انقلابی را به رکود و سکون بکشاند. علت نیز آن است که طبقه متوسط و بطور کلی بخش بزرگی از جامعه، شامل طبقه کارگر، کسبه و بازاریان، از آشوب و هرج و مرج و بی قانونی و گسیختن شیرازه امور کشور بیمناک هستند و بنابراین بدون پیدایش یک جایگزین قابل اعتماد و ظهور رهبری سیاسی محبوب و الهام بخش و قابل اعتماد بطور فعال به میدان نخواهند آمد و در تظاهرات خیابانی و یا اعتصابات سرتاسری تعیین کننده و کمر شکن شرکت نخواهند کرد. بنابراین وظیفه عاجل انقلابیون و مبارزان داخل و خارج از کشور هم اکنون معطوف به چگونگی ایجاد این رهبری و شکل دادن به بدیل مورد اعتماد مردم است.
اولین سئوالی که به ذهن هر ایرانی آزادیخواه میرسد آن است که اگر نقطه ضعف اصلی اپوزسیون فقدان یک رهبری سیاسی توانمند و ایجاد یک بدیل سیاسی دارای پایگاه مردمی برای فراهم کردن زمینههای "اقدام جمعی" (Collective Action) است چرا رهبران و تشکلهای سیاسی اپوزسیون در جهت بر طرف کردن این معضل اقدام نمیکنند، مثلا چرا یک تشکل بزرگ سیاسی دارای پایگاه مردمی ایجاد نمیکنند؛ مشکل کجا است و چگونه میتوان این معضل را حل کرد؟
یک پاسخ میتواند آن باشد که تا چند سال اخیر، یا دقیقتر تا سال ۱۳۹۶، که سرنگونی جمهوری اسلامی امری عاجل به نظر نمیرسید و مثلا بیش از ۵۰٪ مردم به امید اصلاحات درون سیستمی در انتخابات نمایشی رژیم شرکت میکردند، انگیزه قوی از سوی شخصیتها و تشکلهای سیاسی اپوزسیون برای این امر وجود نداشته است. زیرا این تشکلهای سیاسی دارای اختلافات عمیق در باورهای ایدولوژیک و راهبردهای سیاسی متفاوت بودهاند و فشاری نیز از سوی افکار عمومی برای ائتلاف بزرگ بین تشکلها و شخصیتهای سیاسی اپوزسیون احساس نمیکردند. اما اکنون و مخصوصا پس از آغاز خیزش انقلابی "زن زندگی آزادی، این ضرورت کاملا محسوس است و به همین دلیل نیز تلاشهایی از سوی تشکلها و شخصیتهای سیاسی اپوزسیون در این مهم شروع شده است که نمونه بارز آن اعلامیهای است که توسط شاهزاده رضا پهلوی و جمعی از شناخته شده ترین رهبران سیاسی -اجتماعی اپوزسیون به مناسبت آغاز سال نو میلادی منتشر شده و در آن سال ۲۰۲۳ را سال هم افزایی تلاشها برای انحلال رژیم ارتجاعی ولایت فقیه دانستهاند. قبل از آن هم یک ائتلاف عملیاتی بین دو شورای عمده اپوزسیون، یعنی شورای مدیریت گذار و شورای تصمیم، برای تشریک مساعی در مبارزات انقلابی علیه رژیم و کمک به آزادیخواهان داخل کشور اعلام شده بود. با ارج گذاری به این تلاشها امیدواریم این بزرگان به پیشنهادی که در این نوشته برای ایجاد یک رهبری جمعی موثر تنظیم شد است توجه کنند.
ایجاد رهبری سیاسی جمعی برای هدایت خیزش انقلابی
"زن زندگی آزادی" تا استقرار دموکراسی در ایران
چهل و چهار سال پس از روی کار آمدن حکومت اسلامی در کشور ما اکثریت قاطع مردم ایران و طبعا فعالان سیاسی اپوزسیون به این نتیجه رسیدهاند که رژیم سیاسی استبدادی حاکم یعنی رژیم ولایت فقیه به عامل اصلی عدم توسعه یافتگی، تحریمهای بین المللی و عقب افتاده گیهای کشور و دردها و رنجهای ناشی از آن برای مردم تبدیل شده و تا این رژیم سیاسی اصلاح ناپذیر ارتجاعی تغییر نکند ایران و ایرانی روی آزادی، عدالت و آسایش را نخواهد دید. حال که جوانان کشور با پشتیبانی پدران و مادران خود برای اعتراض به قوانین ارتجاعی مانند حجاب اجباری، تبعیضها و نابرابریها و سوء مدیریت اقتصادی اجتماعی بر پا خواستهاند و ملت ایران در صد و بیست روز گذشته بیش از ۵۲۰ نفر از بهترین فرزندان خود را برای آزادی میهن از سلطه سیاه ارتجاع و برای برابری و آسایش فدا کرده است، اپوزسیون نباید و نمیتواند این فرصت تاریخی را برای ایجاد یک رهبری جمعی موثر به منظور سازماندهی و بسیج ایرانیان برای انحلال جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی از دست بدهد.
مجمعی از زنان و مردان سیاستمداران محبوب، توانمند و با انگیزه ایرانی، از جمله نمایندگان جوانان و مبارزان آزادیخواه در میدان و کف خیابانها، را تصور کنید که با هر باور و پشتوانه فکری، قومی، فرهنگی و سابقه مبارزاتی، اعم از پیر و جوان و زن و مرد با پذیرفتن چند اصل حداقلی ضروری مانند تاکید بر تمامیت ارضی و یگانگی ملت ایران، دموکراسی سکولار، و حق مردم برای تعیین شکل نظام سیاسی از طریق یک انتخابات آزاد پای بندند، تنها با یک هدف دور هم جمع شده باشند "استقرار یک نظام سیاسی سکولار دموکراتیک در ایران با حداقل هزینه اجتماعی ممکن". این سیاستمداران برای همکاری در این مجمع سیاسی یک تعهد بزرگ دارند: احترام به مصوبه مجمع و یا تصمیم اکثریت و عدم ایجاد مانعی در اجرای آن مصوبات. اعضای این مجمع طبعا در فراکسیونهای مربوط به تشکلهای سیاسی متبوع خود قرار خواهند گرفت که میتواند از احزاب چپ رادیکال (مثلا کمونیستها)، چپ میانه (سوسیال دموکراتها)، راست میانه (لیبرال دموکراتها) تا راست افراطی (محافظه کاران راستگرا) تشکیل شده باشد. سئوالی که پیش میآید آن است که:
- این مجمع سیاسی یا پارلمان در تبعید را چگونه میتوان تشکیل داد و چالشهای آن کدام است،
- در صورت تشکیل چنین نهاد سیاسی اصولا چه کاربرد و اهمیتی خواهد داشت؟
زیرا واضح است که رژیم ارتجاعی حاکم بر کشور تلاش خواهد کرد جلوی تشکیل چنین نهاد سیاسی توسط اپوزسیون را بگیرد و مسلما هیچگاه امکان اجرای مصوبات این مجلس یا مجمع که من آنرا ترجیحا "پارلمان در تبعید" مینامم، را نخواهد داد. بنابراین تلاش و از خود گذشتگی و همفکری و همکاری زیادی برای تشکیل و فعالیت چنین نهاد سیاسی از طرف اپوزسیون لازم خواهد بود و باید دید آیا تشکیل یک "پارلمان در سایه" ارزش این تلاشها و مجاهدتها را دارد؟ در اینجا ابتدا به اهمیت تشکیل چنین نهاد سیاسی اشاره میکنیم و سپس به نحوه ایجاد، تشکیل و فعالیت موثر آن میپردازیم.
در ضرورت تشکیل پارلمان در تبعید
تقریبا همه رهبران و شخصیتهای سیاسی اپوزسیون هدف مبارزات خود را انحلال رژیم ارتجاعی و استبدادی جمهوری اسلامی و استقرار یک دموکراسی سکولار در ایران اعلام کردهاند. یک دموکراسی حکومت مردم با مردم و برای مردم است که ملازم با آزادی احزاب و تشکیل پارلمان متشکل از نمایندگان واقعی مردم صرفنظر از هر تشکل و ایدئولوژی سیاسی است؛ نهاد سیاسی که هرگز در جمهوری اسلامی با نظارت استصوابی و انواع تبعیضها و اعمال محدودیتهای سیاسی امکان نداشته است و اصولا با توجه ماهیت تمامیت خواه رژیم ولایت فقیه در آینده نیز نخواهد داشت. از سوی دیگر همه مبارزان و آزادیخواهان ایرانی از فقدان یک رهبری جمعی موثر در اپوزسیون شکایت داشته و ارتقاء مرحله کنونی خیزش انقلابی به یک انقلاب بزرگ اجتماعی سیاسی دموکراسی خواهی را منوط به تشکیل یک رهبری سیاسی قابل اعتماد و دارای پایگاه مردمی دانستهاند. اینجا است که ضرورت تشکیل یک پارلمان سایه بر اساس آراء ایرانیان داخل و خارج از کشور روشن میشود. زیرا هر مجمعی متشکل از شخصیتها، رهبران و نمایندگان احزاب و تشکلهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی تا زمانیکه نمایندگی یا وکالت اصولی و خدشه ناپذیری از سوی مردم ایران نداشته باشند دارای پایگاه واقعی اجتماعی و مشروعیت سیاسی نبوده و به همین دلیل نیز قادر به حل معضل "اقدام جمعی" و هدایت خیزش انقلابی کنونی و راهبری آن تا استقرار دموکراسی در ایران نخواهد بود.
