زیتون - احمد علوی
اخیرا شماری از ایرانیان با بهکار گیری مفهوم «وکالت» سیاسی تصمیم خود را برای ابراز اعتماد به رضا پهلوی، فرزند شاه پیشین ایران، رسانهای کردند.
اصطلاح «وکالت» سیاسی حتی اگر واژه دوره گذار هم به آن افزوده شود- یعنی «وکالت» سیاسی در دوره گذار- دارای معنی جامع، مانع و مورد اجماعی نیست. بنابراین موکل و وکیل سیاسی- اگر مایل به شفافیت و پذیرش عمومی این مفهوم هستند- قاعدتا می بایست به تدقیق این اصطلاح همت گمارند. نکته پنهانی نیست وکالت نوعی قرار داد دوجانبه است و شامل ایجاب و قبول است. بنابراین اعتبار حقوقی و حتی اخلاقی آن چه از جنبه ایجاب یا قبول مشروط به آگاهی و تعهد طرفین به مفاد آن است. در غیر این صورت چنین قراردادی دارای اعتبار حقوقی و اخلاقی نیست. البته در وحله نخست این به عهده طرفین این «وکالت» سیاسی- اعم از رضا پهلوی به مثابه وکیل و طرفداران و موکلان اوست- که مفاد این «وکالت» سیاسی در دوره گذار را روشن کنند.
مفهوم وکالت اگر به معنای نمایندگی سیاسی و البته مشروط باشد، در نظامهای جاافتاده سیاسی و در قالب احزاب سیاسی و دمکراسیها امری پذیرفته شده است. چه مفاد قرارداد به شکل استاندارد، ساختار شفاف سیاسی و ضمانتهای حقوقی و اجرایی، جامعه مدنی گسترده و قدرتمند، رسانههای متکثر و پر نفوذ، تا حدی از بحران نمایندگی کاسته و از خطر «تدلیس وکالت ۱» میکاهد. معنای «وکالت» سیاسی مستقل از نظام سیاسی معین و بدون قواعد بازی به رسمیت شمرده شده، البته دارای معنای معین و مشخصی نیست و لاجرم اعتبار اخلاقی، حقوقی و سیاسی نخواهد داشت.
وکیل- و در اینجا رضا پهلوی- میبایست طی پلاتفرمی رسما مواضع سیاسی خود را در قبال برخی از امور از جمله چگونگی دوران گذار، حدود اختیار و مسئولیت خود، دوگانه جمهوری-سلطنت، نقد به شیوه سلطنت دوره پهلوی، و... روشن کند. همچنین ایشان باید به صورتی شفاف شیوه سازمان و مدیریتی را که مناسب دوره گذار میدانند، به تفصیل بازگوید. افزون بر این برای اینکه موکلان احتمالی ایشان، باید به روشنی بدانند که وکالت خود را به چه کسانی، با چه سابقه تاریخی و ظرفیت اجرایی میسپارند. رضا پهلوی در همین راستا میبایست گزارشی را در مورد محافل و اطرافیان خود که به عنوان مشاور یا معاون با وی همکاری میکنند به اطلاع عمومی برساند. چه هر گونه وکالتی بدون شناخت مطالبه موکلان، معرفی پلاتفرم وکیل، روش مدیریتی سازمان و رژیم سیاسی گذار و ... مبهم و مهمل خواهد بود. چنین وکالتی مانند قراردادی است که جنبههای گوناگون آن روشن نیست و طبیعتا از نظر حقوقی، اخلاقی، اجرایی و سیاسی موجه نیست. وکالتی که چارچوبهای یاد شده در آن روشن نیست، در معرض عدم اطمینان و ریسکهای گوناگونی است که در ادامه به فشردگی به آن پرداخته میشود.
دو گانههای رضا پهلوی و منابع عدم اطمینان به مواضعش
پلاتفرم و برنامه روشن و متقنی که نشان از شفافیت و ثبات سیاسی رضا پهلوی در خصوص فرم و محتوای حکومت مطلوب او در دست نیست. افزون بر این جریان یا محفلی که او نمایندگی می کند نه در سطح فرد و سازمان به روشنی از سوی ایشان گزارش نشده است. این در حالی است که او رسما رهبر حزب یا سازمان سیاسی نیست اما همزمان با محافل گوناگونی همکاری میکند. چنین همکاری کادری میان او و همکاران و یا مخاطبینش به ناتقارنی اطلاعاتی انجامیده و امکان وسیعی را برای چرخشهای ناگهانی او و اطرافیانش فراهم میکند. علاوه بر این درآمد رضا پهلوی و نحوه تامین هزینه فعالیتهایش- به مثابه پروکسی- متغیر نمادین شفافیت و پاسخگویی سایر فعالیتهای اوست- روشن نیست. تا این امر روشن نشود سایر فعالیتهای او مانند فعالیتهای رسانهای و سیاسی و ارتباطی او در سایه ابهام است. افزون بر این رابطه با نهادهای و موسسات سیاسی بینالمللی یا سایر کشورها به شکل رسمی گزارش نمیشود. اما مشکل تنها این موارد نیست. مواضع رضا پهلوی در خصوص موارد زیر روشن نیست و مکانیسمی برای برای شفافیت و پاسخگویی او هم معرفی نشده است.
