من میدانم که چنین گفتگویی هرگز امکان تحقق در عالم واقع را ندارد و علت آنهم بسیار روشن است. من یک ایرانی معمولی هستم که نه به طبقه پولدار جامعه تعلق دارم و نه به خانوادهای تاثیرگذار در حوزه سیاست در ایران. نه به هیچ حزب و تشکل سیاسی تعلق دارم و نه هنر خاصی مثل خوانندگی و نوازندگی بلدم و نه میتوانم خوب فوتبال بازی کنم و یا برنامه تلویزیونی بسازم. کوره سوادی دارم و عمری را با تحصیل علوم اجتماعی سپری کردهام و همه هم میدانند که صرف تحصیل علم نه کسی معروف میشود و نه میتوانی به رسانهها راه پیدا کنی و نه به ضیافتهای اعیان و اشراف راهت میدهند.
وقتی هیچکدام از این هنرها در من نیست خوب مسلم است که من نه آدرس ایمیل و یا شماره تلفن واقعی آقای پهلوی را میتوانم داشته باشم و نه اگر هم کسی به خطا آنها را در اختیار من قرار دهد و من تلاش به تماس بکنم جوابی از آنسوی خط میشنوم و نه کسی مرا برای یک مصاحبه تلویزیونی در حوزه تخصصم دعوت میکند، که سوالاتم را از آن طریق به محضر ایشان برسانم و نه چیزهای بسیار دیگر، چه برسد به یک مناظره رو در رو آنهم با شاهزاده عظیمالشانی مثل جناب پهلوی که اتفاقا بخاطر صحبتهایی که در سپهر مدیا از وی منتشر میشود نسبت به ایشان ارادت قلبی هم دارم و حتی به ایشان وکالت مشروط هم دادهام. اما راستش را بخواهید هیچکدام از این نقائص و فقدانها باعث نمیشود که به اندازه سر سوزنی بدون هیچ دلیل عقلانی از حقوق انسانی خودم بگذرم و به پرستش کیش شخصیت جناب پهلوی یا هرکس دیگری گرفتار آیم و سوالاتم را نپرسم.
لذا اینجا و در این مقاله بنا را بر این دارم که سوالات سادهای که هیچ خبرنگاری تا حالا از ایشان نپرسیده است را در مورد دیدگاههای ایشان نسبت به گذار از حاکمیت مافیای حاکم بر ایرانمان به یک دموکراسی پایدار در یک مناظره تلویزیونی خیالی بپرسم و طبعا پاسخهای قانع کنندهای را هم انتظار میکشم.
و حالا آن مناظره خیالی!
خوب، من هم خدمت سرکار عالی و مهمان گرامی شما جناب آقای پهلوی شاهزاده عالیقدر و بینندگان محترمتون سلام و درود و عرض ادب میکنم، و اگر اجازه بفرمایید در این فرصت سه دقیقهای که به من دادید سوالاتی را به شرح زیر مطرح مینمایم:
سوال اولم اینه که جناب شاهزاده ارجمند ممکن است بفرمایید که چه وجه تفاوتی میان جنابعالی و آقای خمینی منحصرا و فقط منحصرا از نظر طرز « رهبری فردی » جنبش براندازی موجود وجود دارد که بنده حقیر با توجه به این تفاوت مطمئن شوم که مجددا گرفتار دیکتاتوری و این بار از نوع کت شلوار و کراواتی آن نخواهم شد؟ چرا که خود میدانید که رهبری فردی در یک انقلاب لاجرم دیکتاتوری فردی در حکومت ناشی از همان انقلاب را هم حتی اگر خود فرد رهبر هم نخواهد، خواهی نخواهی به بار می آورد. شاید بفرمایید که خیال رهبری فردی را اصلا ندارید و دوستانی دارید که همراه شما هستند و با همکاری آنها میخواهید این رهبری را اعمال کنید، اما خمینی هم با دوستانش رهبری را فردی خود را اعمال کرد و این پاسخ از قبل مردود است. چرا که رهبری جمعی از طریق ائتلاف میان احزاب سیاسی مختلف امکانپذیر است و نه محفلی از دوستان هماندیش.