این واقعیت در سخنان رهبران سیاسی و اجتماعی شاخص اپوزسیون منعکس شد است. شاهزاده رضا پهلوی در سخنرانیهای اخیر خود بدیل واقعی رژیم ولایت فقیه را مردم داخل کشور دانستند. جناب حامد اسماعیلیون، سخنگوی خانوادههای دادخواه هواپیمای ساقط شده اکراینی و سازمان دهنده تظاهرات بزرگ علیه رژیم در خارج از کشور بر ضرورت مشروعیت و داشتن پایگاه مردمی ائتلافهای سیاسی اپوزسیون تاکید کردهاند. سرکار خانم مسیح علینژاد نیز در اظهار نظرهایی رهبران سیاسی انقلاب دموکراسی خواهی ایران را فعالان سیاسی شناخته شده محبوس در زندانها و شکنجه گاههای رژیم ارتجاعی حاکم بر شمردند. سایر شخصیتها و رهبران تشکلهای سیاسی اپوزسیون نیز هر کدام به نحوی بر ضرورت داشتن پایگاه مردمی نهاد رهبری سیاسی بدیل رژیم ارتجاعی حاکم اشاره داشتهاند. تمام اینها به خوبی به ضرورت تشکیل مجمعی از رهبران سیاسی اپوزسیون که در یک انتخابات آزاد از سوی ایرانیان داخل و خارج از کشور انتخاب شده و دارای پایگاه و مشروعیت مردمی باشند اشاره دارد.
تشکیل پارلمان در تبعید را نباید دست کم گرفت
قبل از پرداختن به نحوه ایجاد این پارلمان بی مناسبت نیست به اهمیت بسیار زیاد این نهاد سیاسی برای اپوزسیون اشاره کنم. به باور نگارنده پارلمان در تبعید میتواند به راستی مشکلات اپوزسیون را حل کرده و یک راهبری سیاسی جمعی موثر ایجاد کند. به دلایل زیر:
- یک پارلمان در تبعید تنها نهاد سیاسی است که میتواند نمایندگان واقعی ایرانیان از هر طرز فکر و ایدئولوژی سیاسی را از طریق یک انتخابات آزاد و زیر نظر سازمانهای ذیربط بین المللی در کنار هم قرار داده و یک اتحاد عملی در اپوزسیون برای سرنگونی رژیم ارتجاعی حاکم و استقرار دموکراسی در ایران ایجاد کند (به چگونگی برگزاری انتخابات آنلاین پارلمان در تبعید در پایین پرداخته ایم). شاید معرفی و شناساندن نخبگان سیاسی دموکراسی خواه ایرانی که در این پارلمان گرد هم میآیند، به مردم کشور مهمترین قدم برای ایجاد یک جایگزین سیاسی برای رژیم ارتجاعی حاکم و استقرار دموکراسی در ایران باشد. زیرا رژیم تمامیت خواه حاکم در تمام ۴۴ سال گذشت مانع فعالیت آزادانه احزاب و شخصیتهای سیاسی شده و ایران را از تربیت، بالیدن و شناخته شدن رهبران سیاسی بزرگ محروم کرده است. فراموش نکنیم همین فقدان رهبران سیاسی شناخته شده در سطح جهانی بود که در سال ۱۳۵۷ خمینی را در ایران بر رهبری انقلاب رساند.
