Sunday, Feb 19, 2023

صفحه نخست » انقلاب سکولار ۱۴۰۱ هویت ایرانی را احیا کرد

kaviani.jpgمجید محمدی - ویژه خبرنامه گویا

از برنامه های روحانیت سیاسی و اسلامگرایان شیعه در ایران در دهه های چهل و پنجاه خورشیدی خنثی کردن کارهایی بود که سلسله ی پهلوی در ایران انجام می داد. این برنامه ها پس از قدرت گرفتن آنها به اجرا درآمد. آنها علی رغم ادعای مخالفت با نظام شاهنشاهی با سلسله های پادشاهی ایرانی تا قاجاریه مشکلی نداشتند و به میراث و قبور و آثار باقی مانده از آن دوره ها حمله نکردند. جمع کردن گروهی برای حمله به تخت جمشید نیز تنها به علت برگزاری جشن های سال ۲۵۰۰ شاهنشاهی در دوران پهلوی بود.

دشمنی اصلی آنها با سلسله ی پهلوی بود چون این سلسله دست روحانیت شیعه را تا حد ممکن از دستگاه قضا و آموزش و دیگر حوزه های عمومی قطع کرده بود و رو به تمدن غربی داشت که برای زنان بویژه آزادی هایی به بار می آورد. این پهلوی ها بودند که روحانیت شیعه را از حکومت بیرون کرده بودند.

پهلوی ها و دولت-ملت مدرن

در دوران پهلوی بالاخص در دوران رضا شاه چه اتفاقاتی در ایران در حال رخ دادن بود و محور آنها چه بود؟ کارگزاران دولت پهلوی به دنبال تاسیس یک دولت- ملت مدرن بودند که بساط روحانیت شیعه را از حکمرانی و اعمال نظراتشان در حوزه ی عمومی جمع می کرد. رضا شاه و همکارانش در این مهم استقامت بیشتری داشتند ولی محمد رضا شاه تا حدی این هدف را واداده بود تا حدی که اعضای شورای انقلاب رژیم بعدی دروس دینی مدارس را در دوران پهلوی می نوشتند و روحانیت شیعه با فراغ بال به بسط شبکه ی خود در کشور مشغول بود. محمد رضا شاه و اطرافیانش خطر کمونیسم را بیشتر جدی می گرفتند تا خطر شبکه ی بسط یافته ی روحانیت شیعه و اسلامیزم را.

در دوران پهلوی بر فراز نهادها و ساختارهای دولت-ملت مدرن و تاسیسات تمدنی مربوط بدان نوعی عرق ملی و هویت ملی در حال شکل گرفتن بود که به ارتش و دستگاههای دولتی دیگر قوام و هویت می بخشید. روحانیت سیاسی و اسلامگرایان با از هم پاشاندن آن نهادها هویت و عرق ملی اکثر ایرانیان را بشدت تضعیف کردند.

این هویت و عرق ملی خود را در جشن های ملی، زبان ملی (فارسی)، نمادهای ملی (پرچم با شیر و خورشید)، و میراث ملی (ادبیات، آثار باستانی) بروز می داد. در دوران پهلوی همه ی این ابعاد در حال بازسازی و تقویت و هم افزایی بودند. به عنوان نمونه مقبره های شاعران ملی مثل خیام، سعدی، حافظ و فردوسی در دوران پهلوی طراحی و ساخته شد.

چگونگی تخریب هویت ملی

نظام جمهوری اسلامی به اقدامات زیر برای تخریب دولت-ملت مدرن و هویت ملی در ایران به نحوی مداوم و بی وقفه دست زد:

۱. تاسیس و قدرت بخشیدن و فراتر نهادن نهادهای انقلابی (با ماموریت های مذهبی و ایدئولوژیک) نسبت به نهادهای معمول و عرفی دولتی. دادگاه های انقلاب، سپاه پاسداران و جهاد سازندگی نمونه هایی از این دوگانه سازی هاست.

۲. حذف همه ی نمادها و نشانه های هویت ملی و جایگزین کردن آنها با نمادها و نشانه های مذهبی -ایدئولوژیک. نمونه های آن عبارتند از جایگزین کردن الله به جای شیر و خورشید در پرچم ایران، تبدیل کردن جشن نوروز به یک عید مذهبی با پیامهای روحانیون و ساختن ادعیه های قلابی برای این روز، و پر کردن تقویم کشور از روزهای مذهبی در عین حذف روزهای ملی مثل سیزده به در یا به جنگ چهار شنبه سوری رفتن

۳. معرفی رهبر جمهوری اسلامی به عنوان رهبر مسلمین جهان و سویه گرفتن تبلیغات سیاسی حکومتی به سوی بر ساختن امت اسلامی به جای تقویت دولت- ملت ایران.

۴. ترجیح منافع امت-محور و قشر اسلامگرا در منطقه بر منافع و امنیت ملی. سپاه تروریستی قدس و نائبان آن که به منابع بی حد و حصر کشور دسترسی دارند و از نظارت و قانون مبرا هستند نمونه ی خوبی از این امر هستند.

