شروین حاجیپور که در ۶ مهر ۱۴۰۱ با انتشار آهنگ "برای" حمایت خود را از خیزش انقلابی ژینا اعلامکرد، برندهی جایزهی گِرَمی، یکی از مهمترین جوایز صنعت موسیقی سال ۲۰۲۳ میلادی شد.
آهنگ "برای" که محتوایش از توئیتهایی با مضمون "برای" الهام گرفته بود، واکنشهای مثبت بسیاری از کاربران را برانگیخت و در کمتر از ۴۸ ساعت حدود ۴۰ میلیون بازدید داشت. این ماجرا موجب دستگیری شروین شد و پس از آزادی نیز او را تحت فشارهای شدید امنیتی و اعترافات اجباری قراردادند.
در یکی از آخرین توئیتهای شروین، دومین واکنش وی پس از دریافت جایزهی گرمی آمدهاست که او ترجیح میداد جایزه را به جای بانوی اول آمریکا از یک شخصیت هنری دریافت کند، چرا که آمریکا خود مسبب بسیاری از گرفتاریها و مشکلات منطقه ماست. با توجه به توئیت اول شروین "ما بردیم" که بلافاصله پس از دریافت جایزه گرمی زده شد و شناخت مواضع وی به عنوان جوانی که همچون تمام جوانان دیگر به دنبال یک زندگی نرمال و رابطهی درست و منطقی با تمام قدرتها و کشورهای جهان است و به گواه بسیاری از دوستان نزدیک شروین توئیت دوم او تحت فشار امنیتی نوشته شدهاست.
اما محور سخن در این نوشتار بررسی واکنش اول شروین پس از دریافت جایزه گرمی است. شروین در اولین توئیت خود نوشت "ما بردیم". این پیام کوتاه اما پر محتوا حاوی چه نکات ارزشمندی به خصوص برای نیروی سیاسی ما می تواند باشد؟ نگاه و واکنش و هنر شروین حامل چه پیامهایی از نسل جدید است و شناخت نسل جدید در پیشبرد انقلاب "زن، زندگی، آزادی" تا چه میزان حائز اهمیت است؟
نیروهای سیاسی و تعارضات بین نسلی:
تضاد بین نسلی یکی از موضوعات مهم اجتماعی است که در دوران پس از جنگ جهانی دوم مورد توجه متفکران اجتماعی قرار گرفت. صاحب نظرانی چون کارل مانهایم (۱۹۴۷) و مارگارت مید (۱۹۷۸) معتقد بودند که تحولات و تغییرات اجتماعی بین نسلهای قبل و بعد از جنگ جهانی دوم به حدی بودهاست که میتوان گفت این دو نسل دو دنیای کاملا متفاوت را تجربه و زندگی کردند. گرچه نظراتی چنین مورد نقدهای بسیاری هم قرارگرفت اما شکاف بین نسلی همچنان به عنوان یکی از مهمترین موضوعات مورد مطالعه بین فرهنگی است.
مارگارت معتقد است دو مسئلهی، یافتن هویت و عدم قطعیت در مورد پذیرش تعهدات تعریفشده در جامعه از اصلی ترین شکافهای بین نسلی در دنیای مدرن است. به نظر او کسانی که قبل از جنگ جهانی دوم به دنیا آمدهاند هرگز نمیتوانند زیست و رشد در جهانی با فناوریهای فضایی و ماهوارهای را درک کنند تاجایی که نسل بعد از جنگ جهانی نیز کاملاً فاقد شناخت درست از تجربیات نسل پیشین خود است. از این رو او شکاف بین نسل قبل و بعد را اجتنابناپذیر میداند.