- پارلمان در تبعید بلافاصله پس از تشکیل میتواند یک برنامه عملی و یک راهبرد برنده (Winning Strategy) با نقشه راه (RoadMap) مشخص برای انحلال رژیم ولایت فقیه تدوین و به اجرا گذارد. در تدوین این برنامهها پارلمان میتوان از متخصصان علوم مدیریت نیز بهر گیرد. این برنامه عملی شامل برنامه فوری نجات ایران از بحرانهای اقتصادی اجتماعی و روابط بین المللی است و بلافاصله پس از پیروزی انقلاب و به قدرت رسیدن دولت موقت قابل اجرا خواهد بود (در زیر به طور مختصر به این موضوع اشاره شده است)،
- پارلمان در تبعید تنها نهاد سیاسی اپوزسیون است که میتواند با اجرای راهبرد خود همه جنبشهای درون کشور (جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش هنرمندان، جنبش کارگری....) را یکپارچه و با خود همراه کرده و یک اتحاد عملی مدنی در مقابل رژیم ارتجاعی حاکم ایجاد کند،
- پارلمان در تبعید تنها نهاد سیاسی است که میتواند به روشنی برنامه عملی و راهبرد (استراتژی) برنده خود برای استقرار دموکراسی در ایران را با ایرانیان داخل و خارج از کشور در میان گذاشته و نیازهای مالی مبارزات انقلابی را بطور شفاف تامین کند (به شیوه تامین مالی در زیر اشاره شده است)،
- یک پارلمان در تبعید با پشتوانه آراء مردم ایران، اعم از داخل و خارج کشور، میتواند یک هیات اجرایی (یا دولت موقت) تشکیل داده به آن ماموریت دهد با نهادها، سازمانها و دولتهای دیگر برای استقرار دموکراسی در ایران مذاکره و از آنها کمک و پشتیبانی سیاسی بخواهد،
- یک پارلمان در تبعید میتواند با شیوه هایی که در برنامه عملی و راهبرد انقلابی و در عین حال خشونت پرهیز آن بحث شده ماشین اداری و دستگاه سرکوب رژیم را منفعل و خنثی کرده رژیم را ناچار از عقب نشینی، مذاکره و تسلیم برای انتقال قدرت به پارلمان نمایندگان واقعی مردم کرده و انقلاب را بدون خشونت و خونریزی به پیروزی رساند. این فرایند حتی از فروپاشی کنترل شده رژیم که توسط شاهزاده رضا پهلوی مطرح شده است بهتر است. (به نحوه این خنثی سازی دستگاه سرکوب رژیم توسط پارلمان در تبعید در زیر اشاره شده).
به موارد مهم دیگر هم میتوان اشاره کرد اما برای جلوگیری از طولانی شدن بحث به همین چند مورد بسنده میکنیم. بطور خلاصه میتوان گفت که با تشکیل و فعالیت مناسب و موثر یک پارلمان در تبعید (و هیات اجرایی یا دولت در تبعید منتخب آن) و فعالیت آن بر اساس یک برنامه سنجیده و حساب شده نگرانی مردم کشور از احتمال بروز آشوب و بلوا و درهم ریختگی اوضاع کشوردر خلاء قدرت ناشی از بین رفتن آمریت (Authority)، سقوط اقتدار و بالاخره انحلال رژیم ارتجاعی حاکم برطرف خواهد شد. زیرا مردم نخبگان واقعی سیاسی خود را خواهند شناخت و ملاحظه خواهند کرد که انقلابیونی که در صدد سرنگونی و انحلال رژیم ارتجاعی حاکم و استقرار یک دموکراسی فراگیر در کشور هستند نه عدهای ماجراجو و قدرت طلب وابسته به بیگانگان، آنچنانکه رژیم ادعا میکند، بلکه جمعی سیاستمدار برجسته، تکنوکرات، حقوق دان و متخصصان اقنصادی اجتماعی وطن پرست و ایراندوست هستند که در پارلمان در تبعید جمع شده و به اتکاء آراء مردم ایران طبق برنامهای حساب شده کمر همت به نجات ایران از شر آخوندهای ارتجاعی و فاسد و متحدان آدم کش آنها در نیروهای امنیتی و نیروهای سرکوب بستهاند. در نتیجه اکثریت میلیونی خاموش جامعه اعم از گروههای اجتماعی شهری از طبقه تحصیل کرده و نیز مردم ناراضی از وضعیت کشور، اعم از طبقه متوسط و طبقات کارگری و کسبه و بازاریان جزء برای رهایی از نکبت بی پایان رژیم ولایت فقیه و تامین آینده بهتر برای فرزندانشان با پاسخگویی به فراخوانای این مجمع سیاسی محبوب به انقلاب دموکراسی خواهی ایران، که با نام درخشان "زن زندگی آزادی" در دنیا شناخته شده است، خواهند پیوست و تا تغییر رژیم در ایران پایمردی خواهند کرد.
چگونه یک پارلمان در تبعید تشکیل دهیم
به اهمیت تشکیل یک پارلمان در تبعید بطور مختصر اشاره شده هر چند اهمیت آن بسیار بیشتر و بلند مدت تر از آن است که در وهله اول بنظر میرسد. زیرا در کوتاه مدت این نهاد میتواند مهمترین ابزار اپوزسیون برای پیروزی انقلاب دموکراسی خواهی ایرانیان باشد اما در عین حال پس از پیروزی انقلاب این پارلمان میتواند سنگ بنای نهادینه کردن دموکراسی در کشور تبدیل شود (Institutionalized Democracy)؛ زیرا پس از پیروزی انقلاب و انحلال رژیم ارتجاعی حاکم کنونی نظام سیاسی دموکراتیک در کشور میتواند حول این نهاد سیاسی و سیاستمدارانی که در آن تشکل یافته و آموزش کشورداری دیدهاند سازمان یافته و کاملتر شود. شکل گیری مجلس شورای ملی با الگوی این پارلمان در تبعید و تکامل سیستم حزبی در نظام سیاسی کشور بر اساس عملکرد احزاب سیاسی در پارلمان در تبعید میتواند قدمهای اولیه در این مسیر باشد. اما چگونه میتوان چنین نهاد سیاسی مهم و تاثیرگذاری را در وهله اول ایجاد کرد؟
خوشبختانه مقدمات این امر بسیار مهم هم از نظر سیاسی و هم از نظر فنی تا حدودی آماده شده است. از لحاظ سیاسی این فداکاری و جانفشانی جوانان و مبارزان آزادیخواه کشور بوده است که در ۱۲۰ روز گذشته هم زمینه تحول و ارتقاء فعالیت سیاسی اپوزسیون از قبیل ائتلاف تشکلهای سیاسی هم سو و اتحاد عمل شخصیتهای سیاسی اجتماعی فراهم آمده و هم موجب شناسایی اپوزسیون ایران توسط دولتهای دنیای آزاد و تمجید آنها از خیزش انقلابی "زن زندگی آزادی" شده است. دعوت از چهرههای شاخص سیاسی اجتماعی اپوزسیون توسط مجامع سیاسی اجتماعی و فرهنگی و شخصیتهای سیاسی عالی رتبه مانند حضور شهبانو فرح در سنای فرانسه، شرکت نخست وزیر کانادا در راهپیمایی ایرانیان در تورنتو، دعوت از سرکار خانم مسیح علی نژاد به دیدار رییس جمهور فرانسه و از آقای علی کریمی به دیدار رییس جمهور آلمان و غیره از جمله این دست آوردها است. در زمینه فنی نیز ورود اینترنت ماهوارهای به کشور و گسترش امکانات ارتباطات بین المللی ایرانیان در داخل و خارج از کشور به ایجاد پارلمان در سایه ایران کمک زیادی خواهد کرد.
تاسیس موسسه عام المنفعه (Charity) "زن زندگی آزادی"
برای دفاع از حقوق بشر و استقرار دموکراسی در ایران
اولین قدم در ایجاد یک پارلمان در تبعید تاسیس یک موسسه عام المنفعه (Charity) حمایت از حقوق بشر و استقرار دموکراسی در ایران و سپس فراهم کردن امکان انتخابات آنلاین "پارلمان در تبعید" توسط این موسسه عام المنفعه است. ایجاد یک موسسه عام المنفعه حمایت از حقوق بشر و تحکیم دموکراسی در ایران نباید کار دشواری باشد. فرض کنیم به تبعیت از خیزش بزرگ آزادیخواهی مردم ایران نام این موسسه عام المنفعه "زن زندگی آزادی" (Women، Life، Liberty) گذاشته شود (البته موسسین نهاد عام المنفعه هر اسم مناسب دیگری را تشخیص دادند میتوانند انتخاب کنند). پیشنهاد میشود جمع چند نفره از چهرههای برجست سیاسی اجتماعی اپوزسیون که در ابتدای سال نو میلادی همراه شاهزاده رضا پهلوی پیام مشترک صادر کردند پیش قدم شده و با دعوت از چهرههای اجتماعی سیاسی دیگر اپوزسیون مانند سرکار خانم شیرین عبادی در خارج و نیز سرکار خانمها نرگس محمدی و نسرین ستوده و جناب علی دایی در داخل کشور و نیز سخنگویان شوراهای عمده اپوزسیون در اروپا و آمریکا، شورای مدیریت گذار، شورای تصمیم، شورای اقدام، هیات امناء این موسسه عام المنفعه "زن زندگی آزادی" را تشکیل دهند (هر چه شمار چهرههای شاخص سیاسی اجتماعی اپوزسیون در تاسیس این موسسه عام المنفعه بیشتر باشد پایگاه اجتماعی آن وسیع تر خواهد بود البته اعضای هیات امناء باید با هم یک توافق نظر نسبی هم داشته باشند). اساسنامه این موسسه عام المنفعه میتواند با سرعت و به کمک فعالین حقوق بشر ایرانی و نیز حقوق دانان برجسته ایرانی که در آمریکا و اروپا حضور دارند تنظیم شود. شاید حقوق دانان موسسه پژوهشی و اتاق فکر ققنوس که چهار سال پیش توسط شاهزاده رضا پهلوی بنیانگذاری شد هم بتواند در این مهم همکاری کند. با تنظیم اساسنامه این موسسه عام المنفعه میتوان بطور همزمان آنرا در چند پایتخت و شهر مهم دنیا، به ثبت رسانده و فعالیت آنرا آغاز کرد. با شکل گیری موسسه عام المنفعه مدیران اجرایی و سایر ارکان آن موسسه هم تعیین میشوند. مدیران اجرایی این موسسه لازم است افراد مجرب و توانمندی باشند.
بودجه فعالیتهای این موسسه عام المنفعه (Charity) میتواند به درخواست هیات امناء از طریق اهداء کمکهای مالی و دهشهای ایرانیان خارج و داخل کشور و حتی خیرین ایران دوست غیر ایرانی صورت گیرد اما انتشار اوراق قرضه یا اوراق مشارکت (Bond) توسط این موسسه عام المنفعه را نیز میتوان به مثابه یک شیوه پایدار برای تامین مالی آن در نظر گرفت. قوانین آمریکا و اتحادیه اروپا اجازه انتشار اوراق قرضه توسط موسسات عام المنفعه را برای پیشبرد فعالیتهای غیر سود جویانه آنها را میدهد اما از آنجا که امکان سوء استفاده از پوشش موسسات عام المنفعه برای فعالیتهای سود جویانه وجود داشته است قوانین در این موارد سختگیر هستند. حقوق دانان و فعالین حقوق بشر و متخصصان بازارهای مالی و مقررات و قوانین انتشار اوراق بهادار در این موارد میتوانند کمک کنند. طبعا برای انتشار این اوراق و برای آنکه بصورت آنلاین قابل عرضه باشند بایستی هماهنگی هایی نیز با ادارات و وزارتخانههای ذیربط در کشوری که این اوراق منتشر میشود به عمل آید که مسلما مدیران اجرایی موسسه عام المنفعه "زن زندگی آزادی" این هماهنگیها را به عمل میآورند تا امکان انتشار و فروش آنلاین این اوراق قرضه وجود داشته باشد. سررسید این اوراق و نرخ بازدهی آنها میتواند توسط ایرانیان متخصص بازارهای مالی که با موسسه عام المنفعه همکاری دارند تعیین شود. با تامین مالی فعالیتهای موسسه عام المنفعه "زن زندگی آزادی" و شروع به کار این موسسه عام المنفعه موضوع برگزاری انتخابات آنلاین پارلمان در تبعید ایران در دستور کار آن قرار خواهد گرفت.
انتخابات اینترنتی (i-Voting)
استفاده از دستگاههای الکترونیک مانند ماشین هایی که در ایستگاههای رای گیری (E-Voting) قرار میگیرند تا امر اخذ رای را با ترتیباتی مانند نمایش اسامی یا عکس کاندیداها و امکان علامت زدن در مقابل اسامی کاندیداهای مورد نظر و ثبت و ذخیره آراء داد شده و غیره سابقه نسبتا طولانی (از نیمه دوم قرن بیستم) دارد اما سابقه برگزاری انتخابات از راه دور و از طریق شبکه اینترنت (i-voting) به کمتر از سه دهه اخیر بر میگردد. طی این مدت انتخابات افراد و مسئولان بخشهای مختلف در شرکتهای بزرگ، موسسات و سازمانهای خصوص و دولتی با استفاده از انواع نرم افزارها و نیز شرکتهای مدیریت اطلاعات توسعه بسیار زیادی یافته است اما انتخابات اینترنتی در سپهر سیاسی و مثلا مجالس قانونگذاری و یا ریاست قوه مجریه به دلایل مختلف مناقشه برانگیز بوده و توسعه کمتری یافت است. انتخاب خانم لیز تروس (M. E. Truss) نخست وزیر سابق بریتانیا از طریق انتخابات آنلاین (البته در سطح حزب حاکم و نه درسطح ملی) انجام گرفت. در سوئیس کانتون ژنو اولین منطقه اداری از سوئیس بود که در سال ۲۰۰۳ از انتخابات اینترنتی استفاده کرد. در سالهای بعد کانتونهای دیگر هم در کنار روشهای معمول رای گیری از رای گیری از طریق اینترنت سود بردند هر چند در سال ۲۰۱۹ به دنبال گزارشی کارشناسی مبنی بر احتمال سوء استفاده خلافکاران سایبری از ضعفهای امنیتی نرم افزارهای مورد استفاده در اخذ آراء اینترنتی مباحثی بین احزاب سیاسی برای توقف استفاده از رای گیری اینترنتی تا برطرف کردن کلیه نقاط ضعف امنیتی نرم افزارهای رای گیری اینترنتی وجود داشته است.
در فرانسه و فیلیپین نیز از رای گیری اینترنتی استفاده شده است اما مهمترین تجربه رای گیری اینترنتی در کشور استونی (Republic of Estonia) بوده است. این جمهوری نسبتا کوچک کناره دریای بالتیک از سال ۲۰۰۵ بطور منظم از رای گیری اینترنتی در انتخابات نمایندگان مجلس قانونگذاری و انتخاب نمایندگان استونی در اتحادیه اروپا در کنار روشهای معمول رای گیری استفاده کرده است و درصد استفاده کنندگان از شیوه رای گیری اینترنتی در آن کشور منظما در حال افزایش بوده است بطوریکه در آخرین انتخابات مجلس این کشور به حدود ۴۵٪ رای دهندگان رسیده است. البته گزارش هایی از حملات اینترنتی برای ایجاد اختلال یا سوء استفاده از رای گیری اینترنتی در استونی وجود داشته است اما تعهد دولت این کشور به توسعه زیرساختها و نیز بهبود مداوم شیوهها و نرم افزارها و پروتکلهای انتخابات اینترنتی در این کشور موجب اعتماد مردم آن کشور به انتخابات اینترنتی شده و به انتخابات اینترنتی در این کشور کمک کرده است. اعتماد به سیستم برگزار کننده انتخابات در موفقیت رای گیری اینترنتی نیز اهمیت بسزایی دارد.
امتیازات استفاده از اینترنت در انتخابات متعدد است. از آسانی استفاده در رای دادن توسط گوشیهای هوشمند یا کامپیوترهای شخصی که به اینترنت متصل باشند تا صرفه جویی در وقت و هزینه رفت و آمد به مراکز رای گیری مخصوصا در نقاط دور افتاده تر یا افراد دارای محدودیتهای جسمی و حرکتی تا سادگی ثبت و ذخیره اطلاعات مربوط به آراء و اجتناب از اشتباهات انسانی در شمارش آرا و نیز سرعت عمل در تجمیع آراء و اعلام نتایج و سادگی امکان شمارش مجدد آراء در صورت اختلاف نظر در نتایج را میتوان از این امتیازها دانست. هزینه برگزاری انتخابات از طریق اینترنت در مقایسه با ایجاد ایستگاههای رای گیری برای حضور فیزیکی رای دهندگان نیز بطور قابل ملاحظهای کمتر است. اما همه این ملاحظات به کنار در مورد ما اصولا گریزی از برگزاری اینترنتی انتخابات برای تشکیل یک پارلمان تبعید ایرانیان نیست چون به هیچ ترتیب دیگری نمیتوان میلیونها ایرانی پراکنده در کشورهای مختلف عالم را برای چنین انتخاباتی بسیج کرد.
البته ریسکها و مخاطراتی بر استفاده از رای گیری اینترنتی مرتبت است اما در تحلیل نهایی این ریسکها قابل جلوگیری یا از طریق مراقبتهای دقیق قابل اجتناب است. یک سیستم رای گیری اینترنتی میتواند از نظر سخت افزاری و نرم افزاری با چالشهایی مواجه باشد. عملکرد نادرست سخت افزارها و نرم افزارها، هک شدن سایتهای رای گیری توسط هکرها و خلافکاران اینترنتی و در مورد ما نیروهای سایبری رژیم، مخدوش شدن یا ثبت اشتباه آراء، شناسایی ناصحیح رای دهندگان، فاش شدن آرا، ثبت و ذخیره کردن نادرست آرا، اشتباه در شمارش آراء مهمترین چالش هایی است که سیستمهای رای گیری اینترنتی در کشورهای مختلف با آنها درگیر بوده است. با این حال، همانطور که گفته شد راه حلهای پیشرفته امنیت سایبری و مدیریت هوشمندانه و اقدامات سازمانی در اکثر موارد برای محافظت از سیستم رای گیری اینترنتی (i-Voting) کفایت کرده است.
برخی از کشورها سطح بالایی از قابلیت اطمینان در رای گیری واقعی از خود نشان دادهاند که این امر به مدیریت و سازماندهی و پروتکلهای دقیقتر اجرای رای گیری اینترنتی و در مواردی نیز به استفاده از شیوهها و نرم افزارهای پیشرفته تر مربوط بوده است. از این دیدگاه عدم موفقیت در یک رای گیری اینترنتی بیشتر به سوء استفادههای مرتبط با اختلافات «سیاسی» که برای تأثیرگذاری بر رأی گیریها پیش میآید مربوط میشوند. گزارشهای مختلف از افزایش شمار کشورهایی که استفاده از رای گیری اینترنتی را در نظر میگیرند وجود دارد. برای مثال یک یا دو ایالت هندوستان در سال آینده میلادی (۲۰۲۴) در انتخابات خود از رای گیری اینترنتی با استفاده از شیوههای بلاک چین (Block Chain) استفاده خواهند کرد. برخی از ایالات آمریکا و نیز کره جنوبی و ژاپن نیز از نرم افزارهای رای گیری با فناوری بلاک چین استفاده کردهاند. از فناوری بلاک چین (زنجیره ثبت داده ها) به دلیل نامتمرکز بودن ثبت و فرآوری دادهها در سیستم و نیز ثابت و غیر قابل تغییر بودن ساختار دادهها به عنوان سیستمی که امنیت بسیار بیشتری در برابر حملات سایبری ایجاد میکند یاد شده است. این شیوه در مبادلات رمز ارزها نیز استفاده میشود. شیوههای دیگری مانند سیستمهای قابل بازرسی انتها به انتها (End to End یا E۲E) نیز در سالهای اخیر مورد استفاده قرار گرفته است. سیستمهای (E۲E) سیستمهای رأیگیری با ویژگیهای یکپارچگی دقیق و مقاومت در برابر دستکاریهای قوی هستند و اغلب از روشهای رمزنگاری برای تهیه رسید استفاده میکنند. به این ترتیب این شیوه به رای دهندگان اجازه میدهد تا بدون اینکه مشخص شود او به کدام نامزد رأی داده است، شمارش و صحت گزارش آرای خود را بررسی کند.
این بررسی مختصر از رای گیری اینترنتی برای اشاره به امکان پذیری و نیز قابل اتکاء بودن انتخابات اینترنتی بود. در واقع نرم افزارهای متعدد برای رای گیری اینترنتی (از جمله آنهایی که از فناوریهای بلاک چین و یا E2E استفاده میکنند) و نیز شرکتهای حرفهای دانش بنیاد که در سطح انتخابات ملی این نرم افزارها را برای رای گیری سالم و بدون تقلب و امکان خدشه دار شدن به کار میگیرند وجود دارند. این نرم افزارها و نیز موسسات و شرکتهای حرفهای برگزاری انتخابات اینترنتی میتوانند توسط کمیتهای که موسسه عام المنفعه پیشنهادی ایجاد میکند مطالعه شده و توصیههای خود را ارائه کنند. بنظر میرسد چنین کمیتهای حتی میتواند با مسئولان برگزاری انتخابات اینترنتی کشور استونی نیز تماس گرفته و از آنها برای پیشبرد مبارزات آزادیخواهان و استقرار دموکراسی در ایران درخواست کمکهای کارشناسی بکند. در هر حال حقیقت آن است که چالش اصلی در تشکیل یک پارلمان در تبعید برای اپوزسیون بیشتر از جنبههای سیاسی ناشی میشود تا به کارگیری فناوریهای پیشرفته رای گیری اینترنتی؛ زیرا تجربیات خوبی در دنیا در این مورد وجود دارد.
در بخش دوم این نوشته به چالشهای پیش رو و نیز اقداماتی که اپوزسیون میتواند با ایجاد یک پارلمان در تبعید برای هدایت انقلاب تا پیروزی آن و استقرار دموکراسی در ایران میپردازم.
خسرو خدیوی تهرانی