۵. صرف سالانه میلیاردها دلار بر تربیت و اعزام نیروهای فرقه گرا و تاسیس نهادهای فرقه گرا در دنیا به جای تمرکز بر میراث و فرهنگ ملی. برنامه های فرا ملی سه نهاد حوزه های علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی همه مبتنی بر شیعه گرایی و شیعه سازی بوده و هستند. هر جا مبلغان این نهادها هستند و سخن از اسلام می گویند منظورشان فقط شیعه است. اگر در مواردی شیعه گرایی به صراحت بیان نمی شود برای عدم جا خوردن طرف مقابل و کار کردن روی مخاطب در دراز مدت است.

۶. تنظیم همه ی قوانین و سیاست های حکومت بر اساس اولویت هایی که هیچ ربطی به منافع و امنیت و هویت ملی کشور ندارند. منافع روحانیت شیعه، دغدغه های ایدئولوژیک و سیاست های تمامیت خواهانه و گسترش طلبانه ی فرقه گرا مبنای قانونگزاری و سیاست گزاری در ایرانِ تحت رژیم اسلامی است.

هر شش موردی که ذکر شد مبتنی هستند بر شیعه گرایی و حکمرانی ایدئولوژیک کشور. به همین علت نیز اثری از هویت ملی در ساختارهای دولتی باقی نمانده و دولت-ملت و نهادهای آن تضعیف یا بعضا نابود شده اند. به دلیل نقش مخرب روحانیت شیعه و نهادهای دینی در این تخریب و ویرانی، بدون یک حکومت سکولار احساس هویت ملی ایرانی به نحوی پایدار شکل نمی گیرد.

بدون گسترش سکولاریسم حداکثری اثری از هویت ایرانی باقی نخواهد ماند

در نتیجه ی این سیاست ها کمتر موضوعی اجماعی در میان قاطبه ی مردم ایران می شد پیدا کرد. مبانی و پایه های هویت و دغدغه های ملی تا قبل از انقلاب ۱۴۰۱ در ایران بشدت ضعیف شده بودند تا حدی که ایرانیان بعد از خروج از کشور کمتر می توانستند گرد هم بیایند در حالی که دیگر مهاجران به طور جمعی همچنان به مولفه های ملی در مراسم خود تمسک می جویند. در هیچ جایی از دنیا علی رغم میلیون ها مهاجر ایرانی محله ی ایرانیان وجود ندارد.

در دوران انقلاب ۱۴۰۱ یکباره پرچم شیر و خورشید و درفش کاویانی از پستوی خانه های ایرانیان در داخل و خارج کشور بیرون آمد و ایرانیان یکصدا خواهان ایرانی سکولار، آزاد و دمکراتیک شدند. در طول این انقلاب در صدها شهر دنیا پرچم های سه رنگ و شیر و خورشیدی ایران، سرودهای ملی، موسیقی ایرانی و دختران و پسران زیبای ایرانی به خیابان ها آمدند و خواستار همدلی با ایرانیان داخل کشور شدند. در وجه سلبی نیز تمام نمادهای رژیم اسلامی از پرچم خرچنگ نشان تا سرود نفرت انگیز و عکس ها و مجسمه ها و بنرهای رهبران سیاسی و مذهبی و نظامی رژیم سوزانده شدند.

بارقه هایی از بازگشت ایرانیان به هویت و عرق ملی (وجه سکولار آن) در سال های پس از شکست جنبش اصلاحات و جنبش سبز به چشم می خورد (مثل حضور در مقبره ی کوروش در روزی خاص) اما این بارقه ها با برنامه هایی که به زندگی مردم مرتبط باشد تقویت نمی شد. چیزی که قدرت گرفتن این گونه احساسات را گواهی می دهد از یک سو حملات بی وقفه ی دستگاه تبلیغاتی رژیم به دوران پهلوی و از سوی دیگر تمسک رژیم به ملیت (در حرف) و برخی نمادهای دوران شاهنشاهی (مثل لوح کوروش در دوران احمدی نژاد) است.

عرق و هویت ملی سکولار از معدود مولفه هایی است که ظرفیت خود را برای جمع کردن ایرانیان به گرد خود در سال ۱۴۰۱ نشان داد. البته این هویت ملی حداقلی و بدون محوریت شخص یا اشخاصی خاص و خالی از سویه های جاه طلبانه و گسترش طلبانه بوده است. روحانیت شیعه و پاسداران آن رابطه ای در حد صفر با این هویت دارند و حذف آنها نه تنها خسارتی برای ایران ندارد بلکه دولت-ملت مدرن در ایران را تقویت خواهد کرد. این نهاد و فرزند مافیایی آن (سپاه) بیشتر عراقی و لبنانی و یمنی است تا ایرانی. حزب نازی در آلمان بیشتر هویت آلمانی داشت تا روحانیت شیعه و سپاه، هویت ایرانی.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy