سیاست بازار پر منفعت و پر سودی ست.
در بازار سیاست نیز مانند بازار کالا، کسانی که شم تجاری قوی یی داشته باشند می توانند سودهای کلان کسب کنند.
این که شما دانش اقتصادی حتی در سطح عالی داشته باشید، عامل موفقیت شما در بازار واقعی نخواهد بود.
اتفاقا دارندگان دانش عالی در زمینه ی اقتصاد، اغلب ورشکستگان در عالم اقتصاد واقعی می شوند.
دلیل آن هم کاملا منطقی ست: موفقیت در اقتصاد عملی، ربطی به دانش اقتصادی ندارد و به توانایی هایی مانند موقعیت شناسی، وقاحت و بی شرمی، نداشتن پرنسیپ جز پرنسیپ به دست آوردن سود، قدرت تغییر صد و هشتاد درجه ای رفتاری و گفتاری و امثال این ها نیاز دارد.
اگر داشتن دانش در سطح عالی عامل موفقیت اقتصادی بود، این همه فارغ التحصیل دانشگاهی اقتصاد در جهان داریم که هر یک باید میلیاردهای زمان خود باشند اما چنین نیستند و حداکثر کرسی یی در دانشگاه برای تکرار و تدریس محفوظات و تئوری های خود در اختیار دارند یا کارمند شخصیتی بی سواد ولی موفق در عالم اقتصاد هستند.
در سیاست هم همین طور است.
افرادی که در عرصه ی سیاست عملی پله های ترقی را بالا می روند معمولا افرادی هستند با دانش اندک سیاسی اما با قابلیت بالای استفاده از «موقعیت ها» و «استفاده یا سوءاستفاده به موقع از این موقعیت ها».
در تاریخ انقلاب ها و دگرگونی های بزرگ سیاسی در سراسر جهان، ما «بدون استثنا» ترقی ناگهانی و جهش یک شبه ی این «فرصت طلبان موقعیت شناس» را شاهد هستیم.
در تاریخ معاصر خودمان نیز، جهش در عرض یک سال خمینی ملعون و سوار بر موج دگرگونی اجتماعی شدن او را به چشم دیده ایم.
اگر سواد سیاسی و حتی سواد عمومی خمینی را امروز نگاه کنیم تعجب خواهیم کرد که چنین کسی چگونه مورد اقبال عمومی قرار گرفت و بر راس حکومت جدید نشست و کشور را به این روز انداخت.
پدیده ی خمینی بر خلاف تصور همگان، پدیده ی استثنایی نیست بلکه پدیده ی غالب و همیشگی در تاریخ بوده و هست و بعد از این نیز خواهد بود.
انقلاب هایی که توانسته اند، راه به سمت پیشرفت و ترقی باز کنند، این اقبال را داشته اند که صاحب تفکران توانسته اند این فرصت طلبان را در دوره های بعدی،،، بعد از شکست های سهمگین از نیروهای خارجی، از اریکه قدرت، به تدریج و با رنج بسیار به زیر بکشند و نظامی غیر متکی بر فرد مستقر کنند.
برخی نیز مانند روسیه و چین تنها تغییر شکل در درون نظام متکی بر فرد داده اند و اصل و ماهیت شان کماکان بر «فرصت طلبی فرصت طلبان» اتکا داشته است.
این فرصت طلبان نه در خارج از چهارچوب قدرت، بلکه فرصت طلبانی در محدوده ی قدرت و متعلق به سطوح بالای آن بوده اند....