نوسان میان دوگانه سلطنت - یا حکومت انتخابی یا جمهوری
نوسان میان دوگانه سرنگونی - رفرم گرایی
نوسان میان دوگانه شاه غیر مسئول -رهبر کنشگر
نوسان میان دوگانه مخاطبین: اوپوزیسیون جامعه مدنی - عامه در ایران توده گرایی
نوسان میان دوگانه نمایندگی سلطنت طلبان و -مردم- ایران
نوسان میان دوگانه نمایندگی: توده مردم -جامعه سیاسی و جامعه مدنی
نوسان میان دوگانه رویکرد به گذشته و سلسله پهلوی : خنثی - مثبت و غیر انتقادی
نوسان میان رویکرد دوگانه آمرانه مدرنیته- رویکرد غیر آمرانه و دمکراتیک
نوسان میان دوگانه گرایش به تکیه قدرت های خارجی و استقلال طلبی
طبقهبندی منابع عدم اطمینان
منابع عدم اطمینانی را که بازیگران موکلان هر وکیل یا نماینده در معرض آنها هستند، میتوان بهطور کلی به سه دسته تقسیم کرد. عدم تقارن اطلاعاتی، ریسک گژرفتاری و ریسک گژگزینی.
ریسک عدم تقارن اطلاعاتی(Asymmetric information)
عدم تقارن اطلاعاتی: بسیاری از تصمیمگیریها در عرصههای گوناگون زندگی اجتماعی مانند عرصه اقتصادی یا سیاسی در چارچوب ریسکهای گوناگون نظیر احتمال عدم تقارن اطلاعات میان وکیل و موکل اتخـاذ میشوند. عدم تقارن اطلاعاتی را میتوان موقعیتی تعریف کرد که در آن وکیل- نسبت موکلانش و ناظران- اطلاعات بیشتری نسبت به موضوع مورد وکالت در اختیار دارد. در چنین شرایطی دیگران- بهطور خاص موکل- در فقدان داشتن مزیت دسترسی به اطلاعات نمیتوانند بر وکیل نظارت نمایند. چنین فرایند وکالتی دارای شفافیت و پاسخگویی نیست. چه موکل مکانیسمی را در اختیار ندارد تا مانع اقداماتی شود که وکیل بر خلاف میل موکلش انجام میدهد. در نظامهای استبدادی عدم تقارن اطلاعاتی بسیار گسترده است و حاکمیت و مقامات غیر شفاف عمل نموده و اطلاع رسانی در خصوص سیاستها و اقدامات مقامات موثر یا به موقع انجام نمیگیرد. سرکوب جامعه مدنی و سازمانهای مردمنهاد و رسانههای مستقل عدم تقارن اطلاعاتی میان مقامات و شهروندان میان وکلا و موکلان را افزایش میدهد. از کارکردهای نهادهای حاکمیتی و مدنی در دمکراسیهای پیشرفته افزایش تقارن اطلاعاتی میان شهروندان و نهادهای حکومتی است و در نتیجه افزایش شفافیت و پاسخگویی نهادهای قدرت است.
ریسک گژرفتاری(Moral hazard)
ریسک گژرفتاری نوعی از ریسک است که وکیل میتواند با تخطی پیشبینی نشده از شرایط وکالت، نقض تعهد نسبت به موکل و نقض قواعد بازی سیاسی برخلاف تمایل موکلش رفتار نماید. در مواردی که نمایندگان و بازیگران سیاسی از اختیاراتی گسترده برخوردارند، غیر شفاف و غیر پاسخگو هستند ومکانیسم کنترل وجود ندارد، ریسک گژرفتاری افزایش پیدا میکند. کژرفتاری یکی از پیامدهای توزیع نامتقارن اطلاعات است. در همین راستاست که وکیل این امکان را دارد که با تغییر پیشبینی نشده رفتار، دگرگون کردن رویکرد و سیاستها از تعهدات خود سرباز زده و موکلان خود را دچار مخاطره نمایند. خلف وعده حاکمیتهای استبدادی و پایمال کردن حقوق شهروندی از مصداقهای گژرفتاری سیاسی است. در مقابل مکانیسمهای شفافیت و نظارتی و پاسخگویی در دمکراسیهای پیشرفته بهگونهای است که با تخطی مقامات حکومت از تعهدات و نقض قانون، از منصب های خود عزل و ابزارهای اعمال قدرت نیز از آنها گرفته میشود.
ریسک گژگزینی(Adverse selection):
منظور از ریسک گژگزینی- یا ریسک انتخاب معکوس- در شرایطی رخ میدهد که به دلیل عدم تقارن اطلاعاتی یا ریسک گژرفتاری، بازیگر- و در اینجا موکل- بهجای گزینه مطلوب خود- یا وکیل مناسب- گزینه ای را انتخاب کند، مطلوب او نیست. اما به دلیل فقدان اطلاعات- عدم تقارن اطلاعاتی- یا گژرفتاری وکیل، مجبور میشود تا به گزینههایی نامطلوب تن دهد
چنین امری به نارضایتی موکل از نحوه وکالت و وکیل می انجامد.
بر پایه آنچه آمد میتوان ادعا کرد که همکاری در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی، گژرفتاری و گژگزینی با مخاطرات بزرگی روبروست. از این رو به رضا پهلوی توصیه میشود تا با گردآوری محافل نزدیک به خود ابتدائا به شکل رسمی مواضع خود و طرفدارانش را به شکل صریح در قالب یک برنامه در عرصه عمومی عرضه نماید. چنین امری به شفافیت فضای سیاسی ایران کمک میکند. در صورتی که رضا پهلوی بتواند محافل نزدیک به خود را سازماندهی نماید، علاقمندان به او میتوانند با اطمینان بیشتری با وی همکاری نمایند.
پانوشت
۱-منظور از تدلیس در وکالت عبارت است از هر عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود تدلیس محسوب میشود (ماده ۴۳۸ قانون مدنی) چنین عملیاتی اعم است از هر گونه دسیسه، دروغ یا فریب البته عمد یا داشتن سوءنیت در آنها شرط نیست.
اولین انقلاب زنانه تاریخ