سوال دوم بنده این است که جناب شاهزاده بفرمایند که چه عیب و ایرادی در تشکیل یک ( کمیته دعوت به ائتلاف احزاب )، پیشنهادی بنده به ایشان وجود داشت که ایشان به عنوان پرطرفدارترین شخص در سپهر سیاسی ایران هرگز حاضر به تشکیل دادن آن نشدند و به جایش با هنرپیشه و فوتبالیست و .... ائتلاف کردند؟ «توضیحا جهت اطلاع بینندگان محترم شما اینکه ( کمیته دعوت به ائتلاف احزاب ) کمیتهای است متشکل از چند چهره ملی معتبر و مورد قبول مردم که ضمن آشنایی با گفتمان سیاست، هیچگونه وابستگی حزبی ندارند و به عنوان یک گروه ناظر بر روند ائتلاف احزاب سیاسی عمل میکنند. اعضای این کمیته تقریبا حالت اعضای شورای انقلاب را دارند ولی بخشا علنی و عموما مقبول عامه هستند. جناب شاهزاده ارجمند، تشکیل این کمیته دقیقا در راستای اجرایی کردن نقش اعلامی جناب شاهزاده به عنوان هماهنگ کننده میان احزاب سیاسی بود یا حداقل میتوانست باشد». جناب شاهزاده، لطفاً نگویید که در میان هموطنان ایرانی من به غیر از خود جنابعالی چهار نفر آدم معتبر دیگر وجود نداشت، چون به هیچ وجه نمی پذیرم!
سوال سوم من از جناب شاهزاده این است که، جنابعالی که خود را همیشه به عنوان انسانی دموکرات معرفی میکنید و در طول سالیان گذشته هم دائما بر آن پا فشردهاید، حتما میدانید که دموکراسی پایدار نیازمند شرکت عمومی مردم متشکل در احزاب سیاسی و یا علاقمند به احزاب سیاسی در سراسر کشور در یک انتخابات آزاد است. لذا سوال بنده این خواهد بود که اگر در مرحله براندازی حاکمیت و در صورت فقدان چنان احزاب سرتاسری در کشور که مردم در آنها متشکل شده و یا آنها را قبول داشته باشند، آیا نمیتوانستید از احزاب مطرح محلی بخواهید که آنها در استانهای محل زندگی خود با هم ابتدا ائتلاف کرده و در هر استان یک نهاد ائتلاف محلی را پدید آورند که آن نهادها نمایندگان خود را جهت شرکت در ائتلاف سرتاسری احزاب به ( کمیته دعوت به ائتلاف ) معرفی نمایند تا این افراد در آنجا در مجموع دولت موقت ائتلافی را تشکیل و در صورت نیاز جنابعالی را نیز به عنوان رییس دولت موقت ائتلافی تعیین و به جامعه جهانی و ملت ایران معرفی نمایند؟ اینجوری که رهبری انقلاب بطور جمعی از طریق دولت ائتلافی به رهبری جنابعالی صورت میگرفت و ما امروز با مخالفت برخی سیاستمداران و برخی مناطق کشور با رهبری فردی جنابعالی مواجه نبودیم و خطر جنگ داخلی هم در پیش نبود و دموکراسی پایداری هم پدید میآمد!
توجه دارید که ساختاری که پیشنهاد کرده بودم نه تنها به هیچوجه به معنای جدایی طلبی نبود بلکه تمام مناطق کشور در تشکیل دولت مرکزی شرکت میکردند و همین امر باعث وحدت ملی و جغرافیایی ایران عزیزمان میگردید.
جناب شاهزاده، همگی یادمان هست که آقای خمینی وقتی محبوبیت عمومی داشت اما به قدرت نرسیده بود همه تشکلهای سیاسی را دعوت به همکاری میکرد اما به محض به قدرت رسیدن هیچیک از همکاران سابق را از قدرت سهمی نداد که هیچ به سرکوب آنان نیز اشتغال ورزید. اگر شما به دنبال رهبری جمعی هستید نباید دیگران را به همکاری با خود دعوت کنید بلکه باید دیگران را دعوت کنید که تحت نظارت کمیته ائتلاف احزاب، با یکدیگر برای تشکیل دولت ائتلافی موقت ائتلاف نمایند.
همانطور که ملاحظه میکنید، چندین کلمه « ائتلاف » در یک جمله در اینجا وجود دارد که دلالت بر اهمیت آن میکند!
بله...
بله و با تشکر از مجری برنامه و کانال خیالی بسیار خوبتون که این برنامه را تدارک دیدید و بنده را دعوت فرمودید!
چنگیز عباسی