مارگارت شرایط تغییرات بین نسلی اجتماعی را به چند دسته تقسیم میکند. اولین دسته، زمانی است که در آن تغییرات به آهستگی رخ میدهد. در چنین مرحلهای معمولاً والدین با انتظارات فرهنگی متفاوت کودکان در بدو تولد آشنایی دارند. دستهی بعدی زمانی است که تغییرات در آن بسیار با سرعت رخ میدهد. در چنین مرحلهای تکامل و رشد اجتماعی کودکان بیشتر تحت تاثیر هم نسلهای خودشان است. حتی بزرگسالان در این مرحله مجبور هستند که از نسل های پس از خود بیاموزند.
شکاف نسلی در جامعهی ایران نیز به باور بسیاری از محققین همچون جوامع دیگر وجود دارد. بسیاری از صاحب نظران شکاف نسلی بین دو نسل پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و نسلهای بعد از آن را بسیار برجسته میدانند. کسانی چون شهرام خسروی، مردم شناس برجسته، در یکی از کتاب های خود ( Young and Defiant In Tehran ) اشاره میکند که روند تغییرات نسلی پس از انقلاب ۱۳۵۷ و با ظهور تکنولوژی از چند دهه به ۵ سال و حتی ۲ سال رسیدهاست. به عبارتی گرچه در گذشته تفاوت نسلها بین فرزندان با پدر و مادر خود مشهود بود اما در عصر تکنولوژی کسانی که حتی ۵ سال فاصلهی سنی دارند هم ممکن است دو دنیای متفاوت و جهان بینی متفاوتی را تجربه کنند.
یکی از شکافهای نسلی که منجر به درک ضعیف نیروهای سیاسی در چگونگی برخورد و شناخت نیازهای نسل جدید شدهاست، ارزشهای محوری ( value-oriented) نسلهای گذشته و هنجار محوری (norm-oriented) نسلهای جدید است.
نسلهای ارزش محور معمولاً بر پایهی تفکرات خود که در بیشتر مواقع ریشه در ایدئولوژی دارد پافشاری میکند و تمایلی به تغییر سریع ندارد. در مقابل نسل هنجارمحور یا هنجارگرا به سرعت با شرایط اجتماعی_اقتصادی و رویدادهای و واقعیتهای زندگی واقعی میتواند تغییرات اساسی کرده و به راحتی از هنجارهای گذشته عبورکند.
درک این واقعیت میتواند به نیروهای سیاسی این آگاهی را بدهد که نسل Z که برای تغییر ساختارهای اجتماعی و سیاسی در جنبش انقلابی ژینا حضور دارد به نیروهای سیاسی به عنوان ابزاری برای ساختن زندگی بهتر نگاه میکنند.
از این رو میتوان ادعا کرد که ارتباط نسل Z با بسیاری از احزابی که عمدتاً در ساختارهای مردسالارانه مذهبی و سکولار ساخته شدهاست منقطع است. یکی از بارزترین نشانههای اثبات این ادعا میتواند شعار این جنبش انقلابی " زن، زندگی، آزادی" باشد. شعاری که بر پایههای زندگی واقعی استوار بوده و به دور از هرگونه ایدئولوژی است و به وضوح به دنبال جامعهای است که در آن تبعیض مبتنی بر جنسیت، قومیت، زبان و دین وجود نداشته باشد و حق حیات و زندگی نرمال را برای همه به رسمیت شناخته و مهیا کند.
پیام ِشروین "برای" فعالین سیاسی
آهنگ شروین به عنوان متن، مانیفست و محرکه انقلاب میتواند روشنکنندهی بسیاری از مواضع نسل جوان "برای" نیروی سیاسی باشد. فهم درس آموزه هایی که به عنوان یک ضرورت برای تمام نیروهای سیاسی ارائه میشود. متن شروین در حقیقت نشانگر نگاه نسل جوان به جنبش انقلابی ژینا است. نسلی که بر خلاف نسلهای پیشین فقط به جابهجایی قدرت اتکا ندارد و دائماً سعی میکند تمام دلایل و مطالباتی را که به دلیل آن به جنبش انقلابی ژینا رسیده است و به میدان آمده را یادآوری کند. همین مسئله باعث زیر سوال کشیدن تمام گفتمان دینی که پایههای قانون است گشتهاست. به عبارتی نسل جدید با مطالبات مدرن و بهروز و بهحق خود اساسیترین و پیچیدهترین ساختار که اسلام سیاسی است را به چالش کشیدهاست.
جان اوون (John M. Owen, Iv) در کتاب خود، مقابله با اسلام سیاسی: شش درس از گذشته غرب، اشاره میکند که در قرن بیستم دولتهای سکولار با جریان اسلام سیاسی در صحنه سیاسی است. او با تاکید بر رشد اسلام سیاسی به پیچیدگی گذار از آن و نقش غرب به تفصیل میپردازد اما به نظر میرسد که جنبش ژینا به تمام پیچیدگیهای گذار از اسلام سیاسی پایان دادهاست. به عبارتی حرکت نسل امروز در عبور از تمام نظامهای ایدئولوژیک و سرعت آنان در پایاندادن به نقش اسلام سیاسی نه تنها تاثیر داخلی داشته بلکه کلیت نقش اسلام سیاسی را در دنیای مدرن به چالش کشیدهاست. و تمام این، دستاورد نسلی است که بسیار با پیشینیان خود جهانبینی متفاوتی دارد و در ایجاد تغییرات ساختارها با شتاب در حال حرکت است.
یکی دیگر از دریافتها در آهنگ "برای" این است که این نسل با سادهترین و کوتاهترین جملات، عمیقترین نیازهای انسانی را مطرح میکند. نسلی که برای دریافت تبعیض و حقوق حیوانات و محیط زیست به کتابهای چند جلدی ارجاع نمیدهد ولی نیاز این حقوق را زندگی کردهاست و برای فهم آن به مفاهیم فلسفی نمیپردازد بلکه آن را جزئی از حقیقت زیست خود درک کردهاست. از این روست که آهنگ شروین با تمام لایههای اجتماعی ارتباط برقرار میکند. از روشنفکران و نظریه پردازان تا دختران و پسران دبستانی آهنگ شروین را با فهمی یکسان همخوانی میکنند.
نتیجه:
تفسیرهای دقیق از نسل امروز ضرورتی است برای دریافت شرایط کنونی و چگونگی حرکت رو به جلو که از بحرانهای آینده جلوگیریکند. از این رو پرداختن به پیام شروین پس از دریافت جایزه گِرَمی بسیار حائز اهمیت است. او با کوتاهترین جمله ی " ما بردیم" به دستاورد انقلابی اشارهکرد که توسط نسل جدید آغاز شد، رهبری شد و صدایش به جهانیان رسید. اما نتیجهی این جنبش انقلابی که پیش قراولانش زنان و جوانان بودهاند نیز بیشک در ارتباط با خودشان خواهدبود. به عبارتی خیال محض است که تصور شود این انقلاب که همهی زنان و جوانان در آن بیشترین سهم را دارند بتواند توسط عدهای مصادره شود.
جوانان با فعالیتهای شبکهای ثابت کردند که در دنیای امروز قادر به انجامرساندن هر کاری هستند. بنابراین این خیال باطل مصادرهشدن جنبش انقلابی مدرن ژینا توهمی است که فقط ممکن است در ذهن نیروهای واپسگرای سیاسی که هنوز متوجهی قدرت ادارهی شبکهای جوانان نشدهاند شکلبگیرد.
جوانان و زنان به همان نحوی که جریان انقلاب را تا به امروز هدایت کردهاند تا پایان قدرت را در دست خواهند داشت و این نیروهای سیاسی هستند که باید با تیزهوشی برای بقا در صحنهی سیاست به جوانان بهدقت نگاه کنند.
اعتراض به توزیع ناعادلانه جاسوس، مهران رفیعی